حافظ
طالبان در مرزهای ورودی افغانستان کتابهای دانشجویان را بررسی و توقیف میکنند. یک منبع که خواست هویتاش پنهان بماند، به جادهی ابریشم گفت که طالبان کتابهای او را در مرز ایران و افغانستان توقیف کردهاند.
او که در ایران دانشجو بوده است، وقتی درسهایش تمام میشود چمدانش را پر از کتاب کرده و طرف افغانستان حرکت میکند. در مرز میان ایران و افغانستان طالبان چمدان او را باز و کتابهایش را بررسی میکنند.
در میان کتابهای شخصی او چندین جلد کتاب فرمایشی از یکی از دوستانش از غرب کابل هم بوده است. طالبان که چمدان پر از کتاب او را میبیند با تهدید و تعجب میپرسد که آیا این همه کتاب همه از خود او است؟ او اما راستش را گفته که یک مقدارش هم از یک دوست کابلیاش است.
طالبان کتابهای او را دانهدانه باز و تورق میکنند. گاهی به اوراق، گاهی به پشت جلد، گاهی به حجم، گاهی به نویسنده و از جمله مدام به عنوان کتاب میبینند.
در میان کتابهای آن دانشجو چندین جلد کتاب با عنوان نقد اسلام و چنگیزخان و دموکراسی و به زعم طالبان، محتوای ضد اسلامی بوده است. طالبان همان کتابها را کلا جدا و پس از یک تهدید مختصر آن دانشجو، توقیف میکنند.
از کتابهای توقیفشده چند جلد آن از خود او نبوده است، امانت از دوستان او بوده است. وقتی که طالبان آن کتابها را توقیف میکنند او میگوید که بعضی از آن کتابها مال خودش نیست و امانت مردم است. از طالبان میخواهد که همان کتابهای دوستانش را بدهند و کتابهای خودش را هرچه میخواهند بگیرند.
طالبان اما به سبک کسانی که به مجرم لطف میکنند، با تهدید و خشونت به او امر میکنند که بروند وگرنه با او کار دارند.
او با عجله و دستپاچگی، کتابهایش را چپ و راست نامنظم داخل چمدان پرت میکند تا خودش را از چشم طالبان گم کند.
«به من میگفتند که کتابهای ضد اسلامی هم دارم باز کتابها را پس هم طلب دارم. میگفتند یک دانشجوی کشور اسلامی الحمدلله که کتاب ضداسلامی نمیخواند. اینها (به کتابی در مورد چنگیزخان اشاره میکردند) که کافران بوده است. این یک (به کتابی در مورد نقد اسلام اشاره میکردند) که توهین به اسلام است».
منبع میگوید که یکی از کتابهایش راجع به تاریخ و آثار باستانی بوده و در پشت جلد آن عکس بُت بوده است. «مرزبانان طالب او را هم دیر ورق زد ولی توقیف نکرد. از من پرسید که در بارهی اسلام چیزی بدی که نگفته است، من گفتم نه این راجع به پیش از اسلام است و در مورد اسلام چیزی نگفته است. باز با اکراه و دلسردی کتاب را به من داد و گفت که بروم».
این توقیف و سانسور در حالی است که در کابل منابع مورد نیازِ یک تحقیق بیطرفانه پیدا نمیشود. طالبان از همان اول سقوط، بسیاری از کتابها را ممنوع و بسیاری از کتابفروشها را تهدید کرده بودند.
به کتابفروشان دستور داده بودند که کتابهای ضداسلامی، کتابهایی راجع به نقد رهبران طالبان، کتابهای راجع به نقد جهاد اسلامی و کتابهایی که کفر و اسلامستیزی را تبلیغ میکنند را جمع کرده و به طالبان تحویل دهند.
از بسیاری کتابفروشیها کتابهایی را که به زعم خودشان مضر بودهاند را جمع کردهاند. یکی از کتابفروشیها در کابل که خواست نامش پنهان بماند گفت که طالبان بیش از سه صد جلد کتاب او را با خود برده و یک افغانی هم هزینهی آن کتابها را به او ندادهاند. «خب پیش از طالبان که این کتابها متقاضی داشت. مردم میآمدند و میخریدند. ما که کارِ بازار میکنیم، طبق نیاز مشتری سودا میآوریم. این کتابها را خریده بودیم، برای آنان پول داده بودیم اما طالبان میآیند و مفت میبرند. بدون این که در نظر بگیرند که ما به خاطر آنان پول داده بودیم و هزینهی ما را بدهند».
در حال حاضر تمام کتابهایی که به زعم طالبان محتوای ضداسلامی و محتوای ضدطالبانی دارند ممنوعه است. افزون بر کتابهایی که اسلام و طالبان را نقد و رد میکنند، کتابهایی که به اصطلاح دنبال اصلاح اسلاماند نیز ممنوعهاند.
در حال حاضر در کنار کتابهای غیراسلامی چون آثار یوال نوح هراری از جمله کتابهای اسلامی عبدالکریم سروش، بعضی از کتابهای دکتر علی شریعتی نیز از سوی طالبان ممنوعهاند. فروش بعضی از این کتابها جرم دارند و خوانندهی آنها از سوی طالبان بازداشت میشوند.
موضوعات: طالبان، کتابهای ممنوعه، توقیف کتاب.
نظر بدهید