جادهی ابریشم
ثور ۱۴۰۲
طالبان یک گروه جنگجو و بنیانگذار نظام سیاسی است که به حاکمیت مردم اعتقاد ندارند. به باور آنها مشروعیت نظام سیاسی از راه غلبه و زور بدست میآید. به همین دلیل است که طالبان نسبت به مردم و سرزمینهای تصرف شده از طریق جنگ به عنوان غنیمت نگاه میکنند. آنان نوع برخورد و چگونگی تعیین تکلیف برای مردم را حق انحصاری خودششان میدانند. این نوع نگاه سنتی نسبت به سیاست در واقع به نظامیان طالبان این اجازه را میدهد که هرگونه که میخواهند با مردم برخورد کنند. از اینرو، نظام سیاسی طالبان بر اساس تجاوز، سرکوب و تحمیل بنا یافته است. ماهیت نظام سیاسی طالبان قومی و ایدئولوژیک است و سیاست داخلی آن معطوف به استفاده از زور برای وادارکردن مردم به اطاعت و تحمیل فرهنگ و ایدئولوژی قومی و مذهبی است.
در جریان فروپاشی سریع نظام جمهوری اسلامی، در ماه اسد ۱۴۰۰، شهر فیروزکوه، مرکز ولایت غور سقوط کرد. لعل و سرجنگل آخرین ولسوالی باقیمانده از جمع ولسوالیهای غور بود، که در نهایت آن هم بدون درگیری تحت کنترل نیروهای طالبان درآمد. لعلوسرجنگل ویژگیهای قومی و مذهبی متفاوت نسبت به سایر ولسوالیهای ولایت غور داشت. طی دو دهه جنگ طالبان با حکومت پیشین، این گروه نفوذ زیادی در این منطقه نداشت. طالبان هیچ وقت نتوانست از این ولسوالی سربازگیری کند و روی مردم آن نفوذ داشته باشد. به همین دلیل، طالبان بعد از تسلط به این ولسوالی و مردم آن بیشتر به چشم یک غنیمت نگاه میکردند.
لعلوسرجنگل غنیمتی بزرگی بود که بیشتر طالبان غوری به آن چشم دوخته بودند. آنان با اشغال تمام بستهای اداری و نظامی، تا توانستند به بهانههای مختلف از مردم پول جمعآوری کردند، مردم را سرکوب کردند و فرهنگ خود را بر مردم تحمیل کردند. به همیل دلیل است که به گفته مردم محلی: «طالبان که با موتر سایکیلهای کهنه به لعلوسرجنگل آمده بودند، حالا چندین لنکروزر، حویلی و میلیونها افغانی سرمایه دارند.» این سرمایه را آنها در مدت اندکی از مردم این ولسوالی و از طریق تولید موادمخدر بدست آوردند.
اشغال بستهای اداری ولسوالی
بر اساس سیاست قومگرایانه و انحصاری طالبان، نخست این گروه واحدهای اداری و موقعیتهای اداری لعلوسرجنگل را اشغال و سمتهای آن را میان خودشان تقسیم کردند. در زمان حکومت پیشین، بیشتر کارمندان دولتی به شمول ولسوال، قومندان امنیه، آمر امنیت، آمر معارف و سایر بستهای مربوط به ولسوالی لعلوسرجنگل، از مردم بومی و محلی مقرر شده بودند. گاهی اگر از ولسوالیها و ولایتهای دیگر نیز فردی در بستهای این ولسوالی مقرر میگردید، بر اساس تخصص، شایستگی و پس از طی مراحل یک روند قانونی معرفی میشد. اما اکنون همه بستهای اداری، نظامی و ملکی ولسوالی لعلوسرجنگل را افراد طالبان که به صورت مطلق غیربومی و غیر هزاره است، اشغال کرده است. افراد تعیین شده نه تخصص دارند، نه شایستگی دارند و نه با فرهنگ، آداب و رسوم این منطقه آشنا هستند.
به نظر میرسد چنین انتخابهایی، متناسب با هدف و ماهیت نظام سیاسی طالبان که بدون شک سیاست سرکوب، تحمیل و خشونت است، منطبق باشد. بر اساس این سیاست، طالبان حتی ترانسپورت لعل که یک شغل نسبتا سودآور بود از کنترل بخش خصوصی محلی گرفتند و به جای آن افراد خود را جایگزین کردند. کنترل بر موقعیتهای شغلی دولتی، خصوصی و حتی بر موسسههای خارجی خیلی گسترده و به صورت جدی از سوی طالبان اعمال شد. طالبان همزمان با اینکه بستهای دولتی را میان نیروهای خود که به صورت مطلق همه غیربومی بودند تقسیم کردند، مداخله خود برای استخدام و تبدیلی کارمندان موسسههای خارجی را نیز آغاز کردند و همچنین نحوه توزیع کمکهای موسسههای خارجی را نیز در کنترل شان گرفتند. به گفته منابع محلی، که نمیخواهند هویتشان در گزارش فاش شود، مقامهای طالبان در ولسوالی لعلوسرجنگل، به ویژه مولوی شیرعلی، ولسوال و منهاج، آمر امنیت ملی، بستههای کمکی را از طریق لیستهای خیالی از موسسهها گرفته و در بازار آن را به فروش میرساندند. بنابراین، درآمد لعلوسرجنگل برای طالبان به اندازهای است که بسیاری از جنگجویان و مقامهای محلی طالبان در غور، آرزوی رسیدن در آنجا را میکند. به همین، دلیل بستهای نظامی و ملکی این ولسوالی در مدتهای حسابشده میان افراد طالبان در حال تغییر و تبدیل است.
تولید مواد مخدر
همزمان با مستقر شدن طالبان، تعداد زیاد از کارخانههای خصوصی غیر بومی در ولسوالی لعلو سرجنگل آمده و در مناطق مختلف به تولید موادمخدر شروع کردند. بیشتر این شرکتها دارای وسایل پیشرفته تولید مواد مخدر، وسایل ترانسپورتی و اسلحه بودند. بر اساس گفتههای منابع محلی، طالبان به سه شیوه از شرکتهای تولید مواد مخدر پول میگرفتند. نخست از طریق اعطای مجوز به این شرکتها که به آنها اجازه داده میشد تا در قریه و منطقه مشخصی فعالیت کنند. دوم، مقامهای محلی طالبان از کارخانههای تولید مواد مخدر با توجه به میزان تولید آنها، یک فیصدی مشخصی را دریافت میکردند. و سوم، طالبان با استفاده از ابزارهای سیاسی، معمولا افراد محلی که با کارخانههای مواد مخدر بیشتر در بخش ترانسپورت و جمعآوری گیاه یامه همکاری داشتند را بازداشت و سپس در بدل پولهای هنگفت آزاد میکردند.
بر اساس معلومات که یکی از فعالان مدنی در ولسوالی لعل و سرجنگل به هفته نامه جاده ابریشم ارائه کرده است، در حدود ۶۰ کارخانه تولید مواد مخدر در ولسوالی لعل و سرجنگل در سال (۱۴۰۱) فعال بوده که با آمدن زمستان فعالیت آنها متوقف شده و از ساحه رفته اند. او میگوید، هرچند هرکدام از این کارخانهها افراد مسلح زیاد داشت، با اینحال، به نظر میرسید که آنها این کار را با هماهنگی و همکاری مقامهای محلی به ویژه مولوی شیرعلی، ولسوال و منهاج آمر امنیت ولسوالی لعل و سرجنگل انجام میداد. این فعال مدنی میافزاید که امکان ندارد در این شرایط امنیتی که هیچکسی نمیتواند بدون اطلاع و اجازه طالبان دست به کوچکترین کاری بزند، طالبان از این تعداد کارخانه تولید مواد مخدر، دهها موتر شیشه سیاه و افراد مسلح که با خود همراه دارند، اطلاع نداشته باشد. بنابراین، هرچند از مقدار پول و مبلغ که مقامهای محلی طالبان از صاحبان این کارخانهها میگرفت معلوماتی در دست نیست، اما گفته میشود که طالبان حتی از دلالان و فروشندگان کوچک گیاه یامه در این ولسوالی نیز سهم میگرفته است.
این کارخانهها با تجهیزات کامل از جمله ماشین که گیاه یامه را آسیاب میکرد، دیگهای بخار ۵۰ لیتره و ۱۰۰ لیتره، موترهای شیشه سیاه، اسلحه و سایر تجهیزات مورد نیاز برای تولید مواد مخدر آمده بودند. همچنین این کارخانهها به میزان زیادی نمک و بنزین مصرف میکردند. به گفته مردم محلی میزان استفاده نمک و بنزین این کارخانهها به اندازه زیاد بود که یکبار حتی مردم با کمبود نمک مواجه شده و نمک غذایی مورد نیاز خود را از بازار تهیه نمیتوانستند.
به گفته مردم محلی، بیشتر کارکنان این کارخانهها پشتون و از ولایتهای هلمند و قندهار بودند، ولی آنها یک تعداد از افراد محلی را نیز استخدام کرده بودند که آنها بیشتر در خرید و جمعآوری گیاه یامه از مردم، در بخش ترانسپورت و انتقال نمک و بنزین، آشپزی و صفاکاری کار میکردند. سطح تولید این کارخانهها نظر به داشتن امکانات و تجهیزات مالکان آن متفاوت بوده است. بر اساس کنجکاوی و معلومات که مردم محل از کارکنان این کارخانهها بدست آورده، میزان تولید هر کارخانه روزانه از ۲۰ کیلوگرام تا ۲۵۰ کیلوگرام مواد مخدر بوده است. پس از پروسس و ترکیب چند نوع مواد دیگر در آخرین مرحله یک نوع مواد سفید رنگ بدست میآمده است که بعد از بستهبندی در حدود ۲۰ بوجی یا بیشتر را توسط موترهای فلانکوچ به مرکز ولایت غور و از آنجا به هلمند و فراه انتقال میدادهاند.
جمعآوری پول
حکومت طالبان تنها حکومتی در جهان است که از خون مردم و آبلههای دستان رنجکشیده فقیرترین و مظلوم ترین انسانهای روی زمین تغذیه میکند. حکومت طالبان، بر خلاف دولتهای امروزی که از طریق ایجاد شغل، تقویت شرکتهای خصوصی، استخراج معادن، حمایت اقتصادهای کوچک و محلی، بهره برداری از منابع طبیعی و رونق تجارت بینالمللی کسب درآمد میکنند؛ با استفاده از زور و سرکوب از مردمان فقیر که زندگیشان به ادامه کمکهای خارجی وابسته است، پول جمعآوری میکنند.
طالبان همزمان با تسلط شان در ولسوالی لعلوسرجنگل، جمعآوری پول از مردم را به بهانهها و شیوههای مختلف از جمله اعطای مجوز برای کسب و کارها، مالیات، ساخت سرک، عشر و پول برای تغذیه و مصارف نظامیان خود شروع کردند. پس از اشغال لعلوسرجنگل در ماه اسد ۱۴۰۰، وقتی نیروهای طالبان به این ولسوالی آمدند، حتی نان برای خوردن نداشتند و مصارف خود را بالای دکانداران و قریههای نزدیک ولسوالی حواله کرده بودند. در همینحال، آنان به جمعآوری عشر و مالیات از مردم و دکانداران شروع کردند. افراد مربوط به نیروهای امنیتی دولت پیشین، کارمندان دولتی حکومت پیشین، مالکان دکان، شرکتهای خصوصی و مردمان ملکی را بازداشت و بعد در بدل پول رها میکردند.
الف: عشر) یکی از راههای که طالبان از مردم پول جمع میکنند، عشر است. هرچند اکثریت مردم ولسوالی لعلوسرجنگل شیعه هستند و شیعیان مطابق مذهب جعفری عشر نمیپردازند، با این حال طالبان از آنان به اجبار عشر جمیآوری میکنند. باشندگان لعل و سرجنگل از جمعآوری عشر توسط طالبان شکایت دارند. آنان میگویند با وجود آنکه مطابق مذهب جعفری عشر برآنان جایز نیست، اما طالبان سال دوبار از آنان عشر جمعآوری میکنند. این موضوع سال گذشته باعث سروصداهای زیادی در میان مردم شد و ولسوالیهای شیعه نشین مناطق مرکزی شکایت شان را به مراجع تقلید و شوراهای علمای شیعه افغانستان رسانیدند. شورای علمای بامیان در این مورد جلسه ترتیب داد و به طالبان گفت که در مذهب شیعه عشر جایز نیست و ما زکات داریم اما زکات را به فقرا میدهیم نه به دولت.
بعدا طالبان با استفاده از این بیانیه شورای علما گفتند که مردم بجای عشر باید زکات شان را بپردازند. هرچند در مذهب تشیع، پرداختن زکات از خود شرایط و اصول خاص خود را دارد، اما طالبان به جمعآوری اجباری زکات از مردم ادامه میدهند. علاوه براین، مشکلی دیگری که در جمعآوری زکات وجود دارد این است که طالبان خود تعیین میکنند که مردم باید چقدر زکات به آن ها بپردازند. بر اساس اظهارات یک باشنده لعل، «طالبان از هر شورا، از ۱۵ هزار افغانی شروع الی ۸۰ هزار افغانی، حتی یکلگ افغانی هم از مردمان قریه عشر جمع کردهاند.»
مالیات، صفایی و جوازکار: بر اساس گفتههای دکاندان و کسبه کاران در ولسوالی لعلوسرجنگل، طالبان از آنان هم مالیات جمعآوری میکنند، هم زکات میگیرند و هم مبلغی زیادی را از بابت شاوالی و صفایی اخذ میکنند. همچنین در این روزها گفته میشود که طالبان به دکانداران و کسبه کاران گفتهاند که باید جواز کار نیز از دولت اخذ نمایند. این درحالی است که دکانداران با توجه به بحران و کساد که در کارشان بعد از حاکم شدن طالبان در کشور به وجود آمد، با مشکلات زیادی مواجه هستند و هنوز نتوانستهاند از عهده ضررها و زیانهای این بحران برآیند. در همین حال، دکاندان در بازار لعل، سفیدآب، قزل، گرماب، تلخک و کرمان گفته اند که طالبان با شروع سال ۱۴۰۲، از آنان از پنج هزار افغانی تا یک لگ افغانی مالیات گرفتهاند. به همین ترتیب، تقریبا به اندازه مبلغ مذکور و کمتر از آن طالبان از دکانداران عشر میگیرند. جمعآوری مالیات و عشر اجباری، بسیاری از دکانداران را به ستوه آورده است. آنان میگویند «در سال همانقدر کار میکنیم که عشر، زکات، صفایی و مالیات طالبان را بدهیم، بس خلاص.» حالا که پول اخذ جواز کار در آن هم اضافه شود، معلوم نیست سرنوشت دکانداران به کجا کشانیده خواهد شد. در همینحال، تعداد از دکانداران در بازار قزل و تلخگ به طالبان گفتهاند که ما این مبلغها را پوره نمیتوانیم و دست از دکانداری میکشیم. همچنین، تعداد از دکانداران در بازار لعل میگوید که شهرداری این ولسوالی به علاوه اینکه پول صفایی از دکانها میگیرد، اکنون از هر تابلوی روی دیوار و سر دکان هم به صورت مترانه پول میگیرند.
جمعآوری پول برای ساخت سرک: در سال جاری ۱۴۰۲، مقامهای محلی طالبان در غور تصمیم گرفتهاند که بودجه ساخت و قیرریزی سرک غور- هرات را از مردم، دکانداران، مالکان هوتل، موتر و از معاش کارمندان دولتی و خصوصی جمعآوری کنند. بر این اساس، به گفته مردم محل، اکنون طالبان جمع آوری پول را شروع کرده و از هر فامیل مبلغ یکهزار افغانی جمع میکنند. همچنین طالبان یک ماه معاش کارمندان در ولسوالی لعلوسرجنگل و همچنین مبلغهای هنگفتی را از دکانداران، مالکان هوتلها و موترها نیز برای ساخت این سرک جمعآوری کردهاند.
تحمیل فرهنگ: از آنجائیکه بنیانگذاران و رهبران اصلی طالبان از قوم پشتون و سنی مذهب هستند، مهمترین هدف استراتژیک این گروه را نیز گسترش و تحمیل ارزشها، سنتها و باورهای فرهنگی تشکیل میدهد. پس از تسلط بر کشور در ماه اسد ۱۴۰۰، نخستین تصمیمهای طالبان: برداشتن تابلوهای فاسی از ادارات، حذف رخصتی دهم محرم، حذف تدریس مذهب جعفری از نصابهای وزارت معارف و تحصیلات عالی، محروم کردن دختران از آموزش و تحمیل حجاب مورد نظرشان بر زنان بوده است. جمعآوری عشر از شیعیان مورد دیگری از تحمیل فرهنگ و تغییر در مناسک مذهبی آنان است.
همچنین مطابق مذهب جعفری، روزه و نماز مسافر در ماه رمضان قصر میشود، اما مسافران در ولایت غور به هیچ صورت نمیتوانند روزه خود را قصر کنند. زیرا طالبان به رستورانتها دستور دادهاند که به هیچ مسافری غذا ندهند. در صورت تخطی از این فرمان هم مالک رستورانت و هم مسافر که روزه خود را قصر کرده مجازات میشود. سال گذشته طالبان یک مسافر از لعلوسرجنگل در شهر فیروزکوه را به دلیل قصر کردن روزهاش، بشقاب به دهنش داده و در داخل شهر مجازات کرد.
در ماه رمضان جاری نیز مسافران لعلوسرجنگل در مسیر لعل- فیروزکوه شکایت داشتند که آنها نمیتوانند روزه شان را قصر کنند و در صورت تخطی از دستور طالبان مجازات میشوند. در روزهای گذشته از لعل نیز گزارش میشود که طالبان، مسافران از کرمان، تلخک، گرماب و سرجنگل که به ولسوالی و شفاخانه لعل آمده و به دلیل اینکه روزه خود را قصر کرده بودند، بازداشت کرده و شکنجه میکنند. مردم و به ویژه مسافران و مریضان از این رویه طالبان به ستوه آمده است. مردم از شورای علمای شیعه و مراجع تقلید شیعه شکایت دارند و میگویند اگر این سیاستهای تحمیلی طالبان ادامه پیدا کند به مرور زمان مناسک و دستورات مذهب شیعیان فراموش میشود.
همچنین منابع در لعلوسرجنگل میگویند که به تازهگی یک هیئت از غور آمده و در مکاتب این ولسوالی از معلمین امتحان دینی میگیرد. معلمان گفتهاند سوالها بر اساس مذهب حنفی از آنان پرسیده میشود. این هیئت برای معلمان هشدار دادهاند که در صورت کامیاب نشدن در امتحان دینی فوراَ از بستهای شان اخراج میشوند و ممکن است به جای آنها از غور معلم استخدام شود. براساس گفتههایی یک معلم که نخواست اسمش در گزارش ذکر شود، «اعضای این هیئت همه مولوی و ملا است و به خاطر اینکه مطابق مذهب حنفی از معلمان امتحان میگیرد، ممکن است تا ۸۰ درصد همه معلمان از لعلوسرجنگل منفک شود و بجایش از غور و دیگر ولایتها معلمان سنی مذهب استخدام شوند.»
بازداشت و شکنجه
با تسلط طالبان در ولسوالی لعلوسرجنگل، افراد زیادی به بهانههای مختلف در این ولسوالی بازداشت شدند. در اوایل بیشتر نیروهای امنیتی و حکومتی دولت پیشین بازداشت و پس از شکنجه در بدل دریافت اسلحه و پول آزاد میشدند. اکنون مردم و جوانان بیشتر به اتهام فساد اخلاقی، روزه خواری، پرداخت نکردن مالیات و… از سوی طالبان در ولسوالی لعلوسرجنگل بازداشت میشوند. افراد متهم در محبس طالبان به گونهای شکنجه میشوند که صدای آه و نالهای آنان هر شب دل هر رهگذر و اهالی اطراف محبس را به درد میآورد. به گفته منابع محلی، طالبان یک متهم فساد اخلاقی را پس از شکنجههای بیرحمانه و بعد از اثبات شدن بیگناهیاش، وی را مجبور کردهاند که پرونده خود را به قندهار ببرد و از امیرالمومنین باید حکم آزادی خود را بگیرد. همچنین، طالبان چند تن از جوانان در لعل را به اتهام روزهخوردن بازداشت کرده و گفتهاند که سه گزینه در اختیار دارند: هرکدام ۳۰ شلاق را میپذیرند، یا روی شان سیاه شده و به روی خر در بین ولسوالی به نمایش گذاشته شوند و یا اینکه یک ماه حبس را قبول کنند. این افراد در نهایت یک ماه زندان را پذیرفتهاند.
نظر بدهید