با نام جلریز همه آشنا هستیم. باشندگان مناطق مرکزی افغانستان این نام را بیشتر شنیدهاند. نام جلریز با خون، خشونت و چپاول همراه است. مردم مناطق مرکزی با عبور از جلریز، جایی که صدها انسان بیگناه در آن به صورت بیرحمانه به قتل رسیدهاند و سرنوشت تلخ و تاریک ممد سیاه و همسنگرانش را به یاد میآورند. با گذشت چهار سال از رویدادی که در آن بیشتر از ۳۰ سرباز نیروهای امنیتی افغانستان به صورت بیرحمانه در جلریز کشته شدند، هنوزهم ترس و وحشت آن رویداد در ذهن مردم باقی است. مردم مناطق مرکزی افغانستان و خصوصاً خانوادههای سربازان قربانی شده در جلریز، فراموش نکردهاند که چه فاجعهی بزرگی در سال ۱۳۹۴ در جلزیز واقع شد و چه صداها و احساسهای که خفه شد. مردم آن رویداد غم انگیز را فراموش نکردهاند. هنوز هم داغ قتل عام سربازان هزاره در جلریز زنده است. هنوزهم جلریز ناامن است و فضای حاکم در آن وحشی. وحشت و ترس هنوزهم حاکم ذهن مسافرانی است که میخواهند از مسیر جلریز عبور کنند. یاد ممد سیاه و یارانش زنده است و فراموش نمیشود.
صبحگاه ۱۱ سرطان ۱۳۹۴ صدها نفر از گروه طالبان با همدستی باشندگان محل در جلریز، بالای پاسگاههای نیروهای اربکی حمله کردند. درگیری و جنگ میان گروه طالبان و نیروهای امنیتی افغانستان بیشتر از ۳۰ ساعت دوام کرد. در جریان این ۳۰ ساعت هیچ کمکی به نیروهای امنیتی از کابل صورت نگرفت. اما سربازان در میان موج حملات و راکت پراکنیهای گروه طالبان مقاومت کردند. از سنگرهایشان دفاع کردند و تسلیم نشدند. سربازان مستقر در جلریز در آن هنگام بارها با مقامهای نظامی در کابل تماس گرفتند و خواهان کمک شدند؛ اما اینگار گوشها کر شده بود و صدای سربازان را هیچکسی نشنید. در نهایت ۱۱ پاسگاه امنیتی به دست گروه طالبان سقوط کرد و تمام نیروهای امنیتی مستقر پاسگاههای امنیتی در جلریز کشته شدند. تعداد انگشت شمار از آن نیروها توانستند فرار کنند و از قتل عام نجات یابند. جواب مسوولین امنیتی از کابل به سربازان در جلریز در هنگام حمله گروه طالبان بالای پاسگاههای آنان این بود که: «ما کاری نمیتوانیم و اگر میتوانید جان خود را بکشید و اگر نمیتوانید بمیرید» و در نهایت هم آنان بعد از مقاومت بسیار مردند. نهایت قصه و داستان همان شد که مسوولین امنیتی در کابل میخواستند.
رسانهها تعداد سربازان قربانی شده در جلریز را ۲۴ نفر گزارش دادند، اما منابع غیررسمی از کشته شدن بیشتر از ۳۰ در آن رویداد خبر دادند. ممد سیاه نیروهای مستقر در جلریز را مدیریت میکرد. او تا آخرین نفس جنگید و تا آخرین نفس دست از تلاش برنداشت. او فرار نکرد، بلکه با شجاعت تمام به همسنگرانش روحیه داد و نیرو بخشید. در سختترین شرایط و آخرین دقایق زندگیاش به همسنگرانش گفت که : «باید سربدهیم اما سنگر نه!». او و همسنگرانش در جلریز با وجود کمبود مواد غذایی و مهمات، ۳۰ ساعت تمام بدون حمایت و پشتبانی از مرکز، در برابر گروه طالبان مقاومت کرد. در حالی که باشندگان محل در جلریز نیز با گروه طالبان همدست بود. از آن رویداد تلخ و وحشتناک صرف دو نفر نجات یافت. آن دونفر پیام ممد سیاه و همسنگرانش را با مردم شریک کرد و قصههای تلخ مقاومت در برابر گروه طالبان را همگانی و ماندگار ساخت.
تنها ممد سیاه و همسنگراش در جلریز قربانی نشدند، بلکه در طول سالهای اخیر مسافران زیادی در این محل به صورت بیرحمانه کشته شده است. این در حالی است که جلریز از کابل بیشتر از ۴۰ کیلومتر فاصله ندارد. ارگانهای امنیتی در صورت وقوع کدام رویداد در جلریز از کابل نیز میتوانند در ظرف یک ساعت به ساحه برسند. رویدادی که در آن ممد سیاه و همسنگرانش به صورت بیرحمانه کشته شدند یکی از رویدادهای تلخ و فراموشناشدنی و یکی از قصههای فراموشناشدنی مقاومت سربازان افغانستان در برابر گروه طالبان و سهلانگاری مسوولین و مقامهای امنیتی در قبال حمایت و پشتبانی از سربازان در سنگرهای جنگ و میدانهای نبرد است. با وجود تلاشها و تماسهای مکرر ممد سیاه با مرکز؛ اما هیچ نیروی کمکی به کمک آنان نیامد و جنگ میان آنان و گروه طالبان نیز ۳۰ ساعت دوام کرد. در طول این ۳۰ جنگ نیروهای امنیتی حتا از دورترین نقطهی افغانستان نیز میتوانست به کمک ممد سیاه و یارانش برسند؛ اما چنین نشد. غلفت و سهلانگاری تمام صورت گرفت و در نتیجه بیشتر از ۳۰ سرباز در بدترین شرایط و فجیعانهترین شکل ممکن سلاخی شدند.
بعد از آن رویداد کمیسیون حقیقتیاب تشکیل شد و به ساحه رفت تا چگونگی رویداد را بررسی کرده و مقامهای نظامی و ارگانهای امنیتی که در زمینه سهلانگاری کرده است را مشخص کند. تا حال کدام گزارشی که براساس آن بتوان سهلانگاری ارگانهای امنیتی را نشان دهد، در زمینه وجود ندارد و کار کمیسیون حقیقتیاب نیز اصلاً مشخص نشد. برای همه واضح شد که در آن رویداد ارگانهای امنیتی سهلانگاری کرد و بیشتر از ۳۰ نفر سرباز را عملاً به کشتن داد. باور مردم اینست که سربازان مستقر در پاسگاههای امنیتی جلریز همه از قوم هزاره بودند و کشتهشدگان در آن حادثه بدون استثنا همه از یک قوم (هزاره) بود از این خاطر مقامهای امنیتی نخواستند سربازان هزاره را نجات دهند و به آنان کمک کنند. گروه طالبان در آن رویداد نیروهای امنیتی افغانستان را نه؛ بلکه هزارهها را در هماهنگی با باشندگان محل هدف قرار دادند و قتل عام کردند. رویداد قتل عام سربازان در جلریز در واقع نسلکشی بود.
با وجود اعتراضهای مکرر مردم و وعدههای حکومت، هنوزهم جلریز برای مسافران یک کابوس است. هرازگاهی گروه طالبان به مسیر سرک میآیند و با کنجکاوی دنبال کارمندان دولت و نیروهای امنیتی در میان مسافران میگردند. بعد از قتل عام سربازان در جلریز چندین رویداد دیگر نیز در جلریز واقع شد. هنوزهم ترس و وحشت در جلریز حاکم است و یک بخش از این ساحه از کنترول نیروهای امنیتی افغانستان خارج است. گروه طالبان در این مسیر حاکم است و هرکاری ممکن را انجام میدهند. عملیاتهای نظامی برای پاکسازی این مسیر نیز تا هنوز بینتیجه بوده است. بارها نیروهای امنیتی وارد این ساحه شده است؛ اما هنوز هم حاکم منطقه و ساحهی گروه طالبان است. ادامهی ناامنی، قتل و کشتار مسافران در جلریز ولایت میدان وردک این گمان را که گویا حکومت نمیخواهد مسیر جلریز امن شود را در میان مردم و خصوصاً باشندگان مناطق مرکزی قوت بخشیده است. هرازگاهی این مسیر به روی رفت و آمد مسافران بسته است. هیچگاهی و هیچ عابری، در زمان عبور از جلریز احساس امنیت نمیکند. گروه طالبان همین اکنون در این مسیر پاسگاههای امنیتی برای خودشان ایجاد کرده است و مسافران را همه روزه بازرسی میکنند. از مردم و مسافران باجگیری میکنند و عملاً حکومت میکنند.
جنایتهای بیشماری که در مسیر جلریز در سالها اخیر واقع شده است برای همه آشکار است. حکومت و نیروهای امنیتی میدانند که گروه طالبان در مسیر جلریز حاکم است. اما برای رفع این مشکل هیچ اقدامی نمیکنند. سوال اصلی اینجاست که چرا حکومت نمیخواهد با گروه طالبان در مسیر جلریز مقابله کند؟ این گروه چگونه میتوانند در ۴۰ کیلومتری شهر کابل دست به کشتار مسافران و راهگیری و راه زنی بزنند. اگر در این زمینه تعمدی در کار نباشد، نیروهای امنیتی توان امن ساختن مسیر جلریز را دارد. جلریز گلوگاه عبور و مرور باشندگان مناطق مرکزی با کابل است. قفل امنیتی که در دروازهی مناطق مرکزی زده شده است، در سالها اخیر فرصتهای بزرگی را تا هنوز از مردم گرفته است. تنها ممد سیاه و هم سنگرانش در جلریز سلاخی و مثله نشدند بکله صدها انسان دیگر نیز در این مسیر به صورت بیرحمانه کشته شدند. صدای آنان را کسی نشنیدند به داد آنان کسی نرسیدند. ادامهی ناامنی در مسیر جلریز نشان میدهد که گروه طالبان در این محل نه با حکومت بلکه با هزارهها طرف است و حکومت و نیروهای امنیتی افغانستان در این میان نظارگر بیش نیست. اگر چنین نیست چرا گروه طالبان در جلریز در مسیر سرک پوسته ایجاد کرده و مسافران عمدتا هزاره را بازرسی میکنند. برای مردم منطاق مرکزی ناامنی در جلریز یک تهدید بزرگ است. این تهدید صرف در حد یک تهدید باقی نیست بلکه همه روزه باعث قتل و کشتار مسافران نیز میشود. حکومت و ارگانهای امنیتی باید در این راستا اقدام جدی کنند و با امن سازی مسیر جلریز مسوولیتشان در قبال تامین امنیت مناطق مرکزی ادا نمایند. در غیر آن صورت مردم به این باورخواهد رسید که حکومت در قبال تامین امنیت جلریز هیچگونه احساس مسوولیت نمیکنند و مردم منطاق مرکزی و امنیت آنان برای نیروهای امنیتی و حکومت مهم نیست.
نظر بدهید