گفتوگوی هفته نامهای «جادهی ابریشم» با مظفر خاوری، رییس دانشکدهی علوم سیاسی دانشگاه ابنسینا
جادهای ابریشم: نهایت تشکر و سپاس که فرصت گفتوگو دادید. نخستین پرسش این است که روابط آمریکا و افغانستان چه فرازوفرودی را طی کرده و اکنون به کجا رسیده است؟
با تشکر از شما. در یک جمعبندی، اگر دوره ریاستجمهوی آقای کرزی و رییسجمهور غنی را بررسی کنیم به این نکته میتوان اشاره کرد که در اواخر دورهی کرزی، روابط افغانستان و امریکا باتنش و مجادله همراه بود. کرزی تلاش کرد از طریق مخالفت با آمریکا به محبوبیت داخلی خود بیفزاید؛ زیرا چانس دیگری برای نامزدشدن در انتخابات بعدی نداشت. با آمدن رییسجمهور غنی، روابط آمریکا و افغانستان به همان بستر تاریخی خود برگشت و روابط عادی شد؛ اما مذاکرات صلح و دوران ترامپ، روابط آمریکا و افغانستان را دچار تنش مجدد کرد. دلیلش هم بر میگردد به منافع متضاد که میان امریکا و طالبان و تشکیل حکومت موقت وجود داشت.
جادهای ابریشم: بایدن، سیاست ترامپ در قبال افغانستان را تغییر خواهد داد؟
قطعا تغییراتی شکل میگیرد. ویژهگی شخصیتی ترامپ و بایدن در تقابل هم قراردارد. به لحاظ داخلی، آقای ترامپ با مسایل علمی مخالفت داشت؛ مثلا: ترامپ در مقابله با کرونا روشهای علمی را مسخره شد؛ اما بایدن، در پیروی از مسایل و روشهای علمی تاکید کرد. ترامپ در سیاست داخلی آمریکا از شکافها استفاده کرد و کوشش کرد که موجسواری کند؛ جامعهی آمریکا دو پارچه شده بود. در حالیکه کوشش بایدن، وحدت، همدلی و همگرایی در جامعه امریکا است.
از سوی دیگر، به لحاظ تاریخی هم که ببینید، دموکراتها بیشتر روی مسایل داخلی و حقوق بشری تاکید دارند. مثلا در دوران اوباما روابط آمریکا و عربستان بهخاطر قتل جمال خاشاقچی دچار تنش شد. نشانهها هم مشخص است که با روی کارآمدن مسالهی صلح، یک طرف است؛ اما حفظ دستاوردهای گذشته، حفظ مسایل حقوق بشری، حقوق اقلیتها، آزادی بیان، آزادی زنان و دموکراسی برای دولت بایدن، مهم خواهد بود.
جادهای ابریشم: با بایدن چه تغیراتی در پروسه به وجود خواهد آمد؟
در مذاکرات صلح، تغییرات بنیادین شکل نمیگیرد. صلح یک فرایندی است که تا حدی طی شده است. تلاش دولت بایدن این خواهد بود که مسیر صلح را اصلاح کند؛ اما در نهایت آمریکا از جنگ افغانستان خسته شده است. افکار عمومی امریکا و حتی اروپا از حضور دوامدار نیروهای خارجی در افغانستان، حمایت نمیکند. تلاش بایدن این خواهد بود که دستاوردهای گذشته را حفظ کند که دلیل حضور این کشور در افغانستان بود. در کنار آن، اجماع سیاسی و آشتی ملی برای صلح ایجاد کند که هم طالبان شامل آن باشند و هم جهوریت و ارزشهای حقوق بشری حفظ شود. قطعا کار دشوار است؛ اما تغییرات بنیادین که گویا گروه طالبان از مذاکرات صلح بینالافغانی حذف شود به وجود نه خواهد آمد.
جادهای ابریشم: پرسش اساسی این که در شرایط کنونی افغانستان مثل گذشته برای آمریکا مهم است؟
افغانستان مهم است. آخرین مورد که اعلامیهای ناتو صادر شد؛ افغانستان مهمترین متحد استراتژیک ناتو در حوزهای جنوب آسیا محسوب میشد؛ اما اهمیت گذشته خود را ندارد. بهخاطر که شرایط تغییر کرده است: خاورمیانه تغییر کرده، ناگشاد که قبلا با محوریت اسرائیل بود، کمکم ایران تبدیل به دشمن مشترک شده و رابطهای آمریکا و چین، آمریکا و پاکستان تغییر کرده است. اینها همه باعث شدهاند که روی افغانستان تاثیر بگذارد، اهمیت که در گذشته داشت، از دست دهد.
جادهای ابریشم: باتوجه به برداشت تغییراتی که در منطقه و خاورمیانه شکل گرفت، روی وضعیت افغانستان تاثر گذاشتهاند؛ اما سوال این است که چه تغییراتی در دولت افغانستان شکل گرفته است؟ بدون کمکها و حمایتهای بیرونی دوام خواهد کرد؟
مشکل اساسی دولت –ملت در افغانستان این است که به لحاظ تاریخی دولتهای افغانستان همیشه متکی به خارجی بوده است. یکی از دلایل که دولت-ملت مدرن در افغانستان شکل نمیگیرد، نیز همین است که دولت چه در گذشته و اکنون توانایی منابع مالی را برای ارتش نداشته است. به فقر و تولید ناخالص ملی نگاه کنید در دو دههای گذشته، تغییرات بنیادی به وجود نیامده است. کابل تنها پایتختی در منطقه است که برق ندارد. بودجهای ملی به کمک خارجی بستگی دارد. کماکان وابستگی وجود دارد و این به لحاظ سیاست داخلی، خارجی و منطقوی افغانستان را آسیبپذیر کرده است.
جادهای ابریشم: در صورتیکه آمریکا افغانستان را تنها بگذارد، اتحادیه اروپا میتواند این خلاء را پر کند؟
به لحاظ تاریخی اتحادیهای اروپا را اگر نگاه کنید و خصوصا بعد از جنگ جهانی دوم همواره دنبالهرو و تابع امریکا بوده است. پس از جنگ جهانی وقتی دوگُل آمد یکسری تمایلات ناسیونالیستی وجود داشت؛ اما هفتاد و هشتاد سال اخیر را اگر مرور کنید هیچ گاهی سیاست اتحادیهای اروپا مستقل از امریکا نبوده است. اگر در جایی حضور داشته، ادامهای امریکا بوده، اگر کمک اقتصادی کرده در امتداد کمک امریکا بوده. سیاستهای اتحادیه اروپا بخش از سیاست امریکا در قالب ناتو بوده است.
جادهای ابریشم: یکی از تعهدات آمریکا و اروپا در برابر مردم افغانستان از بین بردن تروریسم بود. در حالیکه نیروهای خارجی کشور را ترک میکند؛ اما برعکس گروههای تروریستی بیشتر شده است.
اینها میگویندکه شیوههایی مبارزه با تروریسم را عوض میکنیم. به خاطریکه نیروهای افغان توان راهاندازی عملیات مستقل را دارد، توانایی تامین امنیت را دارند، سازکار نسبی یک دولت مدرن در افغانستان شکل گرفته است. این یک بخش قضیه است. بخش دیگر قضیه، این است که افکار عمومی در آمریکا و اروپا از حضور مستقیم حمایت نمیکند. به دلیل اینکه، حضور نیروهایی آمریکا در افغانستان هزینههایی سنگین اقتصادی دارد. در مجموع، هم شرایط داخلی و هم شرایط که در افغانستان وجود دارد، ممکن تاکتیکهایشان عوض کرده باشند؛ اما همان استراتژی که در گذشته وجود داشته، در دولت بایدن هم تکرار میشود.
جادهای ابریشم: بازیگران منطقوی؛ مانند: ایران، چین و روسیه چقدر منافع آمریکا را در افغانستان با خطر مواجه کردهاند؟
یکی از دشمنان منطقوی آمریکا در منطقه، ایران است؛ اما شما اگر کانفرانس بُن را نگاه کنید، ایران در تشکیل دولت جدید در افغانستان همکاری کرده است. بنابر این، منافع ایران هم در برهمخوردن وضع موجود نیست. تا یک تغییرات بنیادین در افغانستان به وجود بیاید. باتوجه به مرز مشترک و پیشینهای تاریخی که بین دو کشور وجود دارد، رشد بنیادگرایی در افغانستان ایران را نیز متاثیر میکند. موضوع سیستان-بلوچستان، جنبش بلوچ اینها برای ایران مساله است. در اطراف ایران نیز تنش زیاد است؛ جمهوری اسلامی ایران با کشورهایی عربی بیشترین تنش را تجربه کرده است. در نتیجه در یک پلاتفورم کلان منافع ایران با منافع آمریکا به صورت غیر مستقیم در منطقه گره خورده است.
جادهای ابریشم: یکی از راهحلها، تشکیل دولت موقت در افغانستان است که ممکن است با آمدن آن، نظم موجود بهمبخورد. کدام کشوری از بهمخوردن وضع موجود و حکومت موقت در افغانستان سود میبرد؟
بهمخوردن وضع موجود به نفع همه نیست. شکلگیری هر نوع دولت بنیادگرایی در افغانستان، آسیاییمیانه را متاثر میسازد. چین هم بهخاطر که منافع اقتصادی کلان با آمریکاییها دارد، نمیتواند و نمیخواهد حضور اینها را در افغانستان نادیده بگیرد. تنها میماند پاکستان و ایالات متحدهی آمریکا که دیدگاه اسلام همواره کجدار و مریض بوده است. در منطقه پاکستان تنها کشوری است که منافعش در بهمخوردن وضع موجود در افغانستان است. بهخاطریکه دست پاکستانیها بازتر میشود تا یک دولت سایه در این کشور شکل دهد.
جادهای ابریشم: به باور شما منافع پاکستان این است که وضع موجود در افغانستان بهمبخورد تا یک حکومت مورد قبول شان در این کشور شکل بگیرد. آمریکا پاکستان را همراهی خواهد کرد؟ اصلا پرسش جدی این است که برای دولت بایدن افغانستان مهم است یا پاکستان؟
بایدن گفته بود که اهمیت استراتژیک پاکستان پنجاه برابر افغانستان است. طبیعی هم است. پاکستان یک کشور اتمیست، در سطح منطقه دارایی نفوذ گسترده است، کشور نیمه صنعتی است، در سطح منطقه و بین الملل دارای دیپلماسی فعال است. به لحاظ تاریخی اگر نگاه کنید پاکستان مشکلات خود را با آمریکا از طریق گفتوگو حل کرده است. فاکتورهای سیاسی و اقتصادی را بسنجید، پاکستان دست برتر را دارد. کشور اتمی در برابر کشور که توان تولید برق را ندارد، در سطح جهان اهمیت بالاتری دارد.
جادهای ابریشم: به لحاظ داخلی کدام گروهی از تشکیل حکومت موقت سود میبرد؟
صداها مختلف است؛ هم از پارلمان و هم از هیئت مذاکرهکنند صلح؛ اما حکومت موقت میتواند بخش از مشکل است، اگر تجربه افغانستان را در گذشته نگاه کنید، روی کارآمدن حکومت موقت در دوران خلقیها، منجر به فروپاشی سیاسی و اجتماعی شد. ترس و نگرانی همین است که نظم کهنه از بین برود و نظم جدید بهخاطر که پایههایی سیاسی و حقوقی محکم ندارد، شکل نگیرد. در نتیجه، افغانستان را در خلاء سیاسی میبرد. برداشت من به لحاظ شخصی این است که حکومت موقت خودش مشکل است. تنها راه حل این است که حکومت موجود با ساختار و تشکیلات جدید شکل بگیرد. جمهوریت توان جذب طالبان را دارد. مشکل که حکومت موجود با طالبان دارد، این است که ما میخواهیم با گروه مثل طالبان به توافق برسیم که به دنبال آزادی کمتر، حقوق بشر کمتر و پسزدن نقش اقلیتها در عرصه سیاسی و اجتماعی است.
نظر بدهید