معرفی: نصیر مهرین نویسنده و پژوهشگر در عرصۀ تاریخ و ادبیات افغانستان است که تا به حال چندین اثر ارزشمند تاریخی از وی به چاپ رسیده است. نصرین مهرین اکنون در هامبورگ جرمنی زندگی میکند که بههمین دلیل نتوانستیم گفتوگوی رودر رو در مورد استقلال و عصر امان الله خان با ایشان انجام دهیم. گفتگویی که در در این گفتگو میخوانید، از طریق فرستادن سوال و نوشتن پاسخ انجام شده است.
امان الله خان در چه شرایطی اعلام استقلال کرد؟
امان الله خان و در واقع نمایندۀ آرزوهای استقلال طلبانه و موجود در جامعه، در بستر شرایط مناسب، استقلال افغانستان را اعلام نمود. بریتانیا بار خسارات و آسیبهای ناشی از نخستین جنگ جهانی را حمل مینمود. دولت نوپای بلشویکها، از استقلال جانبداری نموده بود. دولت شاهی ایران، نیازی به مخالفت با استقلال افغانستان نداشت. اما از همه مهمتر و تعیین کنندهتر تصمیم قاطع برای حصول استقلال در افغانستان بود. این را نیز نباید فراموش کرد که مقامات بریتانیا در لندن و هند بریتانیایی این تصور و چشم انداز را نیز داشتند که استقلال خواهان افغانسنان دیری نمیتوانند روی پای خود بایستند.
اوضاع داخلی چگونه بود؟
اوضاع داخلی برای پیشبرد چنان هدف بسیار مناسب بود. جامعه یی را در بستر زمان به یاد بیاوریم که چندین دهه بار ذلت و تحقیرها را از ناحیۀ استعمار بریتانیا بر دوش و روان خود حمل نموده بود. این بارِ شکنجهآمیز هنگامی بر روان مردم بیشتر سنگینی مینمود که از زمان امارت دوم امیر دوست محمد خان تا قتل امیر حبیب الله خان، کارنامههای خونین متجاوزان و گردن ماندن امیران دست نشانده را برای پذیرش اهداف استعمار شاهد بودند. استعمار بسیار خوشنود بود که نیروهای نظامی خود را از افغانستان بیرون کند و افغانستان را از طریق امیران جیره خوار، دست نگر و سرکوبگر مردم و مخالفانش به زیر سلطه داشته باشد. نمونۀ دورۀ امارت عبدالرحمان خان و پسرش امیر حبیب الله را درنظر آوریم.
اوضاع جهانی و منطقوی در آن زمان چگونه بود؟
اگر بیشترین و عمدهترین شعارهای پیشین و به ویژه در دو جنگ با تجاوز بریتانیا، مذهبی و در پرتو عنصر جهاد، کینه ونفرت، جنگیدن و شهادت دادن وکشتن را فراهم نموده بود، در زمان امیرحبیب الله خان مشهور به “ضیأ المله و الدین”، قشر آگاه وتحول طلبی نیز در جامعه قد برافراشته بود که پدیدۀ نفوذ استعمار و نداشتن استقلال خارجی افغانستان را با مطلقیت ساختار سیاسی وابسته به آن، عوامل مهم پسمانی میدیدند. وقتی از این زاویه به زمینههای دیرینه و پیشینه و این عوامل نوظهور نگاه میکنیم، برای امان الله خان و یارانش شور وشعف موجود در میان اقشار مختلف را نیز قابل توجه مییابیم. بر بنیاد همان بررسی و آگاهی از زمینهها و آمادگیها بود که قتل پدر را سازمان داد و سعی نمود حصول استقلال نیز به سامان بنشیند.
زمینههای داخلی برای اعلام استقلال چگونه بود؟
عامل آمادگی عمومی واجتماعی، کسب غروری که بر زخم تحقیرهای پیشینه نیز مرهم افتخار بگذارد، در شکل آمادگیهای روانی و فرهنگی، دریافت مرام را تکمیل مینمود. از نظر امکانات نظامی، در زمان امیرعبدالرحمان و پسر عیاش او، تاریخ گواه است که سپاه او سرکوبگر مردم و مخالفان استعمار بریتانیا بود، اینک در وضعیت پیش آمدۀ دیگر، این وسیله در اختیار استقلال خواهان قرارگرفت، که نه تنها مخالفتی سرنزد بلکه نیروهای نظامی با جوش وخروش تصمیم استقلال خواهی را لبیک گفتند. و به زودی نیروهای دیگر نیز با وسایل قدیمی تدارک آمادگی جنگی را گرفتند.
وضعیت اقتصادی چگونه بود؟
اما درمورد وضعیت اقتصادی و نقش آن، حتا اگر جنگ جدی صورت میگرفت و به درازا می کشید هم افغانستان به آن شکلی از جنگها که در گذشته نیز دیده بود، به رغم حضور یافتن نیروی هوایی بریتانیا، با چنان آمادگی اجتماعی وعمومی، تن دادن نیروهای نظامی به پذیرش مشکلات و قناعت نمودن به نان خشک و توت بسنده مینمودند .
ارتش و نیروی دفاعی افغانستان در چه وضعی به سر میبرد؟
قدر مسلم این است که ارتش منظم امیر حبیب الله خان که برای سرکوب مخالفان و نگهداشت حکومت تحت الحمایه بریتانیا با استفاده از مالیهستانی و جیرههای هند بریتانیا تمویل می شد، با شنیدن پیامهای استقلال طلبانه، بدون حد اقل اخلال و روی آوردن به اغتشاش و تمرد، جانب امان الله خان را الزام نمودند. با آنکه برخی از مؤرخین افغانستان از موضع مخالفتآمیز سردار نصرالله خان در قبال بریتانیا نوشته اند، اما او پس از قتل امیرحبیب الله خان و اعلان امارت خود در جلال آباد، کوتاه اشارۀ هم در زمینۀ حصول استقلال نکرد.
پایگاه اجتماعی امان الله خان چگونه بود؟
اشکار است که پایگاه اجتماعی امان الله خان، اشرافیت درباری بود. اما آنچه امان الله خان را به ویژه از امیران پیشینه متمایز مینماید، در چند مورد چنین میتوان یاد کرد:
وی پیش از قتل امیر حبیب الله خان، اتخاذ تصمیم مستقلانه را دنبال مینمود که چنان نیز شد. او امیر و شاه دست نشانده و مطیع استعمار بریتانیا نبود. با تحول طلبان و بهبود جویان جامعه رابطه تنگاتنگ داشت. از اطلاعات محمود طرزی استفاده نمود. بربنیاد همان دریافتها وبرداشتها و با توجه به نقشی که پس از پدر یافت، در ایجاد تحول نقش مؤثر داشت.
سطح و سویۀ معلوماتی او، سخنرانیهای فی المجلس او نشان میدهند که از کتابخانۀ دربار بهره گرفته و به معلومات خویش افزوده بود. در برابر فرقهها و مذاهب غیر از فقه حنفی، نگاه و رفتار معقول و توأم با احترام داشت. یادآوری فشرده از آن وجوه تمایز زمانی چهرۀ جامع از امان الله خان ارائه میدارد که وجه مشابه وی یا داشتن طرز العمل استبدادیاش را نیز یادآور شویم. همان رفتاری که در آلوده شدن نظام با بروکراسی و فروپاشی آن تأثیر بسیار داشت.
نظام نامه چه اندازه با شرایط اجتماعی و فرهنگی آن روز سر سازگاری داشت؟
جامعه و کشوری را در نظر آوریم که در طول حیاتش، با امر و دستور شاه و امیر هدایت شده بود. وقتی وارد حیات دیگری با یک جهان نیازهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی و حقوقی شد، بدون تردید به قانونمند شدن نیاز داشت. وقتی استقلال سیاسی خود را به دست آورد به تصریح تأمین روابط بین المللی نیاز پیدا کرد. تهیۀ نظامنامهها بر این ضروریات تاریخی ناظر بود. ازینرو نظامنامههای او نیاز کشور و پاسخگوی زمان بود.
ملکه ثریا در همیندوره چه نقشی را بازی میکرد؟
ملکه ثریا، همسر امان الله خان، در دل خانواده و مکان دیگر بزرگ شده بود. هنگامی که برنامههای اصلاحی و تحول طلبانه به منصۀ اجرا نهاده شد، او، مادرش (همسر محمود طرزی) وخواهرش، امکانات خویش را در آن مسیر نهاده و در پایهگذاری آموزش پرورش زنان و دختران گام های نخستین را نها دند.
امان الله خانه چه زمینههای قانونی، اجتماعی و سیاسی را برای زنان فراهم کرد و در مورد زنان چه اصلاحاتی را روی دست گرفت؟
امان الله خان، با آن آرزوهای تجدد طلبانه، به موضوع و مسائل تراکم نمودۀ زنان درافغانستذان توجه جدی نمود. موسساتی در پیوند به نیازهای آنان در کابل تأسیس شدند. نشریۀ ارشاد النسوان انتشار یافت. تعدادی از دختران به خارج فرستاده شدند. در زمینۀ رفع چادری جدی بود. موضوعی که سزاوار تامل و بحث مفصل است. در لویه جرگۀ پغمان در آغاز سعی داشت که به رواج چندهمسری پایان دهد، ولی با توجه به مقاومت سنت گرایان عقب نشست.
مهمترین اصلاحات امان الله چه بود و چرا پروژه نوگرایی امانی با شکست مواجه شد؟
به نظر من افزون بر همنوایی او با استقلال طلبان وتحول خواهان برای پایان دادن به سلطۀ هند بریتانیایی، سعی درجهت سمت وسو دادن افغانسنان در مسیر گسست از پسماندگیهای دیرینه، تلاش برای قانونمند نمودن ادارۀ امور و متحول گردانیدن جامعه از عناصر مهم حیات سیاسی واجتماعی دورۀ حکومتداری اویند.
هنگامی که از این آرزوها و برنامهها یاد میکنیم، موضوع مهم در کنار آن راههای تحقق آرزو ها و برنامههایند. امان الله خان، دارندۀ خصایلی نیز بود که به پلۀ اشتباهات او میافزود، او را با عادات خودپسندانه معرفی مینمود. وادارسازی به پوشیدن لباس دیگر، صرف پول دولت کم پول برای ساختمانهایی مانند دارالامان و غیره جنبههای نمایشی و ذوقی در آنها بیشتر بود، گسترش رشوتستانی و سرانجام به شکلگیری دستگاه بروکراتیک، مردمآزار و تجرید او از مردم منتج شد. پیرمردی که در واپسین دیدار او با جمعیتی در کابل، فریاد نمود که شاه از ما همکاری میخواهد اما، صدای شکایت ما را نشنید. این است نتیجۀ اعمال او. چنان عادات و خصایل، زمینههای فرازآمدن متملقان، کناره گیری بهبود خواهان، استفادۀ سنت گرایان فاقد آمادگی با تحول و برخلاف موانع در راه تحول، شورشها، و کمین نمودنهای محمد نادرخان و برادرانش را برای تصرف قدرت همواره مینمود. ازینرو هرگاه به اشتباهات امان الله خان و دستگاه بروکراتیک او انگشت نهاده نشود، تاریخ دورۀ حکومتگریاش، هنوز هم با سیاه وسفید دیدنهای یکجانبه، نفی مطلق و با تائید همه جانبه خوانده خواهد شد.
ما درصد سالگی جشن استقلال افغانستان قرار داریم. آیا در شرایط فعلی استقلال معنا دارد؟
استقلال و بهرهمندی از آن پهنهای از معانی و مفاهیم و بارهای مثبت وسزاوار ارج نهادن را افاده میکند. منظورم از استقلال است، نه آن “استقلالی” که دیریست با پدید آمدن اوضاع متفاوت در سطح جهانی و تحول ظریفانۀ کشورهای ربایندۀ استقلال چهره نموده است. در این شکل ظریفانه، کشورهایی که استقلال را ازدست دادهاند، میتوانند نمایندگان سیاسی را درخارج و به ملل متحد نیز داشته باشند، چنانکه دارند. به عنوان نویسندۀ مهاجر، در پاسخ به این پرسش شما، این سخن دلم را نیز میخواهم پیشنهاد کنم که: از سنگ و چوب و جاده های خونین کشور بپرسید که چه خواهند گفت!
نظر بدهید