گفتگو با محمد افسر رهبین، رییس آرشیف ملی
اشاره: آرشیف ملی در یک کاخ کوچک تاریخی جای دارد که در گذشتهها مربوط به یکی از شاهزادگان بود. آرشیف ملی از جمله نهادهای مهم نگهداری اسناد و نسخههای خطی دارای قدمت و ارزش تاریخی است. یکی از نسخههای خطی ارزشمند در آرشیف ملی، شاهنامهی ابوالقاسم فردوسی با قطع نسبتاً بزرگ است و افزون برآن دهها نسخهی خطی ارزشمند دیگر نیز در اینجا نگهداری میشوند. جاده ابریشم در گفتگو با ریاست آرشیف ملی درباره وضعیت کنونی این نهاد به کندوکای نسخ خطی شاهنامههای موجود در این نهاد نیز میپردازد.
جاده ابریشم: خوشحالم که فرصت گفتگو دادید تا در مورد آثار تاریخی کشور بیشتر بدانیم. میخواهیم که گفتگو را درباره چگونگی تاسیس آرشیف ملی کشور آغاز کنیم.
رهبین: از آمدن شما در روزگار قرنتینه به اینجا سپاسگزارم. در دهه چهل است که مجموعهای در بخش کتابخانه عامه بهنام آرشیف ملی ایجاد میشود. البته آثار و اسناد که مرتبط به این بخش بود از دورهی نادر شاه، ظاهر شاه و پیشتر از آن جمع آوردی شده بود. اما آرشیف ملی بهعنوان یک تشکیل جداگانه در سال ۱۳۵۶ در ساختمان کنونی بنیان گذاشته شد.
جاده ابریشم: چه اثرهایی در آرشیف ملی نگهداری میشوند؟
رهبین: آرشیف ملی دو بخش نگهداری آثار دارد. یکی بخش نسخههای خطی است، که در آن نزدیک به ۷ هزار نسخه خطی معتبر و منحصر به فرد و قطعه خطهای تاریخی نگهداری میشوند. دیگر بخش اسناد تاریخی، که نزدیک به یکصد هزار سند تاریخی، مشمولِ پیماننامههای میاندولتی، اسناد مرزی، فرمانهای شاهان، عکسهای تاریخی، نکاحنامهها و سایر موارد را در خود جای داده است.
جاده ابریشم: درباره دورههای تاریخی نسخههای خطی توضیح دهید.
رهبین: خوشبختانه آثاری که در اینجا داریم از دورههای مختلف تاریخی است. به طور مثال، مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی را داریم که در سده نهم هجری خطاطی شده است. شاهنامه نفیس و مذهب و مینیاتوری شده از فرودسی را داریم، که چند سده عمر دارد. همین طور نسخهی خطی دیگر چون دیوان حکیم سنایی غزنوی، کلیات سعدی، دیوان رحمان بابا و بسیار دیگر.
آرشیف ملی، همین گونه نسخههای خطی خیلی ارزشمند و نخبه از قران مجید، تفسیر و حدیث را نیز دارد. یکی از جزوههای قرآن مجید که خطاطی آن منسوب به خلیفه سوم است نیز در آرشیف ملی نگهداری میشود. همچنان نسخهی خطی از انجیل نیز در آرشیف موجود است که هنوز نوع خط آن شناخته نشده است.
جاده ابریشم: حالا درباره سندهای تاریخی که گفتید تعداد آن به یک صد هزار میرسد، بیشتر بگویید.
رهبین: قدیمیترین سند تاریخی فرمانی است از سلطان حسین بایقرا و افزون برآن فرمانهایی از شاهان سدههای پسین چون، احمد شاه ابدالی، تیمورشاه و شاهان بعدی در آرشیف ملی نگهداری میشوند. شناسنامهها، گذرنامهها و گزینههای عکس شاهان نیز در بخش اسناد تاریخی نگهداری میشوند.
جاده ابریشم: آثاری از دوره غزنویان در آرشیف ملی دارید؟
رهبین: سوگمندانه هیچ سندی از دوره غزنویان نداریم.اما آثار خطی و نسخههای ادبی از شخصیتهای دورهی غزنویان داریم. مثلا نسخۀ خطی دیوان حکیم سنایی غزنوی که در جمله آثار خوب آرشیف شمرده میشود.
طی سالهای پسین کوششهای پیهم از سوی ریاست آرشیف ملی به منظور ثبت نسخههای خطی در حافظۀ یونسکو انجام گردیده است، مگر سوگمندانه به نسبت عواملی هنوز به این موفقیت دست نیافتهایم.
جاده ابریشم: هم در کشور ما و هم در ایران، عدهای بدین باورند که شاهنامه صرفاً به کشور ایران تعلق دارد، شما این برداشت را درست میدانید؟
رهبین:
یکی گفت؛ کین شاه روم است و هند
ز قَنّوج تا پیش دریای سند
به ایران و توران وُرا بندهاند
به رای و به فرمان او زندهاند
این بیتهای شاهنامه که در ستایش سلطان محمود آمدهاند، از قلمروهایی حکایت دارند که محمود برآنها حکمروایی داشت. هرگاه اسطورههایی که شاهنامه برآنها بنیاد یافتهاند، متعلق به میهن محمود نبود، چرا باید شاهنامه به محمود تقدیم میگردید و محمود به آن چه دلبستگی میداشت؟ برای توضیح بیشتر، نخست باید ایران را شناخت و جغرافیای تاریخی ایران و ایران تاریخی و سپس خراسان اسلامی را مورد توجه قرار داد. روشن است که شاهنامه فردوسی در جغرافیای ایران تاریخی(خراسان) آفرینش یافته است. مکانهای تاریخی که در شاهنامه از آنها نام برده شده، مانند زابل، کابل(کابلستان)، سمنگان تا سیستان و…، امروزه در قلمرو افغانستان قرار دارند. مگر شماری از داستانها در مناطق و جاهای (مازندران) نیز مطرح گردیدهاند که در قلمرو ایران کنونی، و بخشهایی از فرارودان را در بر میگیرد.
مگر این نیز روشن است که شاهنامهی فردوسی شاهکار پیر طوس است و طوس یا زادگاه فردوسی اکنون در قلمرو ایران امروزین قرار دارد، که در آن روزگار مشمول قلمروهای خراسان و ایران تاریخی میگردید که شاهنشاه آن به گفتهی فردوسی نیز محمود غرنوی بوده است.
از اینرو، خلاف تصور خیلیها، شاهنامهی فردوسی مربوط به یک کشور نمیشود. همچنان که زبان فارسی یا پارسی یا پارسی دری؛ که میراث همه قلمروهای خراسان میگردید و اکنون بخشهایی از این قلمروها در جغرافیاهای سیاسی مختلف قرار دارند. شاهنامه ابوالقاسم فردوسی، میراث ارزشمند پارسی زبانان و مردمان مشمول قلمروهای خراسان بزرگ که کل حوزه تمدنی منطقه «عجم» را در بر میگیرد. به تعبیر فردوسی:
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
جاده ابریشم: درباره نوع خط، خطاطان و ظرافتهای به کار رفته در شاهنامههای موجود در آرشیف ملی بگویید.
رهبین:
در آرشیف ملی افغانستان چهار نسخهی خطی از شاهنامه نگهداری میشوند که نسخهی نخبه در این میان شاهنامه ایست که در سال (۱۰۴۵ ق) توسط عبدالرّزاق فرزند عطاوالله با خط نستعلیق خطاطی شده است و کار مینیاتوری آن در سال (۱۱۱۹ هـ) توسط محمد شفیع و محمد مسیح تکمیل گردیده است. این نسخه در قطع ۴۴ x 29 و پشتی آن از گونهی قلمدانیکار شده است.
سه شاهنامهی دیگر با قطعهای متفاوت بوده و یکی از این سه نسخه که دارای قطع ۴۹ X 30 است نیز به خط نستعلیق کار شده و دارای تذهیب و مینیاتوریهای جالب و قشنگ میباشد. مگر سوگمندانه صفحات آخر آن آب گرفته و تاریخ نگارش و نام کاتب از میان رفته است. کارشناسان آرشیف تاریخ تقریبی نگارش آن را سده یازدهم پنداشتهاند.
دو مثنوی دیگر دارای قطعهای کوچکتر از دو جلد یادشدهاند. هردو جلد بدون مینیاتوری بوده و با خط نستعلیق کار شدهاند.
جاده ابریشم: آیا شاهنامههای موجود در آرشیف ملی نگارگری و میناتوری هم شده است؟
رهبین: بله. این شاهنامهها در کنار برخورداری از خط زیبا، دارای میناتوری، تذهیب، حاشیهبندی، شمسیهها و نگارگریهای نفیس و ظریف نیز اند.
جاده ابریشم: آیا شما نسخهها و آثار خطی را دیجیتالسازی و اسکن کردهاید؟
رهبین: شماری از نسخههای خطی و برخی از اسناد تاریخی توسط کمرههای(سکنرها) نه چندان پیش رفتهی موجود در آرشیف عکس برداری گردیدهاند. مگر از آنجا که عکس برداری و دیجیتال سازی همه آثار نیازمند دستگاه دیجیتال میباشد، به خاطر نبود این دستگاه، هنوز نتوانستهایم به این کار دست یابیم.
بنده از آغاز مسؤولیت ریاست آرشیف ملی(از دوسال به این سو) طرح جامعی را به منظور غنامندی و کارگزاری در آرشیف ملی؛ به وزارت اطلاعات و فرهنگ پیشنهاد کردهام. مگر به خاطر نبود منابع مالی هنوز دستگاه دیجیتال در اختیار ما قرار نگرفته است.
شاید آرشیف ملی افغانستان یگانه آرشیف در جهان باشد که تا هنوز صاحب دستگاه دیجیتال نگردیده است.
همین گونه، آرشیف ملی بودجۀ لازم و مشخص برای خرید آثار آرشیفی در اختیار ندارد، که این خود زمینه بیرون شدن اسناد تاریخ و نسخههای خطی را که در نزد افراد و اشخاص نگهداری میشوند از کشور را فراهم میسازد.
جاده ابریشم: سال گذشته تشکیلاتی به نام آرشیف در ارگ ریاست جمهوری ایجاد شد. چرا موازی؟
رهبین: در ظاهر آرشیف ارگ کارهایی را انجام میدهد که باید آرشیف ملی انجام دهد. شوربختانه این گونه تشکیلات موازی در کشور، کار را زار ساخته اند و باعث زیان و به هدردادن منابع میشوند. به بیان دیگر این دوگانگی نه تنها باعث انسجام کارها نمیشود، بل ممکن است به تضعیف نهادهای اصلی نیز بینجامد، که در مورد آرشیف ملی نیز کار از همین دست است. آرشیف ملی نهاد تاریخمند، ملی و دارای اهداف مشخص است که نباید هیچ نهاد و تشکیل موازی باعث اخلال در وظایف و کارگزاری این نهاد گردد.
جاده ابریشم: آثار از آرشیف ملی به ارگ هم منتقل شده؟
رهبین: خوشبختانه یگانه نهادی که در جریان جنگهای خانمانسوز و ویرانگر کابل، از دستبرد و تاراج در امان مانده، آرشیف ملی است. در سالهای پساطالبانی نیز آرشیف ملی توانسته است آثار و داشتههای خود را حفظ و حراست نماید. تا اکنون هیچ اثری از آرشیف ملی به آرشیف ارگ منتقل نگردیده و نباید گردد! و هرگز نمیگذاریم که آثار آرشیف ملی در آرشیف ارگ منتقل گردد. آرشیف ملی باید به عنوان یک نهاد حافظ بخشی از تاریخ و فرهنگ این سرزمین عمل کند.
امیدواریم آرشیف ملی افغانستان، چنان که در بیشتر کشورهای منطقه وجهان به حیث یک نهاد کاملاً مستقل عمل میکند، در کشور ما نیز به حیث یک نهاد مستقل ملی شناخته شود و با تشکیل و امکانات لازم و گسترده بتواند به نمایش تاریخ، فرهنگ و تمدن این سرزمین بپردازد.
نظر بدهید