گفتوگوی هفته نامه جادهی ابریشم با منیژه باختری، نویسنده و سفیر جمهوری اسلامی افغانستان در ویانا-اتریش.
جادهی ابریشم: خانم باختری، در نخست خرسندیم که به ما فرصت گفتوگو دادید. نزدیک سه سال از تسلط رژیم غیرمشروع طالبان در افغانستان میگذرد؛ اما این گروه، هنوز هم نه در داخل افغانستان و نه در بیرون از افغانستان، مشروعیت به دست نیاوردهاند. به نظر شما چه چیزی باعث شده است که طالبان نتوانند مشروعیت ملی و بینالمللی کسب کند؟
باختری: از شما و جادهی ابریشم که امکان این صحبت را فراهم ساختهاید، سپاسگزاری میکنم.
خوب، دلایل زیادی برای این امر وجود دارد. یک ادارهی مشروع و قانونمند افزون بر کنترل جغرافیا و حاکمیت، ناگزیر است که اعتماد و رأی و تأیید شهروندان خود را نیز به دست بیاورد. مشروعیت از دل جامعه و ارادهی مردم بیرون میآید. طالبان تا هنوز نتوانستهاند که مشروعیت را از مردم افغانستان به دست بیاورند. ممکن است در بین لایههای سنتی جامعه دارای طرفدارانی باشند؛ اما شمار این گروه در مقایسه با تمام مردم افغانستان اندک است. حتا در بین لایههای سنتی که تا حدی طرفدار طالباناند، توافق روی تمام مسائل وجود ندارد.
طالبان یک گروه ایدئولوژیک و بنیادگرایند که به قرائت افراطی از اسلام باورمندند و معتقدند که قانون خداوند را بر روی زمین پیاده میکنند. برای ادارهی یک کشور نیاز به چارچوب نظری و راهکارها و راهبردهای عملی مبتنی بر آن با اتکا بر قوانین اساسی و قوانین زیر مجموعهی آن است. اصول دولتداری، تقسیم متوازن قدرت در چند قوا، مسئولیتهای دولت و حقوق شهروندی باید در قانون مدون منسجم شوند تا مشروعیت یک دولت را سامان بدهند. بدون این، امکان ادارهی بدوی و سنتی یک کشورِ تقریباً سیوهفت میلیونی وجود ندارد. در افغانستان کنونی، قانون اساسی و سایر قوانین لغو شدهاند. با اینکه طالبان عملاً کلمهی لغو را به کار نمیبرند؛ اما در عمل تمام این قوانین تعطیلاند. مردم از حقوق اساسی و آزادیهای مدنی خود محروم شدهاند. با زندان، اسارت و شکنجه و تعقیب روبهرویند. زنان و دختران از جامعه حذف شدهاند. اقتصاد کشور درهم شکسته و بیشتر مردم کارهای خود را در دولت و نهادهای غیردولتی از دست دادهاند. سیاست حذف و انکار تنوع قومی، فرهنگی و زبانی مردم یکی از آسیبهای جدی رژیم طالبانی است.
از دریچهی روابط بینالملل و برقراری روابط دیپلماتیک؛ روابط دیپلماتیک بر اساس یک رویهی رسمی و قانونی صورت میگیرد. برای ایجاد رابطهی دیپلماتیک نیاز به رسمیت شناختن از جانب مقابل است. پس از به رسمیت شناختن، رابطهی دیپلماتیک ایجاد میگردد. اساساً دیپلماسی به مفهوم یک رابطهی متقابل و مساوی بین دو کشور یا هم در کلیت بین کشورها و نهادهای بینالمللی مطرح میگردد. در این حوزه دیپلماتان با استفاده از نرمافزارهای مختلف؛ از جمله حضور، گفتوگو، پیامرسانی، مشارکت در کارها و تصامیم راهبردی بزرگ بین دو کشور، کشورها یا در سطح بینالمللی، قدرت و سیاست خارجی یک کشور را تمثیل میکنند و برای تقویت روابط و حصول منافع و ایجاد و تقویت روابط تجاری و فرهنگی میکوشند. تحقق و تقویت سیاست خارجی هر کشور بر مبنای دیپلماسی است. در این موارد، کنوانسیونهای بینالمللی؛ چون کنوانسیون ویانا ۱۹۶۱، کنوانسیون روابط قونسلی، کنوانسیون مشارکت یا نمایندگی دولتها در روابط با سازمانهای بینالمللی جهانی ۱۹۷۵ ویانا تصویب شدهاند و دهها مقرره و مصوبهی دیگر وجود دارند و هرکدام صراحت در رابطه به چگونگی روابط دیپلماتیک دارند. این در حالی است که طالبان به عنوان یک گروه تندرو اسلامی شناخته میشوند که تا حال نتوانستهاند به عنوان یک گروه مشروع سیاسی به صورت سازمانی و منظم در چارچوب یک بیروکراسی، منسجم شوند و به منشور سازمان ملل متحد و ارزشهای جهانشمول باورمند شده و عضو جامعهی جهانی گردند. مهمتر از آن، به دلیل تروریسم و پیوند طالبان با گروههای تروریستی بینالمللی، امنیت افغانستان و منطقه و بالاخره جهان در خطر است، و جهان چنین چیزی را نمیخواهد. طالبان به مسائل حقوقبشری متعهد نیستند و خلاف درخواست و توقعات جامعهی جهانی از پذیرش حقوق بشر و بهویژه، حقوق زنان سرباز میزنند. جهان خواهان تغییرات راهبردی طالبان در سیاست داخلی و خارجیاند و در فقدان مشروعیت ملی، عقلانی و قانونی، که زیربنای مشروعیت بینالمللی به شمار میروند، امکان به دست آوردن مشروعیت بینالمللی ناممکن است.
جادهی ابریشم: نشست سوم دوحه تلاشی برای تعامل جامعهی جهانی با طالبان گفته شده است. آیا طالبان این شرایط را دارند که جامعهی جهانی و بهویژه، سازمان ملل متحد با این گروه وارد تعامل شوند؟
باختری: طالبان دارای شرایط یک دولت و حکومت نیستند که جامعهی جهانی یا سازمان ملل متحد با آنان وارد تعامل گردند. در واقع، هرگونه تعامل رسمی و دیپلماتیک با این گروه به نام یک دولت مشروع یا حاکمان مشروع افغانستان از پایه و بنیاد نادرست است. این گروه با زور و توطئه، حاکمیت افغانستان را به دست گرفتهاند. در بیست سال گذشته با ایجاد وحشت، حملههای انتحاری، بمبگذاریها و قتلهای هدفمندانه، مردم ما را از بین بردهاند و از جانبی دیگر، در سه سال حاکمیت خود نیز نتوانستهاند که یک دولت مشروع و دارای پایههای قانونی ایجاد کند و برای مردم رفاه، عدالت و امنیت فراهم آورند. نقض گستردهی حقوق بشر یکی از موارد مهمی است که بایستی مانع تعامل کشورها و سازمانها با طالبان گردد.
جادهی ابریشم: یکی از مواردی که طالبان همیشه از آن سخن میگویند و به نحوی، به عنوان دستآوردشان یاد میکنند، مبارزه با مواد مخدر و تروریسم است؛ چیزی که در نشست سوم دوحه نیز مطرح شد. به نظر شما، چنین ادعایی از سوی طالبان، صحت دارد؟ یا افغانستان تحت حاکمیت طالبان، بازهم مرکز قاچاق و تولید مواد مخدر و تروریسم بینالمللی است؟
باختری: کشت، تولید، قاچاق و استفادهی مواد مخدر در افغانستان یکی از معضلات اصلی است و در عین حال، یکی از منابع اصلی تمویل ماشین جنگی طالبان در چند دههی گذشته بوده است. خوب، در سال ۲۰۲۲م. فرمان منع کشت مواد مخدر از سوی رژیم دیفاکتوی طالبان صادر شد و ظاهراً در این مورد چندین فرمان دیگر نیز صادر کرده و قسمتی از مزارع خشخاش را نیز از بین بردهاند؛ اما این تمام ماجرا نیست. دو نکته را من در عقب این موضوع میبینم؛ یکی ذخایر بزرگ مواد مخدری که از سالهای قبل در انبارهای طالبان جمعآوری شده بود، اینک با قیمت هنگفت به فروش میرسند. شما میدانید که هرقدر عرضه کمتر میشود، تقاضا بیشتر میگردد. بر اساس گزارشهای قبلاً طبقهبندیشدهی نهادهای امنیتی امریکا، ممنوعیت کشت در دههی نود میلادی نیز قیمتها را به صورت تصاعدی بالا برده بود.
محمولههای بزرگ مواد مخدر که به کشورهای همسایه میرسند، نشاندهندهی این امر است که در داخل افغانستان ذخایر بزرگ مواد مخدر وجود دارند. قبلاً دولت افغانستان در این زمینه به جامعهی جهانی گزارش میداد؛ اما از سال ۲۰۲۱م. بدینسو، کشف و ضبط مواد مخدر در افغانستان از سوی مقامات دیفاکتو گزارش داده نشده است. برای ابراز نظر قطعی و تأیید منع کشت و تخریب عمومی کشتزارها به نیت محو مواد مخدر یا هم تحسین طالبان راه درازی در پیش است؛ بهویژه، اینکه افزایش آزمایشگاههای متامفتالین در افغانستان و تولید غیرقانونی، راه را برای خوشبینی و داوری شتابزده میبندد و بیشتر تداعی رو آوردن بازیگران به تولید صنعتی است تا نقطهی پایان تولید.
افغانستان متأسفانه همانند سالهای قبل همچنان در تولید و قاچاق هرویین نقش برجستهای دارد: راهاندازی آزمایشگاههای بزرگ تولید هرویین و گستردهی متامفتالین در افغانستان و قاچاق آن به بازارهای اقیانوسیه، اروپا؛ بهویژه حوزهی بالکان و سایر مناطق غیرقابلانکار است. ارتباط مصرف مواد مخدر صنعتی در اروپای جنوبشرقی به دلیل دریافت آسان آن اکنون مورد بحث در نهادهای مبارزه با مواد مخدر است. بنابر گزارشهای سازمان بینالمللی مواد مخدر و جرایم (UNODC)، ۳۲۹ مرکز شیرهگیری افدراین (Ephedra)، مادهی پیشتاز برای ساخت متامفتالین، در افغانستان وجود دارد که توانایی تولید نودوهشت تن افدراین در یک ماه را دارند. با این مقدار، میتوان در یک ماه، ۶۵.۵ تن متامفتالین به شکل کریستال/ شیشه تولید کرد. طبیعی است که موجودیت چنین زمینه و موقعیتی در داخل کشور، سبب اعتیاد گستردهی شهروندان شده است. شمار معتادان در سال ۲۰۲۲م. در حدود ۲.۵ میلیون تن تخمین گردیده بود که در بدترین شرایط معیشتی قرار دارند. بیشتر آنان به مواد مخدر صنعتی که نسبتاً ارزانتر است، آلودهاند. ضبط ۱۲۵۱ کیلوگرام متامفتامین در سال ۲۰۱۹م. و ۱۲۰۲ کیلوگرام در سال ۲۰۲۰م. که فقط قسمتی از کل تولید است، حجم گستردهی تولید این ماده را در افغانستان نشان میدهد.
هرویین منطقه نیز از تریاکِ افغانستان تهیه میگردد. به گونهی مثال، چندین محمولهی ضبطی هرویین در هند از تریاک افغانستان تهیه شده بود. ایالت پنجاب هند از قاچاق و مصرف مواد مخدر واردشده از افغانستان بیشترین صدمه را دیده است. تقریباً نیمی از هرویین کشفشده (در حدود پنجاهوسه درصد) در هند از طریق افغانستان و پاکستان وارد شده است و ۰٫۴ (صفر اعشاریه چهار درصد) از طریق میانمار وارد هند میشود که در مقایسه با رقم بالا، مقدار کمی محسوب میگردد. در سپتامبر سال ۲۰۲۱م. محمولهی بزرگ هرویین (در حدود سه تُن) در دو کانتینر از یک کشتی در بندر موندار ایالت گجرات کشف و ضبط شد. این محمولهی سه تُنی از قندهار بیرون شده و از طریق بندرعباس ایران به بندر موندار هند رسیده بود. در ماه می سال ۲۰۲۳م. یک محمولهی دیگر، شامل دو هزار و پنجصد (۲۵۰۰) کیلوگرام متامفتالین که مبدأ آن افغانستان بود، در همین بندر کشف و ضبط گردید. رد پای مواد مخدر افغانستان فراتر از اقیانوس هند و در واقع تا استرالیا هم میرسد.
بنابر یکی از گزارشهای دفتر مبارزه با مواد مخدر و جرایم بینالمللی، از اگست ۲۰۲۱م. اقتصاد قانونی نزدیک به پنج میلیون دلار کمتر شده یا تقریباً ۲۱ درصد در مقایسه با سال ۲۰۲۰م. کاهش یافته است. درآمد سالانه ۱۴ تا ۲۸ در صد کاهش یافته است. در عوض اقتصاد سیاه یا جرمی به شکل سرسامآوری در افغانستان به گردش افتاده است.
در رابطه به تروریسم بینالمللی، افغانستان منطقهی امن برای تروریستان بینالمللی است. طالبان با سازمانهای تروریستی و خلافکار؛ بهویژه با القاعده و طالبان پاکستان ارتباط محکم دوستی و همکاری و مشارکت دارند. مهمترین سند هم حضور ایمن الظواهری در قلب شهر کابل بود. این موضوع امنیت منطقه و جهان را به خطر میاندازد. در اینجا؛ بهویژه موضوع امنیت کشورهای منطقه مطرح است. جبههی تحریر شام، لشکر طیبه، تی تی پی، حرکت اسلامی ترکستان و جنبش اسلامی ازبیکستان در افغانستان حضور گسترده دارند. گزارش تیم نظارت تحریمهای ملل متحد که به اساس قطعنامههای ۱۹۸۸م. و ۲۶۱۱ در ماه می سال ۲۰۲۲م. یک گزارش بسیار مفصل منتشر کرد و تقریباً همین مواد را در بر دارد. یا چهاردهمین گزارش تیم تحلیلی و نظارت از تحریمها، بر مبنای قطعنامهی ۲۶۶۵ سال ۲۰۲۲م. منتشر شد و در آن امنیت و صلح و ثبات در افغانستان بررسی گردیده است. به صورت بسیار واضح و با ارقام و فاکتها از ماهیت تروریستی گروه طالبان و آسیبهای امنیتی گپ میزند. در گزارش نهاد مطالعات امنیتی اتحادیهی اروپا، که در ماه اپریل سال ۲۰۲۳م. منتشر شده است، آمده است که طالبان به اعضای سازمانهای تروریستی که در افغانستان مستقرند، پاسپورت توزیع میکند. یا گزارشی تحت عنوان «حاکمیت طالبان و تأثیرات آن روی تروریسم بینالمللی» در ماه دسامبر سال ۲۰۲۲م. از جانب کنراد فوندیش منتشر شده است. همه و همه حکایت از این دارند که طالبان تهدیدی برای افغانستان، منطقه و جهاناند.
جادهی ابریشم: مادهی ۷ کنوانسیون رفع همهی اشکال تبعیض علیه زنانِ سازمان ملل متحد، مادهی ۲۱ اعلامیهی جهانی حقوق بشر و همینطور قطعنامهی ۱۳۲۵ شورای امنیت سازمان ملل متحد، تأکید میکنند که زنان باید بتوانند در سیاست و تصمیمگیریهای عمومی شرکت کنند. سازمان ملل متحد با انکار زنان افغانستان و بهویژه، زنان معترض، که توسط طالبان زندانی و شکنجه شدهاند، این مادهها را به صورت آشکار در نشست سوم دوحه نقض کرد. نقض این مادهها چه پیامدی برای مردم افغانستان و مبارزات عدالتخواهانهی زنان این کشور خواهد داشت؟
باختری: متأسفانه جامعهی جهانی، سازمان ملل متحد و بهویژه، کشورهای همسایهی افغانستان در رابطه به حقوق بشر و حقوق زنان در افغانستان رویکرد ابزاری دارند. بنابر روایت نامنصفانهای که طالبان به همیاری متحدان بینالمللی خود رواج دادهاند، موضوع حقوق زنان را بسیاریها یک موضوع داخلی و مرتبط به فرهنگ افغانستان و نسبیت فرهنگی میدانند و در مقایسه با امنیت آن را کماهمیت و درجهچندم تلقی میکنند. این نوع نگاه که خشونت و ستم علیه زنان را با دینی خواندن نوع حکومتداری یک کشور یا نسبت دادن با فرهنگ، به یک مسئلهی کماهمیت و قابل قبول تقلیل میدهد، بسیار خطرناک است و بنیاد سیاستهای نادرست جهان و روایتهای واهی در قبال حقوق زنان افغانستان شده است. از جانبی دیگر، کشورها در پی منافع خودند و اگر منافعشان ایجاب کند که از مسائل حقوقبشری و حقوق زنان بگذرند، بهسادگی این کار را انجام میدهند. سازمان ملل متحد بارها در برابر طالبان از منشور و ارزشهای بنیادین این سازمان چشمپوشی کرده است. این عمل نهتنها آسیب جدی و پیامدهای ناگوار برای زنان افغانستان و مبارزات عدالتطلبانهی مردم ما دارد، بلکه روی شهرت و سایر کارکردهای این سازمان در سطح بینالمللی صدمه میزند. زنان افغانستان و مردم افغانستان حق دارند که در تمام مذاکرات، کنفرانسها و تصمیمگیریهایی که در مورد سرنوشت خودشان و سرزمینشاناند، سهم بگیرند و فعالانه دیدگاههای خود را مطرح کنند.
جادهی ابریشم: با درد و تأسف دیدیم که گزارشها و مصاحبههایی هم منتشر شدند، مبنی بر تجاوز جنسی طالبان، به صورت گروهی بر زنان معترض در زندانها. سازمان ملل هم حتماً به این گزارشها دست یافته است. با وجود چنین وضعیتی، چگونه چشمشان را بر روی زنان افغانستان میبندند. اگر دغدغهی سازمان ملل متحد در افغانستان، دغدغهی حقوقبشری و انسانی نیست، به باور شما، پس دغدغهی این سازمان چه چیزی بوده میتواند که با طالبان وارد گفتوگو میشود؟
باختری: سازمان ملل متحد و بعضی از کشورهای جهان باورمندند که با گفتوگو و دیپلماسی روی رفتار و سیاست طالبان تأثیر میگذارند و آنان را وادار به پذیرش ارزشهای جهانشمول و حقوق بشر میکنند. دغدغهی دیگر سازمان ملل و جامعهی جهانی از حاشیهنشینی و تبدیل شدن افغانستان به مرکز تروریسم و مواد مخدر است و تصور دارند که با ادغام افغانستان به جامعهی جهانی از این معضل جلوگیری میکنند؛ اما به باور من، این رویکرد نادرست است. طالبان در سه سال گذشته نشان دادند که با هیچ ابزاری حاضر به تغییر سیاستهای زنستیزانهی خود نیستند. از جانبی دیگر، سازمان ملل متحد و جامعهی جهانی خواهان رساندن کمکهای بشری به مردم افغانستاناند. بسیاریها در فقر مطلقاند و نیاز به دستگیری دارند. من کمکهای بشری و یاریرسانی به مردم افغانستان را تأیید میکنم؛ اما میخواهم بگویم که باید بین کمکهای بشری و تعامل در این مورد، تا تعامل دیپلماتیک و سیاسی تفاوت قائل شوند.
جادهی ابریشم: رفتار طالبان در برابر زنان و دختران افغانستان نشان روشنی از آپارتاید جنسیتی در این کشور است؛ موضوعی که توسط زنان و دختران معترض افغانستان نیز به صورت جدی دنبال شده است. آنان خواهان به رسمیت شناختن آن از سوی سازمان ملل متحد است. چقدر امیدواری وجود دارد که سازمان ملل متحد این آپارتاید جنسیتی را در افغانستان به رسمیت بشناسد و طالبان را به عنوان عامل چنین تبعیضی، تحت فشار قرار دهد؟
باختری: بنابر کنوانسیون بینالمللی منع و مجازات جنایات آپارتاید، مصوب ۱۹۷۶م. هرگونه مشارکت با نظام، دولت و نهادهایی که آپارتاید سیاست رسمی، ساختاری و عملی نهادهای رسمی و پیشزمینهی مدیریت اجتماعی آنان است، جرم انگاشته میشد. در صورتی که چنین کنوانسیونی در رابطه به آپارتاید جنسیتی تسوید و تصویب گردد، کار و مشارکت با نظامی که به صورت هدفمند و ساختاری زنان را از اجتماع، سیاست و حوزههای کنشگرانه محروم میسازد و در پی سلطهی ساختاری مردان بر زنان از طریق نهادهای رسمی زور، فشار، ارعاب و هراسافگنی است، عمل مجرمانه تلقی میگردد.
به بیانی دیگر، آپارتاید جنسیتی نخست باید جرمانگاری شود. بدون جرمانگاری و تثبیت آن در یک کنوانسیون بینالمللی امکان تعقیب مجریان آن وجود ندارد. و برای رسیدن به چنین امری، ما نیازمند طی کردن یک راه دور و دراز هستیم که پر از موانع و دشواری است. با این هم، جهت مثبت قضیه این است که گروه بزرگی از زنان متخصص و عدالتطلب از سراسر جهان در این راستا شبانهروزی کار میکنند تا آپارتاید جنسیتی به عنوان یک جرم تصویب گردد.
جادهی ابریشم: آیا این نگرانی وجود دارد که سازمان ملل متحد با انکار زنان افغانستان در نشست سوم دوحه، در نشستهای بعدی، طالبان را به رسمیت بشناسد؟
باختری: خوب، سازمان ملل متحد، کشورها را به رسمیت نمیشناسد. این کشورهایند که میتوانند چنین کاری انجام بدهند و نگرانی به رسمیت شناختن طالبان از سوی کشورها همواره وجود دارد. همین اکنون، کشورهای همسایه به صورت رسمی و دیپلماتیک با طالبان رابطه و تعامل دارند و سایر کشورها نیز در لایههای پنهان و به نامهای مختلف با طالبان همکاری میکنند. سازمان ملل متحد با تعاملات و برنامههایش، در واقع، از این گروه جرمزدایی میکند و برایشان مشروعیت میبخشد. به هرحال، نباید از تلاش و مبارزه دست برداشت و موضوع به رسمیت شناختن طالبان بیشتر از همه به خود طالبان و عملکردهایشان ارتباط دارد.
جادهی ابریشم: سازمان ملل متحد نهتنها زنان را در نشست سوم دوحه انکار کرد که از گروههای سیاسی مخالف طالبان نیز دعوت نکرد. به باور شما، آیا برای سازمان ملل متحد مشارکت سیاسی اقوام افغانستان و تشکیل حکومت فراگیر، دیگر مسأله نیست و این امر، منتفی است؟
باختری: مشارکت سیاسی اقوام، تشکیل حکومت فراگیر با پایههای مردمی و ارزشهای چون عدالت، برابری، مشارکت گستردهی تمام گروههای قومی، فرهنگی و احترام به حقوق بشر و مشارکت زنان، از مسائل اصلی و کلان دنیای امروز ما است، جدا از این که بازیگران بزرگ در این مورد با چه سیاستی برخورد میکنند. تصور من این است که با وجود تمام اشتباهاتی که سازمان ملل متحد و بعضی از کشورها در رابطه به افغانستان انجام دادهاند، هنوز هم طالبان در این دو مورد زیر فشار قرار دارند. موضوع حقوق زنان، مسألهی بسیار مهم است و یکی از پیششرطهای هرگونه تعامل غرب با افغانستان شمرده میشود. سازمان ملل در دور سوم نشست دوحه باج کلانی برای طالبان پرداخت که پیامدهای آن تا هنوز آشکار نیست.
جادهی ابریشم: ممکن است یکی از دلایل سازمان ملل متحد در تعامل با طالبان این باشد که مخالفان سیاسی این گروه نیز از انسجام لازم برخوردار نیست؛ اما دیدیم که نشست چهارم ویانا متشکل از چهل جریان و گروه مخالف طالبان، به شمول زنان، پیش از نشست سوم دوحه برگزار شد. به نظر شما، آیا نشستهای ویانا موفق خواهند شد که طالبان را به گفتوگوی بینالافغانی فرابخواند؟
باختری: عدم انسجام مخالفان طالبان یک آسیب جدی و یکی از موانع تعامل جهان با مخالفان است. در واقع، یکی از دلایل شکست جمهوریت همین بیاتفاقیها و عدم انسجام بود. هدف اصلی پروسهی ویانا ایجاد فضای گفتوگو میان سیاستمداران، صاحبنظران، جامعهی مدنی، رسانههای افغانستان و عموم مردم این کشور است. افغانستان نیاز به راه حل خردمندانه و معقول برای رسیدن به دموکراسی، آزادی و برابری دارد. مردم افغانستان مستحق یک دولت قانونی و پاسخگویند تا فضای امن و آزاد برای مشارکت شهروندان در تمام عرصههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم شود و با همسایهها، منطقه و جهان بر اساس اصل تفاهم، برابری و ارزشهای بینالمللی تعامل صورت بگیرد. یک افغانستان دموکراتیک که در آن همهی شهروندان افغانستان صرف نظر از قومیت، زبان و جنسیت دارای حقوق مساوی و مکلفیتهای برابرند و ایجاد یک دولت دموکراتیک و فراگیر که حقوق بشر، حقوق زنان و حقوق شهروندی را فراهم ساخته و زمینههای رفاه و پیشرفت را برای همه فراهم میسازد، از اهداف دیگر کنفرانس ویانا است.
پروسهی ویانا، نخستین هستههای تشکیل اپوزیسیون را در پیشبرد، تقویت و روند اعتمادسازی در میان جریانها، فعالان سیاسی، مدنی و نظامی مخالف طالبان فراهم ساخته و توجه جامعهی جهانی را به عدم شناسایی طالبان به عنوان یک گروه مشروع جلب کرده است. اعلامیهها و نقشهی راهی که با سهمگیری گروههای سیاسی، رسانهها، جامعهی مدنی و افراد تأثیرگذار تهیه شده است، در واقع خواستهها و توقعات شرکتکنندگان را در مورد آیندهی افغانستان بازتاب داده است.
در حدود ۲۰۰ تن از نمایندگان احزاب، گروههای سیاسی، جامعهی مدنی، رسانهها و شخصیتهای مستقل تا حال در چهار دور کنفرانس شرکت کرده و دیدگاههای خود را شریک و منسجم ساختهاند. خوب، این روند یکی از پلاتفرمها است و نمیشود ادعا کرد که مشکلات عمیق و چندلایهی افغانستان از طریق آن حل میشود؛ اما تلاش خوب و آغاز نیک است. هیچکسی مخالف صلح و گفتوگو در افغانستان نیست؛ اما حتا برای گفتوگو نیاز به پیششرطهایی است که بدون آن مذاکرات و گفتوگو امکانپذیر نمیباشد.
جادهی ابریشم: از دید شما، آیا روند ویانا موفق خواهد شد که حمایت سازمان ملل متحد و جامعهی جهانی را کسب؟
باختری: دستاندرکاران روند ویانا از طریق گفتوگو و دیپلماسی با شمار زیادی در سطوح مختلف، به تماساند و این روند، پشتیبانی عدالتطلبان را در سراسر جهان دارد و از مشورت و هماهنگی مشاوران، متخصصان و دوستان بینالمللی تأثیرگذار برخوردار است و مطابق مقررات، کنوانسیونها و منشور ملل متحد فعالیتهای خود را هماهنگ ساخته است. در واقع، بسیاریها کنفرانس ویانا را به مثابهی نوری که در تاریکی پدیدار شده است، میدانند. با این هم، حمایت سازمان ملل و جامعهی جهانی نگاه رو به آینده است و فعلاً اعضای این روند روی شبکهسازی داخلی و هماهنگی بیشتر متمرکزند.
جادهی ابریشم: زنان افغانستان، بهویژه، زنان معترض افغانستان، از چه جایگاهی در روند ویانا برخوردارند؟
باختری: در هر چهار کنفرانس ویانا موضوع حقوق زنان و مشارکت آنان یکی از مسائل عمده و کلیدی بوده است. زنان و دختران جوان از جمله نمایندگان دختران معترض در آن شرکت کرده و دیدگاههای خود را بیان داشتهاند. مبارزه و صدا بلند کردن برای حقوق زنان و حق درس، کار، انتخاب، گشتوگذار آزادانه و مشارکت سیاسی و اجتماعی، از اصول اساسی و فلسفهی کنفرانس ویانا است.
جادهی ابریشم: یکی از خواستهای زنان معترض افغانستان، به رسمیت شناختن آپارتاید جنسیتی در افغانستان است. این مسأله، در نشست ویانا نیز دنبال شده و خواهد شد؟
باختری: من توضیحاتی در این مورد را در پرسش قبلی، پاسخ گفتم. بلی، موضوع جرمانگاری آپارتاید جنسیتی و به رسمیت شناختن آن در افغانستان یکی از مسائل مطرحشده در کنفرانس ویانا است. در کلیت، مسألهی حقوق زنان و آموزش زنان و حقوق اساسی تمام شهروندان از دغدغههای اصلی کنفرانس ویانا است و تعقیب خواهند شد.
جادهی ابریشم: به عنوان آخرین سؤال میخواهم بپرسم، زنان معترض افغانستان چه کارهایی باید انجام دهند تا سازمان ملل متحد را وادار کنند که آپارتاید جنسیتی را در افغانستان به رسمیت بشناسد؟
باختری: زنان و دختران افغانستان با وجود تمام دشواریهایی که سر راهشان قرار دارند، نباید ناامید شوند. امید به آینده و امید به تغییر، اساس این مبارزه را میسازد. شبکهسازی، اعتماد و باور به همدیگر، اتحاد و مقاومت، شاهکلیدهای این مبارزهاند. جهان ناگزیر است که خواستهای اصولی، انسانی و حقوقی دختران افغانستان را بشنود و عملی کند؛ اما بیشتر از همه ما نیاز به تغییر در داخل داریم. ما نیاز به تغییر افکار و سنتهای ناپسند داریم. جامعهی ما باید به زنان احترام بگذارند، به نیرو و استعدادشان باورمند باشند و با زنان به مثابهی شی و ابزار جنسی برخورد نکنند. تا وقتی این تغییر در جامعهی ما به میان نیاید، نه سازمان ملل متحد و نه هیچ کشور دیگری، قادر خواهند بود تا از حقوق زنان ما دفاع کنند. آگاهیدهی، تحصیل، کتابخوانی، دروازههای باز با جهان و باز نگهداشتن دریچههای ذهن به سوی افکار جدید و اندیشههای جدید، جامعه را تغییر خواهند داد.
زنان و دختران در این مبارزه و مقاومت جانفرسا، باید خسته نشوند و دست از مطالبات خود برندارند. زشتی و پلشتی روزی تمام خواهد شد و دختران ما دوباره به درس و مکتب و زنان ما به کار و مشارکت برخواهند گشت. صلح پایدار، امنیت و عدالت بدون مشارکت و احقاق حقوق زنان هرگز فراهم نخواهد شد.
جادهی ابریشم: خانم باختری، اگر گفتنیای باقی مانده است که در پرسشهای ما به آن اشاره نشده، لطفاً بفرمایید تا مخاطبان ما بیشتر بدانند.
ـ سپاس از شما
با مهر
نظر بدهید