نویسنده - دهقان زهما

گفت‌و‌گو‌ در پرده‌ی هشتم

نظاره‌گر: چند هفته ما همدیگر را نتوانستیم ملاقات کنیم. خوشحالم که بازهم فرصت میسر شد تا گپ‌های مان را ادامه دهیم. عامی: چند روز پیش که با هم تلیفونی صحبت...

گفت‌و‌گو‌ در پرده‌ی هفتم

عبدالرحمان شکست و برده‌سازی هزاره‌ها را به عنوان مدال بر سینه‌اش آویخت مورخ: حالا روشن شده که عبدالرحمان هزاره‌ها را قتل عام کرد. به شهادت فیض محمد کاتب، که...

گفت‌و‌گو در پرده‌ی ششم

عامی: نخیر، روشن است که معضلات جوامع سرمایه‌داری در اروپا معضلات جامعه‌ی افغانستان نیستند. ما مردم بسیار عقب مانده هستیم. فکر می‌کنم در این مورد بین ما اختلاف...

گفت‌وگو‌ در پرده‌ی پنجم

از صحنه‌ی چهارم به بعد بازیگران بر صحنه ظاهر نمی‌شوند. تاریکی حکم فرما است و فقط یک نورافکن ضعیف بر سه کرسی خالی نور می‌افگند. بازیگران از پشت یک پرده‌ی سیاه...

گفت‌وگو ‌در پرده‌ی چهارم

عامی: دیدار ما به تأخیر افتاد، واقعا مایلم که بیشتر تبادل نظر کنیم. تا به حال درباره‌ی آزادی گپ نزدیم. مورخ: همیشه پای موضوعات بغرنج را به میان می‌کشید. ما...

گفت‌و‌گو‌ در پرده‌ی سوم

عامی: در خارج زندگی می‌کنم و با اینکه می‌دانم باید از افغانستان دل ببرم، ولی هوش و حواسم بسوی افغانستان است. نمی‌دانم چگونه ‌دل ‌ببرم تا راحت شوم؟ مورخ: بلی،...

گفت‌و‌گو‌ در پرده‌ی دوم

مرد عامی: گپ‌هایی که در هفته‌ی گذشته گفتیم، برای من آموزنده بود، مخصوصا درباره‌ی موضوع فرهنگ فکر کردم، ولی به نتیحه نرسیدم. مورخ: بدون شک فرهنگ یک موضوع پیچیده...

گفت‌وگو در یک پرده

یک مرد عامی: افسوس، افسوس. اگر خارجی‌ها ما را آرام می‌گذاشتند، این‌جا چه کار می‌کردیم؟ در آغاز انگلیس‌ها، بعدا روس‌ها و آمریکایی‌ها… ما مردم تباه شدیم...

«با پروست زبان را کشف کردم»

مصاحبه با پیدرو کدیور Pedro Kadivar برگرفته از هفته نامه‌ی Jungle world 41/2017 مصاحبه : یا کوب هاینر مترجم: دهقان زهما «یک متنِ ادبی رابطه‌ی دگرگونه با زبان...