اسلایدر ترجمه فرهنگ و هنر

سیاست افراط‌گرایی در جنوب آسیا؛ مارپیچ خشن سری‌لانکا(۱)

 

نویسنده: دیپا اِم. اولپلی، پروفیسور و محقق در امور آسیای جنوبی و هند و چین در دانشگاه واشنگتن دی‌سی
مترجم: علی عالمی کرمانی
به‌نظر می‌رسید که درگیری طولانی مدت در سری‌لانکا در سال ۲۰۰۲، هنگامی که توافق‌نامه آتش‌بس بی‌سابقه‌ای بین دولت تازه منتخب نخست وزیر رانیل ویکرامسینگه و ببرهای آزادی‌خواه تامیل ایلام (LTTE) امضا شد، روند خود را به پایان برساند. با این وجود، تا سال ۲۰۰۸ ، پس از یک سری آشوب‌های سیاسی در میان غالب سین‌هالی‌ها، سونامی ویرانگری که منجر به کشته شدن ۳۵۰۰۰ نفر شد، جنگ‌های جناحی جدید در میان شبه نظامیان تامیل و ارتش، صلح در این جزیره، تحت فشار یک مارپیچ خشونت بار دیگر فروپاشید. مانند بقیه‌ای جنوب آسیا، در تاریخ جزیره چیز کمی برای پیش‌بینی درگیری وجود داشت که بیش از ۲۵سال بر فضای سیاسی سری‌لانکا مسلط بوده و نزدیک به ۶۵۰۰۰ کشته بر جای گذاشته ‌است. ظهور هویت‌های قومی-مذهبی سخت و قطبی که باعث برخوردهای خشونت آمیز شده ‌است، صدای معتدل‌تر و سازگارتر را از همه طرف به گوش می‌رساند.

چگونه صفت سکولار شدید سری‌لانکا در هنگام استقلال در سال ۱۹۴۷، یکی از امیدوارکننده‌ترین آزمون‌های دموکراتیک در جهان در حال توسعه را فرو ریخت و تحریف کرد؟ همانند موردهای افغانستان، پاکستان و کشمیر، این فصل را با بررسی یک مبارزه هویتی سه‌جانبه بین برداشت‌های هویت سکولار، قومی-مذهبی و ژئوپلیتیک، ظهور افراط گرایی در سری‌لانکا را دنبال می‌کند. ایین فصل استدلال می‌کند همان‌سان که تأثیر این سه عنصر در سری‌لانکا کمرنگ و کاسته شده، شرایطی را ایجاد کرده ‌است که افراط‌گرایی و خشونت را تقویت می‌کند. ظهور ببرهای آزادی‌خواه تامیل ایلام (LTTE)، از میان مردمی که بیش از جنگ به‌فرهنگ و موفقیت‌های حرفه‌ای خود معروف هستند، نشانه‌ای ناهنجاری اجتماعی است. در حالی که ستیزه‌جویی‌های ببرهای تامیل کاملاً مشهور است، اما، افراط‌گرایانی در ردیف طبقه سیاسی سین‌هالی و روحانیون مذهبی فضای سیاسی بیشتری را ترسیم کرده‌اند که باید مورد توجه قرار بگیرند. به ویژه حزب به شدت ملی‌گرای چپ، جنتا ویموکتی پرامونا(JVP) و راهب فعال بودایی، اکساث بیکخو پرامونا، به دلیل سازش‌ناپذیرهای بی‌امان شان نسبت به تامیل‌ها برجسته می‌شوند.
خمیرهای سرخ، که معمولاً به آن ببر می گویند، بر گروه‌هایی گفته‌ می‌شود که شکایت‌های تامیل را بیان می‌کنند و بیشترین پشتیبانی مردمی را به‌همراه دارند.

به‌هرحال، در گذشته در جامعه تامیل طیفی از نظرات مختلفی وجود داشته‌است. این شامل احزاب پارلمانی میانه‌رو می‌شد که در اواخر با نام جبهه آزادی‌بخش متحد تامیل(TULF) به اوج خود رسید، و همچنین چندین گروه مبارز دیگر که در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ ظهور کردند؛ مانند جبهه آزادی‌بخش انقلابی مردم ایلام (EPRLF)، سازمان آزادی‌بخش تامیل ایلام(TELO)، سازمان انقلابی دانشجویان ایلام (EROS) و سازمان آزادیبخش خلق تامیل ایلام (PLOTE). اگرچه هدف اعلام شده آن‌ها، وطن مستقل برای تامیل، یکسان بود، اما، اختلافاتی در استراتژی و تمایل به سازش در رابطه با هدف نهایی وجود داشت. این اختلافات در جریان مداخله هند در سال‌های ۱۹۸۷-۱۹۱۹ آشکارا بین ببرهای آزادی‌خواه تامیل ایلام(LTTE) و جبهه آزادی‌بخش انقلابی مردم(EPRLF) هنگام پی‌گیری اهداف سیاسی ظاهر شد.
این فصل با زیر سوال بردن توضیحات کاملاً قومی-مذهبی درباره ظهور افراط‌گرایی خشن در سری‌لانکا و همچنین تعدادی دیگر از رویکردهای متعارف آغاز می‌شود. سپس به زوال سکولاریسم سیاسی در داخل و روشی می‌پردازد که در آن مشغله‌های هویت ژئوپلیتیک در سطح دولت سری‌لانکا تعصبات خفته قومی مذهبی را تشدید کرده ‌است. همچنین، خواهیم دید که ببرهای تامیل چگونه گروه‌های سنتی دهه‌های گذشته را تحت الشعاع قرار داده ‌است، که فضای کمی برای تشکیل سیاسی جدید و جایگزین، مانند جبهه آزادی‌بخش متحد و جبهه آزادی‌بخش انقلابی مردم برای جلب کشش سیاسی باقی گذاشته‌ است. برای همه بازیگران اصلی در درگیری‌های سری‌لانکا، نقش واقعی و قابل درک همسایه، هند، بسیار مهم بوده‌ است. ما نمی‌توانیم تحول سیاست‌های افراط‌گرایانه را در سری‌لانکا بدون فهم رابطه بین سیاست داخلی در این کشور و برداشت از ژئوپلیتیک منطقه‌ای هند تشخیص بدهیم. همانند دیگر کشورها، توازن در برابر ستیزه‌جویی خشونت آمیز با ترکیبی از نیروهای داخلی و خارجی برطرف شده ‌است، ولی در این‌جا جنبه‌های ژئوپلیتیکی کمتر صریح و دوجنه‌ای است. به‌هرحال، اثرات ترکیبی کشندگی کمتری ندارند.

تلاش برای توضیح افراط‌گرایی؛ عامل قومی و مذهبی

در ظاهر، وضعیت سری‌لانکا کاملاً منطبق بر مفاهیم رایج درگیری قومی-مذهبی به‌نظر می‌رسد. بر اساس داده‌های سرشماری، ۱۶ میلیون نفر جمعیت سریلانکا، شامل ۷۴ درصد سین‌هالی، ۱۸ درصد تامیل(از جمله ۵٫۶ درصد اصطلاحاً تامیل‌های هندی است که انگلیسی‌ها به عنوان کار مزارع در قرن نوزدهم آورده‌اند) و ۷درصد مسلمانان تامیل زبان. اکثریت قریب به‌اتفاق سین‌هالی‌ها بودایی و بیشتر تامیلی‌ها هندو هستند. از دیدگاه اقلیت تامیل، سیاست‌های اکثراً تفرقه افکنانه و سرکوبگرانه‌ای دولت به تلاش‌های عمدی آن برای برکناری از قدرت افزوده‌شده‌ است. آن‌ها به حاشیه کشاندن سیستماتیک تامیلی‌ها از فرصت‌های تحصیل و اشتغال از دهه ۱۹۷۰، و به‌آزار و اذیت هدفمندانه‌ای پلیس و ارتش اشاره می‌کنند. در مقابل، بسیاری از سین‌هالی‌ها با تردید به تامیل‌ها می‌نگرند، تا وحدت کشور را با ایجاد میهن تامیل در قسمت‌های شمالی و شرقی از بین ببرند. شورش خشن، تاکتیک‌های سنگین نظامی دولت و میزان بالای ناامنی به‌دست شهروندان عادی، احساسات را رادیکالیزه نموده و دو جامعه را در برابر یکدیگر قرار داده ‌است. با این وجود، در طول تاریخ دور یا حتی معاصر سری‌لانکا، این خیلی دور از منش کشوری است. از نظر تاریخی، هویت تامیل همیشه به خوبی توسعه یافته و قوی بوده‌ است، اما، این در نوع خود وجود داشته ‌است، نه در مخالفت با اکثریت فی نفسه یا به‌عنوان یک ایده جدا شده. بسیاری از تامیل‌ها در صفوف جنبش برای ایجاد «آگاهی ملی سیلان» در جریان تحریکات استقلال حضورداشتند. به‌عنوان بخشی از جنبش ضد استعماری، کنگره ملی سیلان(CNC) را سین‌هالی‌ها و تامیل‌ها در سال ۱۹۱۹ تأسیس کردند. اولین رئیس CNC پوننامبالام آروناچلام (Ponnambalam Arunachalam)، سیاستمدار برجسته تامیل بود. در سال ۱۹۲۵، جانشین وی، H. J. C. Pereira ، یکی از رهبران اصلی سین‌هالی، اظهار داشت که «نجات سیلان به رشد کمونالیسم یا نژادگرایی بستگی ندارد، بلکه به رشد روح ملی واقعی که کنگره را همیشه تقویت می‌کند، بستگی دارد.»
جنبش‌های احیاگرایانه‌ای اولیه بودایی و سین‌هالی، از آنجا که حملات خود را به حاکمیت خارجی‌ها متمرکز می‌کردند، به‌طور کلی از نظر تامیل‌ها تهدیدآمیز نبودند. احیای بودایی در آغاز قرن بر چالش کشیدن سلطه مسیحیان و گسترش انگلیسی‌ها متمرکز شد.

عدم وجود هر گونه اتحاد بین «تامیلی‌های هند» و تامیل‌های بومی یا سری‌لانکایی به ضعف دیگری از روابط قومی-مذهبی اشاره دارد. تامیل‌های هندی عمدتاً در مناطق چای‌خیز در مرکز سری‌لانکا متمرکز شده‌اند و از یک زبان و مذهب مشترک برخوردارند، اما هدف مشترکی را نشان نداده‌اند. مسلمانان تامیل نیز در بیشتر موارد از رویارویی مستقیم با سیاست‌های دولت دوری کرده‌اند.

در سال ۱۹۴۸، هنگامی که تامیلی‌های هند به طور خلاصه از حقوق شهروندی محروم شدند، تنها اقدام قابل توجه توسط رهبر مستقل تامیل C. Suntheralingam انجام شد که در اعتراض از کابینه مرکزی استعفا داد. چنین اقدام آشکارا ناعادلانه‌ای نتوانست یک بحران مشترک را رقم بزند. همان‌طوری‌که یکی از ناظران گفته ‌است،«اگر همه نژادها اهمیت داشتند، سیلان و تامیل‌های هند یک هدف مشترک علیه سین‌هالی‌ها ایجاد می‌کردند.» چنین جبهه‌ای متحد، حتی در جریان درگیری‌های فعلی، هرگز تحقق نیافته‌ است.

موضع غالب تامیل‌ها قبل از استقلال در سال ۱۹۴۸، و در دهه ۱۹۷۰، فعالیت در مجموعه سیاسی-اقتصادی سری‌لانکا بود. این کاملاً منطقی بود؛ زیرا، آن‌ها سهم بزرگی در موفقیت کشور جدید داشتند: نمایندگی تامیل در مشاغل و بوروکراسی دولتی زیاد بود و به‌عنوان یک اقلیت، به وضوح حاشیه‌ساز نشده ‌بودند. دقیقاً مانند هند، یکی از ویژگی‌های بارز رهبری سیاسی ضد استعماری و پسا استعماری در سری‌لانکا، پایگاه قومی-مذهبی نسبتاً گسترده و شکیبایی ایدئولوژیک مشترک آن بود. در واقع، این اختلافات در جامعه اکثریت، معمولاً، کمتر از اختلافات بین اکثریت و جوامع اقلیت نبود.

اگرچه درست است که احزاب سیاسی در اکثر موارد در امتداد خطوط قومی و مذهبی قرار گرفته بودند، اما این واقعیت به خواسته‌های جدایی طلبانه تبدیل نشد. این شناسایی به سادگی واقعیت‌های یک جامعه چند قومی را منعکس می‌کرد و لزوما تضادهای اجتماعی تندی به حساب نمی‌آمد. به‌عنوان مثال، در انتخابات همگانی ۱۹۵۲، هر دو حزب پیشرو تامیل سیستم‌های معتدلی را ارائه دادند: کنگره تامیل(TC) به رهبری GG Ponnambalam متحد با حزب متحد ملی(UNP)، اکثر سین‌هالی، برای کار در یک سیستم واحد متحد شدند، در حالی که حزب فدرال SJV Chelvanayakam جدایی از کنگره، برای گزینه فدرالی کشوری به زبان تامیلی در استان‌های شمالی و شرقی به جنگ روآورد. همکاران در کنگره UNP و تامیل، ۴۰ درصد از آرای حوزه‌ای شمالی را دربرابر که ۲۷ درصد حزب فدرال، از آن خود نمودند و در شرق، UNP، توانست ۴۰ درصد را به‌دست آورد، در حالی که حزب فدرال تنها ۴ درصد به‌خود اختصاص داده‌بود. درگیری‌های سیاسی که پس از خروج انگلستان به وقوع پیوست، بیشتر سیکولار، شهری و غیر مشاع (جمعی) بود و هیچ نشانه واقعی از آنچه قرار بود دنبال شود، وجود نداشت.

اسناد زیادی وجود نداشتند که نشان می‌دادند هویت تامیل‌های سری‌لانکایی در سطح ملی به نوعی کمرنگ شده‌باشد. (وضعیت را می‌توان با روابط قومی در افغانستان مقایسه‌کرد که در آن‌جا هویت‌های قومی نیز بدون احساس جدایی طلبی به خوبی توسعه یافته ‌است.) اگر هویت‌های سین‌هالا-تامیل در سری‌لانکا خصمانه بود، انتظار می‌رفت که در هنگام استقلال ساختارهای ایالتی تقاضای وطن جداگانه تامیل را داشته باشند.

[۱] For an argument that Sinhalese–Tamil communalism has deep historical roots, see Lakshmanan Sabaratnam, Ethnic Attachments in Sri Lanka: Social Change and Cultural Continuity (New York: Palgrave, 2001), pp. 9–۳۶٫

[۲] Chelvadurai Manogaran, Ethnic Conflict and Reconciliation in Sri Lanka (Honolulu: University of Hawaii Press, 1987), p. 30.

[۳] Quoted in K. N. O. Dharmadasa, Language, Religion, and Ethnic Assertiveness: The Growth of Sinhalese Nationalism in Sri Lanka (Ann Arbor: The University of Michigan Press, 1992), p. 226.

[۴] W. Howard Wriggins, Ceylon: Dilemmas of a New Nation (Princeton, NJ: Princeton University Press, 1960), p. 145.

[۵] Quoted in Manogaran, Ethnic Conflict, p. 28.

[۶] Wriggins, Ceylon, p. 146.

[۷] A good deal of it was due to labor disputes. John Richardson, Paradise Poisoned: Learning About Conflict, Terrorism and Development from Sri Lanka’s Civil Wars (Kandy, Sri Lanka: International Centre for Ethnic Studies, 2005), p. 130.