در خفقان کنونی که به دنبال فروپاشی جمهوری شکل گرفته، جامعهی افغانستان دچار افت فرهنگی شده و آنهایی که در بخش فرهنگ فعالیت داشتند نیز، به حاشیه رانده شده یا هم حاشیهنشینی و دوربودن از متن جامعه را برگزیده اند. در حالی که در نوزده ماه گذشته، شاهد کمترین فعالیت ادبی یا برگزاری محفلهای ادبی در افغانستان بوده ایم، انوشه عارف، مجموعهی شعر «در نهمین سپیده» را بیرون داده که در مکانهای گوناگونی، رونمایی شده و در دسترس خوانندگانش قرار گرفته است.
شناسهی شاعر
انوشه عارف، کودکیهایش را در کنارهی رود کوکچه در خانهی پدریاش که پر از سپیدارها و بیدهای مجنون بود، گذشتانده است. پدرش او و دیگر خواهران و برادرانش را به گونهی جدی به خواندن و نوشتن تشویق میکرد. به گفتهی خانم عارف، این کتابخواندنها و نوشتنها، حتا «اجباری» بوده است.
به گفتهی عارف، او از همان کودکی، انگیزه و انرژی نوشتن داشت. «بیشتر اوقات وسط درختان سپیدار، شعر و رمان میخواندم و همان جا کلمات را ردیف میکردم که به نحوی، میشود آن را شعر نامید. هرچند، هنوز مفهوم شعر را نمیدانستم.»
خانم عارف، طبیعت «شعرآفرین و زیبای» بدخشان را مهمترین عامل کشیدهشدنش به سمت شعر عنوان میکند و ناهنجاریهای اجتماعی، تبعیض جنسیتی و محرومیتهای جدی دختران را دلیلی برای ادامهی آن میداند. حسکردن این دردها، خانم عارف را با شعر درگیرتر میکند. «این حس را میشود فریاد زد، نمیشود گفت، نمیشود گریه کرد… فقط میشود شاعر شد و آن را سرود.» او، اکنون در ترکیه به سر میبرد و پس از چاپ مجموعهی «در نهمین سپیده»، میخواهد که رمانی پیرامون زندگی زنان افغانستانی در دورههای اخیر بنویسد؛ تا تصویر واضحتر از زندگی زنان زیر شکنجه و تبعیض جنسیتی را به جهان عرضه کند.
انوشه عارف و اعتراض در برابر طالبان
در نخستین روزهای ورود طالبان به کابل که زنان به جادهها برآمده و مخالفت شان در برابر این گروه را اعلام کردند، انوشه عارف، به گونهی انفرادی در صحن شهر برآمده و دادخواهی کرد. او در مورد تجربهاش از روزهای نخست سقوط کابل، میگوید: «در ابتدای سقوط کابل، اشکهایم خشکیدند، دستهایم لرزیدند وقتی دیدم هیچ زن حتا به داکتر نمیرود، همهی زنان خود را حبس کرده بودند، هیچ زن از خانه برون نمیشد.» خانم عارف با دیدن این وضعیت، با تن لرزان از خانه بیرون میزند و در درون شهر از فیسبوکش پخش زنده میرود و در حالی که ترس در صدایش آشکار است، با افراد طالبان گفتوگو میکند. او از طریق فیسبوکش، به زنان افغانستانی صدا میزند که بیرون بیایند و حق خود را بخواهند.
خانم عارف میافزاید: «پس از آن مصاحبهها، خوشبختانه جنبشها و خیزشهای زیاد زنان را شاهد بودیم و هستیم. با این همه، طالبان یکدنده اند و با زنان سر آشتی ندارند؛ بل که از وجود زن، از آگاهی زن سخت میهراسند.» به باور او، دلیل ترس طالبان از زنان، این است که؛ زنان آگاه، خانوادههایی آگاه تربیت میکنند؛ چیزی که به برچیدن گسترهی نادانی میانجامد.
«در نهمین سپیده»؛ مجموعهی شعر انوشه عارف به چاپ رسید
گزینهی شعری «در نهمین سپیده»، نخستین اثر منظوم انوشه عارف، شاعر جوان بدخشی است که به تازگی در کابل به چاپ رسیده است. این شاعر کنارههای دریای کوکچه، اثر یادشده را درست زمانی بیرون داد که دختران و زنا افغانستانی از سوی طالبان از ساختارهای آموزشی، کار و مشارکت سیاسی حذف شده اند. خانم عارف محتوای کتابش را «درد و درد و درد میخواند» که برآیند استبداد، تعصب و تبعیضهای حاکم در برابر زنان افغانستانی است.
«در نهمین سپیده»، توسط انتشارات «کامه» در کابل به چاپ رسیده است. کتاب یادشده حاوی شعرهای عاشقانه و اعتراضی-اجتماعی است که بیشتر در قالب غزل سروده شده است.
انگیزههای چاپ «در نهمین سپیده»
انوشه عارف، همهی تلاشش را به کار بست تا «در نهمین سپیده» را در همین مقطع زمانی بیرون بدهد؛ زمانی که زنان افغانستانی، در موقعیتی حساس و بحرانی قرار دارند. خانم عارف، بر این باور است که چاپ چنین کتابهایی، میتواند بر اذهان عموم، بهگونهی ویژه زنان تأثیر بگذارد و آنها را به تلاش و مبارزهی بیشتر تشویق کند. او از اینکه زنان از صحنهی اجتماعی، سیاسی و فرهنگی طرد شده اند، احساس ناامیدی دارد. «در کشوری که ابتداییترین حق که همانا تحصیل است از زنان گرفته میشود، بسیار دور است که زنان فرهنگی اجازهی داشتن مجالس فرهنگی را داشته باشند و بتوانند گردهمآییهایی را برای بروز خلاقیتهای خود داشته باشند.»
خانم عارف بر این باور است که زنان افغانستانی برای برونرفت از بنبست کنونی، نباید منتظر کمک جامعهی جهانی باشند؛ بل که باید دست به دست هم داده و در برابر جهل بایستند تا روزی شاهد انسجام جمعی زنان باشیم و آنها خود را از این منجلاب برون بکشند.
استقبالها و رونماییها از «در نهمین سپیده»
چاپ «در نهمین سپیده»، با استقبال و پذیرایی فرهنگیان و عموم مردم روبهرو شد که خانم عارف، علت آن را «وضعیت شکننده و روانکوبنده»ی حاکم در افغانستان عنوان میکند. درد استخوانسوز بیکاری و بیبرنامگی، زنان را از پا درآورده و این مجموعه، برای همه زنان جرقهای برای رویش دوبارهی آنها است. از این مجموعه، در برنامهای که از سوی فرهنگیان تدارک دیده شده بود، در ترکیه رونمایی شد. قرار است در ایران نیز توسط فرهنگیان مسافر افغانستانی و در افغانستان نیز توسط نهادهای فرهنگی، از آن رونمایی شود.
تا اکنون، شماری از نویسندگان و شاعران نیز، به نقد و بررسی شعرهای این گزینه پرداخته که از سوی رسانههای چاپی و دنیای مجازی، نشر شده است.
غزلی از «در نهمین سپیده»:
انباشته ز غصهوغم، بایگانیام
شک میکنم به حافظهی زندگانیام
یعنی چه این که کاه مرا کوه ساختی
هر شب مرا به «خاک سیه میکشانیام»
در اعتدال نیست گذرکردن از زمان
دیدم به چارسوی سفر میکشانیام
خیری ندید کودکی از چشم آرزو
در انتهای جاده که دیدم جوانیام…
بگذار ای کویر سپید، آسمان دور!
دارم سفر به خویش، به مقصد رسانیام؟
بستم کتاب قصه و افسانههای خود
ترسیدم از گلوی تو وقتی بخوانیام
نظر بدهید