ادبیات اسلایدر فرهنگ و هنر

نگاهی به مجموعه داستان کوتاه «دیوانه‌ها»

نام و پدیدآورنده اثر: دیوانه‌ها/سام کهتر
رقعی/کابل: انتشارات فرهنگ
سال چاپ: ۱۴۰۱
تیراژ: ۱۰۰۰
تعداد صفحه‌ها: ۱۳۷
عنوان: میراث عزیز نسین

علی افتخاری
مقدمه:
دیوانه‌ها حاصل ۶ سال تلاش سام کهتر است. مجموعه‌ای که داستان «قلمرو کوسه‌ها»ی آن در سال ۱۳۹۵ نوشته شده است و تازه‌ترین داستان آن نیز تحت عنوان «سقوط» مربوط به سال ۱۴۰۰ است. مجموعه «دیوانه‌ها» شامل ۱۴ داستان کوتاه است که در ۱۳۷ صفحه توسط نشر فرهنگ به چاپ رسیده است.

از میان ۱۴ داستانی که در این مجموعه گردآوری شده است، تنها دو داستان «سقوط» و «یک روز پشیمان میشی» خلاف قاعده‌ی کلی مجموعه که با تکیه بر نگرش آیرونی گرد هم آمده اند، نوشته شده است. در این دو داستان نویسنده طنز تلخ موجود در سایر داستان‌ها را کنار زده است و چهره‌ی رئالیسم به خود گرفته است. جدی شدن لحن روایت، تصویرپردازی، ایجاد کنش و درگیری فزیکی , استفاده از توصیف‌های مستقیم هم در صحنه‌سازی و هم در شخصیت‌پردازی داستان را به اصلوب رئالیست‌ها نزدیک‌تر کرده است.

از آن‌جایی که نویسنده مجموعه «دیوانه‌ها» از آوان داستان‌نویسی‌اش بیشتر از هر نویسنده‌ی دیگری، از عزیز نسین می‌خوانده به همین دلیل با گذشت زمان از نگاه آیرونی تحت تأثیر این نویسنده ترک زبان قرار گرفته است و طوری که از داستان‌های موجود در این مجموعه معلوم می‌شود، سعی کرده است با ظاهری طنزگونه و کنایه آمیز، در پی اصلاح رفتارهای نادرست اجتماعی باشد. به صورت عموم به باور نگارنده این متن، نویسنده «دیوانه‌ها» سعی کرده است که رفتارهای نادرست اجتماعی را به صورت وارونه به مخاطبانش گوش‌زد کند، وارونه‌گی‌ای که به باور بعضی از فیلسوفان مثل کی یر کیگارد ناشی از ترس نویسنده است.۲ ولی آنچه که از متن کتاب به دست می‌آید، وارونه‌گی آن نه از سر ترس، بلکه بخاطر تأثیرگذاری بیشتر متن است، همان‌طور که «مجاز از حقیقت رساتر است، کنایه گویاتر و رساتر از تصریح است».۳

آشنایی با نویسنده کتاب

دیوانه‌ها حاصل دغدغه‌ی چشم‌پزشکی است که در کنار کار در حوزه‌ی تخصص‌اش، ذره‌بین‌اش را برداشته و رفتارهای نادرست اجتماعی را در قالب متن به چالش کشیده است. سام کهتر نویسنده مجموعه داستان «دیوانه‌ها» در سال ۱۳۶۶ خورشیدی در دارالامان کابل متولد شده است پس از سپری کردن دوره مکتب، برای ادامه تحصیل وارد دانشگاه طبی کابل می‌شود و در سال ۱۳۹۰ سند فراغت خویش را از این دانشگاه به دست می‌آورد. بعد از آن در مؤسسات غیر دولتی مشغول کار می‌شود. در دروان کار در همین مؤسسات بود که به داستان‌نویسی روی می‌آورد، داستان‌هایش از هر نگاهی نشان می‌دهد که مطالعه مداوم آثار عزیز نسین، بی‌نتیجه نبوده ولی همزمان با گرفتن سند تخصص جراحی چشم در سال ۱۳۹۸ و با شرکت در جلسات آشنایی با مفاهیم و نقد داستان کوتاه کانون فرهنگی اجتماعی آرخه، رویکردش تغییر می‌کند و از متن آیرونیک، به رئالیسم روی می‌آورد. آوردن دو داستان «یک روز پشیمان میشی» و «سقوط» که در سال‌های اخیر نوشته شده اند، دال بر این ادعاست.

بررسی مفهوم آیرونی در دو داستان از مجموعه «دیوانه‌ها»

با توجه به این که بیشتر داستان‌های مجموعه دیوانه‌ها با نگرش آیرونی نوشته شده است در این یادداشت به صورت نمونه به بررسی آیرونی به کار رفته در دو داستان «خارش حاد آقای وزیر» و «کاملاً حق با شماست» پرداخته شده است.

الف: ردپای آیرونی در «کاملاً حق با شماست»

با توجه به بازخوردهای فراوانی که در زمینه تعریف آیرونی۱ شده است، به صورت کل می‌توان آن را نوعی نگرش دانست که صنعت‌هایی مثل کنایه، هجو، طعنه، تضاد و پارادوکس را نیز در خود جای داده است، از همین رو در چنین نگرشی، ظاهراً مخاطب را می‌خنداند، اما این خنده همراه با دردی است که نویسنده در لایه زیرین متن جابه‌جا کرده است که با اندک تأمل در متن، مخاطب را متوجه نگاه انتقادی نویسنده می‌نماید. در مجموعه دیوانه‌ها نیز چنین شگردی را در داستان‌هایی مثل «خارش حاد آقای وزیر» و «کاملاً حق با شماست» می‌بینیم.

برای نمونه در داستان «کاملاً حق با شماست» نویسنده سعی کرده است که رفتارهای نادرست جامعه را در چهار صحنه، اتاق معاینه، دفتر کلینیک، ماشین مسافربری و خانه‌ی یک دکتر که شخصیت اصلی و در عین حال راوی داستان است، بیان نماید. در صحنه‌ی اول دکتر پس از معاینه مریض برای تداوی وی سه قلم دارو تجویز می‌کند که پدر مریض به دلیل کم بودن میزان داروهای تجویز شده شاکی می‌شود و به دکتر می‌گوید:
« ولی داکتر صاحب، ما مردم قریه هیچ وقت ده دوای کم خوب نشدیم…» (کهتر، ۱۴۰۱: ۴۴)
و زمانی که دکتر از این سخن پیرمرد انگشت به دهان می‌ماند، سعی می‌کند چنین تفکر نادرستی که تعداد دارو با بهبودی مریض ارتباط مستقیم دارد را توضیح دهد. ولی در نهایت پیرمرد قانع که نمی‌شود هیچ، بالعکس برای دکتر پیشنهاد می‌کند که برای جلب اطمینان مریض، باید به روش سایر دکترها عمل کند و داروهای زیادی را تجویز کند. دکتر که فهمید هیچ توضیحی نمی‌‍‌تواند پیرمرد را متقاعد کند، برای این که به بحث پیش آمده خاتم ببخشد، می‌گوید:
« بلی! شما درست می‌فرمایید، کاملاً حق با شماست» (همان: ۴۵)

به همین ترتیب در سه صحنه بعدی نیز راوی وقتی می‌فهمد اشخاص مقابلش خود به آنچه می‌گویند ‎ باوری ندارند و تمامی مشکلات را گردن دیگران می‌اندازند، با همین ترفند از معرکه فرار می‌کنندو فرزندش نیز با همین جمله «درست است حق با شماست» از دست حرف‌های پدرش می‌گریزد. طوری که در این داستان می‌بینیم، نویسنده تلاش کرده است که رفتارهای نادرست را در قالب ظاهراً ظنزآمیز بیان کند که بعد از عبور از لایه‌ی طنزگونه متن، مخاطب تلنگری می‌خورد و متوجه تناقض رفتاری رایج در جامعه می‌شود.

ب: آیرونی و خارش حاد آقای وزیر

خارش حاد آقای وزیر، در دو صحنه‌ی سالن ورودی محل جلسه کابینه و محوطه شفاخانه‌ی ترک اعتیاد روایت شده است. راوی داستان منشی آقای وزیر «ما» است که شخصی خودپسند، مغرور و تجمل‌گراست. در صحنه اول راوی با لحن کنایه‌آمیزی به دو نشانه که یکی عکس «قهرمان ملی» است که زیرش نقل قولی از وی را نیز آورده اند و دیگری‌اش عکس چند سرباز زخمی‌ای است که بیرق کشورش را با تمام توان برافراشته اند و با به تصویر کشیدن بگو بخند وزیران دفاع و امنیت، در پای این دو نماد، پارادوکس زیبایی را خلق کرده است.

«در بالاترین قسمت تالار و درست در دیوار مقابل دروازه ورودی، تصویر بزرگی از قهرمان ملی کشور نصب بود و نقل‌قولی از او در زیر تصویرش به چشم می‌خورد: «برای حیات مادی همه‌چیز می‌توان داشت، آب، نان و مسکن، ولی اگر آزادی ما بر باد رفت، اگر غرور ملی ما درهم‌شکسته شد، اگر استقلال ما نابود گشت، در آن صورت زندگی برای ما کوچک‌ترین لذت و ارزشی نخواهد داشت.» (کهتر، ۱۴۰۱: ۳۱)

آن سوتر تابلوی نقاشی دیگری نصب بود که در آن چند سرباز با زخم‌هایی بر تن و رگه‌هایی از خون بر لباس، خوشحال و مغرور، پرچم کشور را برافراشته بودند. در زیر این تصویر و بر روی مبلی، وزیران دفاع و امنیت در کنار هم نشسته بودند و همراه با مشاورانشان می‌گفتند و می‌خندیدند» (همان: ۳۲)

همچنین در ادامه با برملا ساختن خبرهایی از گیر افتادن نیروهای دفاعی در محاصره دشمن و دزدیدن پول نان سربازان توسط افراد زیربط و کمی‌بعد با گفتن اضافه وزن داشتن وزیران دفاع و امنیت، پارادوکس دیگری را نشان داده است.
« این روزها، خبر اول رسانه‌ها، گیرماندن تعداد زیادی از سربازان در محاصره دشمن است؛ البته جنگ همه‌روزه تلفاتی را روی دست نیروهای نظامی کشور می‌گذارد و از سوی دیگر مدت‌هاست که افشا شدن پرونده دزدی از نان سربازان، بحث داغ رسانه‌ها شده و موجی از انتقادها را به سمت مسئولین نظامی کشور نشانه کرده است. لباس‌های نظامی وزیران و نشانه‌های روی شانه و سینه‌‌شان از هم متفاوت بود؛ اما نقطه مشترک آن دو، اضافه‌وزن بودنشان بود.» (همان)

راوی در ادامه داستان از مهمانی‌‌ای به اسم «۳پ» پرده برمی‌دارد که قرار است تمامی مصارف آن از جانب وزیر «ما» پرداخت گردد. مهمانی «۳پ» که مخفف سه کلمه «پیک»، «پر» و «پری پیکر» است، برنامه‌ایی‌ست که به طور معمول بین وزرا برگزار می‌گردد. چنین برنامه‌ایی برای آدم‌های عادی جامعه جهان سوم و مسلمان، می‌تواند امر عادی باشد ولی زمانی که این مهمانی با محوریت سه نماد «پیک؛ نماد شراب»، «پر؛ نماد قمار» و «پری پیکر؛ نماد فساد اخلاقی» آن هم در میان وزیران صحت و وزیر مبارزه با مواد مخدر که در چنین جامعه‌ای از نگاه قانونی حق استفاده از «۳پ» را ندارند، پارادوکس به حساب می‌آید.
« وزیر مبارزه با مواد مخدر خندید و پاسخ داد:
«۳ پ»، چطور است؟
وزیر ما که گویی متوجه اصل موضوع نشده بود، با تعجب گفت:
۳ پ؟
و این بار من پیش‌دستی کردم:
منظور از «۳ پ» همان پَر و پَیک و پری‌پیکر است.» (کهتر، ۱۴۰۱: ۳۳)
پارادوکسی که در ختم داستان با برملا شدن معتاد بودن وزیر مبارزه با مواد مخدر بیش از پیش نمایان می‌گردد.
طوری که می‌بینیم در هر دو داستان راوی تلاش کرده است با استفاده از زیر مجموعه‌های آیرونی؛ کنایه‌، تضاد و پارادوکس در ظاهر طنزگونه، خطاهای رفتاری مختلفی را برای مخاطب نشان دهد، خطاهایی که متأسفانه به دلیل تکرار به امری عادی تبدیل شده است در حالی که هنوز یک امر نادرست، ولو این که سال‌ها تکرار شود، هنوز نادرست است و هر وقت از انجام آن جلوگیری گردد، به سود جامعه خواهد بود.

۱: آیرونی
به نقل از دانش‌نامه بریتانیکا ریشه‌ی آیرونی به اصطلاح «ıron» برمی‌گردد، اصطلاحی که در آثار کمدی یونانی به شخصی اطلاق می‌شد که برای غلبه در مقابل حریفش، خود را به سستی و نادانی می‌زد و با این ترفند بر حریفش که خود را شخص پیروز میدان می‌دانست، غلبه می‌کرد.(wikipedia) با گذشت زمان این مفهوم در قالب‌های مختلف هنری؛ علی‌الخصوص شعر، داستان و نمایش‌نامه به نوع نگرشی تبدیل شد که شاعران و نویسندگان برای به کرسی نشاندن حرف‌شان، ظاهراً شخصیت داستانی‌شان را اشخاصی، نادان در برابر شرایط و وضعیت موجود معرفی می‌کردند؛ ولی در پایان، نه تنها تظاهر به نادانی شخصیت اصلی داستان برملا می‌شد، بلکه درس بزرگی نیز با این تظاهرش به مخاطبانش می‌داد.
۲: آقازینالی، زهرا؛ آقاحسینی، حسین، مقایسه تحلیلی کنایه و آیرونی در ادبیات فارسی و انگلیسی، فصل‌نامه پژوهشی کاوش‌نامه، سال نهم، شماره ۱۷، ص: ۱۰۳
۳: همان: ۱۰۴