اشاره: موسی موحد از نقاشان پرکار و جوان کشور است که از ۱۰سال به این طرف نقاشی میکند. او در سال ۱۳۸۴ شامل مکتب قلعهی علیا اولنگ قول ولسوالی لعل و سرجنگل ولایت غور شده و در سال ۱۳۹۶ وارد دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات شده است. موحد علاقهمندی خاص که در هنر نقاشی داشته میگوید که دوران مکتب و دانشگاه را با نقاشی سپری کرده است. او به سبک رئال و هایپررئال نقاشی میکند و میگوید که بهترین آرزویش در زندگی صلح و سکوت است؛ در صلح زندگی کند و در سکوت نقاشی.
جادهی ابریشم: خوشحالم که به جادهی ابریشم فرصت گفتگو دادید تا خوانندهگان این هفته نامه و علاقهمندان هنر نقاشی با آثار هنری یکی از نقاشان جوان کشور آشنا شوند. سوال نخست را از اینجا آغاز میکنیم و آن اینکه در کجا متولد شدی؟
ج: در یکی از کوهستانهای مرکزی در ولایت غور متولد شدم.
جادهی ابریشم: چند سال را در دهکدهات سپری کردی و مصروف چه کارهای بودی؟
ج: ۱۳سال در زادگاهم بودم. دوره ابتدائیهی مکتب را همانجا در یکی از مکاتبی که دوساعت از خانه ما دور بود و با عبور از کوههاتپهها به آنجا میرسیدیم، خواندم.
جادهی ابریشم: در روستا به چه علاقه داشتی؟
ج:کودک رؤیا پردازی بودم. به رغم زندگی ساده روستایی، فکر وتصورات پیچیدهای داشتم. از قهرمانی که از خودم در رؤیاهایم میساختم خیلی لذت میبردم. تا جاییکه یادم هست،دست بیکاری نداشتم؛ روی تخته، روی کاغذ، روی شن و خاک و هرچیزی که دم دست بود نقاشی میکردم.
جادهی ابریشم: نام دهکدهات چه بود؟
ج: چشمهسیاه
جادهی ابریشم: بهتر دوست دوران کودکیات کی بود و اکنون کجاست؟
ج: دوستان و همبازیهای زیادی داشتم که نمیدانم کدام شان نزدیکتر بود. فعلا همه در گوشه و کنار افغانستان پراکنده شدند.
جادهی ابریشم: کدام سال شامل مکتب شدی و در کدام مکتب؟
ج: در سال ۱۳۸۴ شامل مکتب قلعه علیا اولنگ قول شدم.
جادهی ابریشم: در دوران مکتب به کدام مضامین علاقه داشتی؟
ج: کماکان میانهام با همه مضامین خوب بود، اما دشمن سرسختم ریاضی بود که نمیتوانستم ازش فرار کنم. دوران مکتب را اگر دوست نداشته باشم، بخاطر ریاضی است. اما دوران مکتب را دوست دارم.
جادهی ابریشم: بهترین دوست دوران مکتبات کی بود و اکنون کجاست و چه میکند؟
ج: بهترین دوست این دورانم عباس و امین است. عباس عاشق نیچه بود و کتابهای سنگین فلسفه و جامعه شناسی را هضم میکرد، او جامعه شناسی خواند و قبل ازینکه تمام کند،پس از سقوط کشور، ایران رفت و همانجا ماند. امین، حاضر جواب و ساعتتیر بود، روابط عمومی خواند و بعد ازدواج کرد.
جادهی ابریشم: کدام سال شامل پوهنتون شدی و چرا به نقاشی علاقه پیدا کردی؟
ج: در سال ۱۳۹۶ وارد دانشکده ژورنالیزم دانشگاه هرات شدم. بخاطر علاقهام به هنر، دوران مکتب و دانشگاهم با کار طراحی و نقاشی سپری شده است. دلیل اینکه چرا به هنر علاقمندم نمیدانم، فکر میکنم این یک حس ذاتیه و ما به سمتش کشیده میشویم.
جادهی ابریشم: چند سال میشود که نقاشی؟
ج: شاید ۱۰ سال هست که نقاشی کار میکنم، اما با وقفه و شروع مجدد بوده است. دلیلش هم شرایط شکننده و نابسامان محیطم بوده است.
جادهی ابریشم: چطور شد که به این هنر عقلاقهمند شدی؟
ج: به دلیل اینکه برای کار کردنش جز خودم به کمک هیچ کسی نیاز ندارم و به تنهایی قادر به تولید یک اثر هنری میشوم. این کار برایم فوقالعاده است. دلیل دیگرش هم اینست که این امکان را برایم میدهد که یک زبان فراگیر و جهانی است، تا نگرانیهایم را، احساسم را و حرفم را از آن طریق به همه بگویم.
جادهی ابریشم: در نقاشیهایت از کدام سبک پیروی میکنی؟
ج: تا کنون کارهایم به سبک رئال و هایپررئال بوده است.
جادهی ابریشم: تا کنون چند اثر هنری –نقاشی تولید کردی و با چه سوژههایی؟
ج: برآورد دقیقی از آثارم ندارم، عدهای فروخته و عدهای در دسترسم نیست، اما ۳۰ اثر پیش خودم موجود است.
جادهی ابریشم: آیا تا کنون آثارت در نمایشگاههای مهم داخلی و خارجی گذاشته شده؟
ج: در نمایشگاههای داخلی شرکت کردم، اما هنوز هیچ اثری از من در بیرون از کشور به نمایش نگذاشته نشده است.
جادهی ابریشم: روزگاری هرات شهر هنر خطاطی و نقاشی بود. با نقاشان تاریخی این شهر چقدر آشنایی و کسی را که دوست داری چه کسی است؟
ج: هرات زمانی مرکز رنسانس شرق بود. هنرهای خوشنویسی و مینیاتوری از اینجا برخواست و توسعه یافت. مکتب هرات و بنیانگذارش استاد کمالالدین بهزاد، گواه این ادعا است. استاد محمد علی هروی خوشنویس و استاد کمالالدین بهزاد یادگار هنر این مرز و بوم هست که همیشه دوست خواهم داشت.
جادهی ابریشم: در مورد پایان نامهات صحبت کن که چرا نقاشی بر دیوارها را انتخاب کردی و در شرایط کنونی چه اهمیتی دارد؟
ج: فضای شهری امکانات گستردهی به ما میدهد، هنر شهری و به ویژه نقاشی دیواری به دلیل عمومی بودنش و اینکه در خیابان است و خیابان خون شهر است، جای که ساکنان در آنجا یکدیگر را میبینند،داد و ستد میکنند و در هوای آزاد نفس میکشند؛ از همیت ویژه برخوردار است. بناً هنر دیوارنگاری نقش مهمی ایفا میکند، هنری است که وارد روزمرگی افراد میشود و به مردم کمک میکند به چه فکر کند. معمولا در جوامعی که درگیر جنگ و نابسامانیاند، این هنر توانسته است جریان عمومی را تحت تأثیر قرار دهد و صدای برای اعتراض و صلحخواهی باشد. در افغانستان نیز از نقاشیهای دیواری برای مقاصد صلحخواهی به شیوههای متفاوتی کار گرفته شده است. اما خلاء پژوهشی و اطلاعاتی درباره ظرفیتهای هنرهای شهری، به ویژه نقاشی دیواری باعث شده است که قدرت و ظرفیت این هنر در امر صلحسازی ناشناخته بماند. به همین دلیل پایاننامه دوره لیسانسام را تحت عنوان «بررسی ظرفیتهای ارتباطی نقاشی دیواری بر روند صلحسازی در هرات» انجام دادم. تا هم اندک خلاء معلوماتی را دراین زمینه پر کند و هم مقدمهی باشد برای پژوهشهای بعدی در این حوزه.
جادهی ابریشم: نقاشی بر دیوارها چقدر قدامت تاریخی دارد؟ در کدام سال و در کدام شهر شروع شده بود؟
ج: پس از سدهی هجدهم مورخان باعث شده است که ما گذشته کهن خویش را بشناسیم. اولین ردپایی که ما از هنر و فرهنگ انسانهای اولیه داریم بر اساس نقاشیهای بودند که در مغارهها کشف شدند. قدیمیترین نقاشی که به دست انسان کشیده شده روی یک قطعه سنگی است که در افریقای جنوبی کشف شد، که حدوداً ۷۳ هزار سال قدامت دارد، همچنان نقاشیهای غارهای آلترامیرا، لاسکو، سه برادر و دیگر غارهای که همه در اروپا اند که به گونه اتفاقی کشف شدند که مربوط به انسانهای پارینه سنگی است. انسانهای عصر سنگ قدرت نمایش تصویر اشیا و حیوانات را داشتند. آنها برای اینکه شکار شان را بهتر بشناسد و به آن تسلط پیدا کند، آنرا نقاشی میکردند و بعد در مقابل آن مراسم آیینی و جادویی برگزار میکردند.
جادهی ابریشم: از نقاشان معروف جهان چه کسی را دوست داری و چرا؟
ج: اگر فقط در زمینه هنر دیوارنگاری باشد، بنکسی فوق العاده است. او کارهایش را در نقاط مختلف دنیا انجام داده است. به طوری که هیچ کسی او را ندیده است و با هویت پنهان و ناشناس آثارش را در دیوارهای دنیا به نمایش گذاشتته است.
جادهی ابریشم: نقاشیهایت چه پیامی دارد و میخواهی چه را به تصویر بکشی؟
چ: معمولاً تابلوهای را انجام میدهم که با روحیهام سازگار است. بستگی به شرایطم دارد. دراکثر کارهای ردپای از درد و رنج دیده میشود. هنوز آن چیز که را از خودم توقع دارم انجام ندادهام.
جادهی ابریشم: بهترین نقاشیات را معرفی کن و بگو که چند مدت روی آن وقت گذاشتی؟
ج: «پیرد مرد سیگاری» آخرین کارم هست. موقعی که کشور سقوط کرد در ابتدای کار این تابلو بودم. پس از آن بارها این تابلو را جمع کردم و شرع کردم. در نهایت پس از پنج ماه افسردگی و وقفه وکار تکمیلش کردم. حس این کارم تکرار نشدنی است. شاید هیچ وقت نفروشم و پیش خودم نگهدارمش.
جادهی ابریشم: آمدن طالبان چه تاثیری روی کارهای هنری و خصوصا نقاشیهایت گذاشته؟
ج: استدیوی هنری ام را بسته کردم و از آنجای که تمام کارهایم پرترت انسان است، فعالیتام را محدود کردهام.
جادهی ابریشم: این گروه مخالف هنر است. احساس ترس و هراس نمیکنی؟ تا کنون این گروه مانع کارهای هنریات شده؟
ج: احساس ترس و نگرانی شدید وجود دارد. یکی از اصول هنر، آزادیست. زمانیکه هنر سانسور و سرکوب شود،غمانگیز و دردناک است. من پس از سرکار شدن طالبان، با درک وضعیت، فعالیت هنری ام را خیلی محدود کردهام.
جادهی ابریشم: به عنوان سوال آخر. بهترین آرزویت در زندگی چیست که به آن دست یابی؟
ج: صلح و سکوت؛ در صلح آزادانه نفس بکشم و در سکوت اثر هنری خلق کنم.
نظر بدهید