من او را با رمان «سالهای سگی»اش به یاد خواهم آورد؛ رمانی برخاسته از تجربهها و چشمدیدهای واقعیاش در مکتب نظام لنوسیو پرادو؛ رمانی که وقتی منتشر شد، ارتش پرو، صدها نسخه از آن را طی مراسم رسمی به آتش کشید. این واکنش به این دلیل بود که یوسا تصویر تحقیرآمیزی از نظامیان و نظامیگرى در پرو به دست داده بود. همانگونه که خود یوسا نیز در مقالۀ «چرا ادبیات؟»اش میگوید که ادبیات رویاروی ذهن نویسنده یا شاعر با واقعیتهای جهان بیرون در روشنایی احساسات و عواطف وی است، رمان «سالهای سگی» نیز حاصل رویاروی یوسا با واقعیت جامعۀ آمریکاى لاتین است که به زیباترین و موفقانهترین شکلش روایت شده و به تصویر کشیده شده است.
من او را با سخنانش دربارۀ ادبیات، در مقالهای تحت عنوان «چرا ادبیات؟» به خاطر خواهم سپرد؛ مقالهای دربارۀ ادبیات و ضرورت خواندن آن. او در این مقاله، ادبیات را فصل مشترک تجربیات انسانها، پل ارتباطی میان گذشته و حال و آینده، خوراک جانهای ناخرسند و عاصی، تأثیرگذار، اغواگر و معرفتآور میدانست و یکی از اساسیترین و ضروریترین فعالیتهای ذهن بشر؛ فعالیتی بیبدیل برای شکلگیری شهروندان در جامعۀ دموکراتیک مدرن و جامعهای مرکب از افراد آزاد.
به گفتۀ یوسا ما در مقام خوانندۀ دانته، سروانتس، بینوایان، جنگ و صلح، مثنوی معنوی، حافظ و گلستان و بوستان سعدی از تاریخ فراتر میرویم؛ همدیگر را درک میکنیم؛ همدیگر را میشناسیم و چیزهایی میآموزیم که آدمهای دیگر نیز آموختهاند. وی خاطرنشان میکند که به خاطر دوری از تعصب، حماقت، نابرابری، نژادپرستی، تفرقهافکنی و … در هیچ جایی بهتر از پهنۀ ادبیات یافته نمیتوانیم که آنها را به بدترین شکلش مردود دانسته باشد و برای خوبیها دعوت کرده باشد. یوسا همۀ مردم را برابر میداند و بیعدالتی و نابرابری را مایۀ نزاع و نفرتپراکنی و جنگ و … میداند.
یوسا معتقد بود که از راه ادبیات است که میان انسانها پیوند برادرانه ایجاد میشود و در این پهنه از تجربیات بشر است که اینها زبان مشترک مییابند و همدیگر را میشناسند؛ در حالیکه علوم به شاخهشاخه کردن انسانها میپردازند و آنها را از هم دور میکنند. این پیوند و دوستی تنها در زمان حال هم نیست، بلکه ادبیات پل ارتباطی میان گذشت و حال و آینده است. یوسا بر کسانی که تلاش میکنند ادبیات را علمی کنند، میتازد و کار آنها را نادرست میپندارد؛ زیرا به باور وی شعر، داستان کوتاه و رمان به وجود نیامدهاند که تنها و تنها فقط یک قسمتی از تجربههایی بشری را روایت کنند، بلکه همۀ تجربههای آنها را روایت میکنند: «این احساس مشترک در تجربۀ جمعی انسانی در درازنای زمان و مکان والاترین دستآورد ادبیات است و هیچ چیز به اندازۀ ادبیات در نو شدن این احساس برای هر نسل مؤثر نیست.»
او ادبیات را حاصل رویاروی ذهن نویسنده یا شاعر با واقعیتهای جهان بیرون در روشنایی احساسات و عواطف وی میدانست. به باور او، نویسنده به کلمهها جان میدهد، حرکت میبخشد، فشار و ضرباهنگ و هماهنگی میبخشد تا تبدیل به ادبیات میشود. درست است که ادبیات واقعیت نیست و ساختهشده در کارخانۀ ذهن نویسندۀ آن است؛ اما انسانها به این دنیای آفریدهشده و غیرواقعی ضرورت دارند؛ چون در زندگی واقعیشان چیزی را کم دارند و آن چیزهایی را که میخواهند، در آن نمییابند؛ اما در ادبیات آنها را یافته میتوانند؛ چیزهایی مانند انسانهای خوب، دلیر و وظیفهشناس، محیطهای آرام، دلانگیز و رؤیایی، و عشقهای پاک و عواطف ناب و… به گفتۀ وی ادبیات در اثر تلاشهای یک فرد به وجود نمیآید، بلکه زمانی پدید میآید که افرادی دیگر جامعه آن را به عنوان بخشی از زندگی اجتماعی پذیرا میشوند؛ وقتی آنها میخوانند، ادبیات تجربۀ مشترک میشوند.
ماریو بارگاس یوسا، نویسندۀ اهل کشور پرو و برندۀ جایزۀ نوبل ادبیات، روز یکشنبه ۱۳ اپریل ۲۰۲۵م. به سن ۸۹ سالگی درگذشت. پسرش، آلوارو بارگاس یوسا، در حساب کاربری ایکسش اعلام کرد که یوسا در کنار خانوادهاش و «در آرامش» چشم از جهان فروبست.
او به تاریخ ۲۸ مارچ ۱۹۳۶م. در آرکیپای کشور پرو به دنیا آمد. یوسا حاصل پنج ماه زندگی مشترک پدر و مادرش بود. پدر و مادری که پنج ماه بعد از ازدواج از هم جدا شدند. او ده سال اول زندگیاش را در کنار مادرش در کشور بولیوی سپری کرد. سپس، در سال ۱۹۴۶م. به سرزمینش برگشت. پدرش او را به سن ۱۴ سالگی به مدرسۀ نظامی فرستاد که تأثیرات ژرفی بر روحیۀ او بر جای گذاشت که حاصل آن تجربیات رمان «سالهای سگی» شد؛ رمانی که یکی از آثار مهم و بهیادماندنی ادبیات آمریکای جنوبی است و جایزۀ نوبل ادبیات سال ۲۰۱۰م. و جایزۀ منتقدان اسپانیایى را از آن خود کرد.
بیشتر آثار مشهور ماریو بارگاس یوسا به زبان فارسی ترجمه شدهاند که میتوان از «سالهای سگی»، «دختری از پرو»، «سور بز»، «جنگ آخر زمان»، «گفتوگو در کاتدرال»، «قهرمان عصر ما» و «مرگ در آند» نام برد. همچنین کتابهای دیگری نیز از او به فارسی ترجمه شدهاند که میتوان به «چه کسی پالومینومولرو را کشت؟»، «ماهی در آب»، «قصهگو»، «رؤیا سلت»، «سردستهها»، «راهی به سوی بهشت» «مردی که حرف میزند» و «دختری از پرو» اشاره کرد.
نظر بدهید