ادبیات اسلایدر فرهنگ و هنر

بعد دادن به زمان و مکان؛ گزارشی از برنامۀ رونمایی و نقد کتاب «دیوارهای زخمی» اثر عصمت الطاف

عصمت الطاف، نویسندۀ کتاب دیوارهای زخمی

خدیجه شریفی
روز پنج‌شنبه، بیستم جدی/ دی‌ماه ۱۴۰۳خ. برنامۀ «رونمایی و نقد کتاب “دیوارهای زخمی” اثر عصمت الطاف» توسط خانۀ ادبیات مستقل افغانستان در خانۀ هنرمندان اصفهان برگزار شد و رسول سیمیا، نویسنده و شاعر افغانستانی، و خالق مجموعه داستان «پس از مرگ عیسی» و مجموعه شعر «آداب شقه شدن در خانۀ پدرم ذبیح»، و خانم مرضیه گلابگیر اصفهانی، نویسندۀ ایرانی و خالق کتاب‌های «آدام»، «آن‌قدر که نخواهم رئیس‌جمهور شوم»، «نقش خورشید»، «دهان کاملاً باز»، «مداد سیاه»، «اشی»، «دنیا ۶۷» و چندین کتاب دیگر، منتقدان برنامه بودند. در این برنامه، تعدادی از فرهنگیان، شاعران و نویسندگان افغانستانی مقیم این شهر اشتراک کرده بودند.
در نخست رسول سیمیا، در دو بخش، دربارۀ رمان «دیوارهای زخمی»، صحبت کرد. بخش اول سخنان او نکاتی ناظر بر محتوای کتاب بود و بخش دیگرش، نکاتی ناظر بر نثر و تکنیک داستان.
سیمیا در بخش اول سخنانش اظهار داشت که هر نویسنده‌ای، ممکن است از ذهن خودش بنویسد و مخاطب را با جهان‌بینی و اندیشه و دنیای درونی‌اش آشنا کند یا هم حادثه یا موضوع یا مضمونی را از محیط‌زیستش بگیرد و محور کارش قرار دهد. یا حتا موضوعی تکراری را محور کارش قرار دهد: «و این تکرار باعث شود که آن موضوع یا مسئله زیر تیغ گفت‌وگوهای اجتماعی و فرهنگی قرار بگیرد و این نوشتن باعث شود که آن حادثه و مسئلۀ اجتماعی بازتر شود.» به گفتۀ وی، نویسندۀ «دیوارهای زخمی» صورت دوم را انتخاب کرده است و داستانش را حول یک حادثۀ بیرونی آفریده است.
سیمیا در ادامۀ سخنانش افزود: «وقتی کتاب را خواندم، قطعاً متوجه شدم که این رمان، با خیلی از رمان‌های دیگری که خواندم، متفاوت است؛ چه به لحاظ مسائل فنی و چه به لحاظ محتوا و اندیشه‌ای که در درون اثر است و نویسنده سعی کرده است آن را نشان بدهد.»

وی افزود که جامعۀ افغانستان برای همۀ ما آشنا است و هر هنرمند یا نویسنده‌ای به طریقی، سعی کرده است که بخشی از واقعیت‌های این جامعه را بازنمایی کند. رمان «دیوارهای زخمی» را شاید بتوان داستانی در ژانر «ادبیات فاجعه» جای داد؛ زیرا حوادث مطرح در داستان، آن را به ژانر «فاجعه» نزدیک می‌کند.

به گفتۀ وی، نکتۀ دیگری که در این داستان توجه خواننده را به خود جلب می‌کند، و از همان اول، توجه مرا نیز به خودش جلب کرد، مسئلۀ تروما است؛ ترومای حوادث و اتفاقات ناگوار ناشی از انتحار و انفجار. وی افزود: «در تروما شخص سعی می‌کند حادثه‌ای را روایت کند که در زمان حادث شدن آن، آگاهی کامل نداشته است. بعد با تأویل‌های آن یا قرار گرفتن در حوادث مشابه، این بار آگاهانه به آن زخم یا حادثه وارد می‌شود و این بار آگاهانه با آن ارتباط برقرار می‌کند، برای دفع ترس‌های خودش.»

وی در ادامۀ سخنانش افزود که به باور من، ترومای مطرح‌شده در رمان «دیوارهای زخمی» در سطح اول مطرح شده است و ذهن را درگیر خود می‌کند؛ اما نمی‌تواند وارد سطح درونی یا عمق شود؛ مثلاً در رفتار آدم‌ها و اندیشه‌های آن‌ها بازتاب یابد.

بخش دیگر صحبت‌های آقای سیمیا، نکاتی در مورد مسائل فنی داستان بود. به گفتۀ وی، نثر داستان، نثر روانی است. آدم همراه می‌شود و پیش می‌رود. با توجه به آثار نویسندگان افغانستانی که من خوانده‌ام، نثر خوبی دارد؛ اما این نثر، به زبان خاصی در داستان بدل نمی‌شود. به گونه‌ای که نویسنده از نثر برای انتقال تفکرات خود استفاده کرده باشد.

وی اظهار داشت که بخشی از قسمت‌های داستان به سمت گزارشی شدن پیش رفته است که ای‌کاش نویسنده در این قسمت‌ها از ظرفیت‌های زبانی برای آنچه در ذهنش دارد و برای رساندن مفهوم و پیام، استفاده می‌کرد. وی به نظرگاه داستان نیز پرداخت و نکاتی را دربارۀ آن بیان کرد.
نکتۀ دیگری که سیمیا بدان اشاره کرد، شخصیت‌پردازی بود. به گفتۀ وی، تعدادی از شخصیت‌ها، به‌خصوص، کسانی که ستیزه‌گرند، تشخص پیدا نکرده‌اند. نویسنده نباید از عمق دادن و تشخص دادن به شخصیت‌های داستانش غافل بماند؛ زیرا همین ویژگی‌ها هستند که اثری را ماندگار می‌کند.

گویندۀ دیگر برنامه خانم مرضیه گلابگیر، نویسنده و نقاش ایرانی بود. وی نیز نکاتی را دربارۀ محتوا، تکنیک و نثر داستان بیان کرد. خانم گلابگیر اظهار داشت که از خواندن «دیوارهای زخمی» لذت بردم و به خوبی با شخصیت‌های داستان همذات‌پنداری کردم.

به گفتۀ وی، نویسنده با بعد دادن به زمان و مکان، در فصل اول و یکی مانده به آخر، توانسته فضای اسطوره‌ای ایجاد کند و «این به نظر من، تیزهوشی نویسنده است که توانسته با موضوعی که شاید فقط می‌شد تاریخ‌نگاری یا احساسی برخورد کردن، با این ترفند؛ یعنی بعد دادن به زمان و مکان، به نظرم بعد اسطوره‌ای خیلی خوب شده بود. من دوست داشتم، حتا بیشتر پرداخته می‌شد. این مسئله، تنها در فصل اول و فصل یکی مانده به آخر نبود، بلکه در این بین هم این اتفاق را می‌دیدم. به نظرم این اتفاق خیلی خوبی در این کتاب بود که آن را تبدیل به متن ادبی کرده است.»

خانم گلابگیر، در ادامۀ سخنانش به تصویرهایی نیز پرداخت که می‌تواند به خوبی خواننده را با خود همراه کند. جاهایی که تصویر ایجاد شده‌اند، تصویرهای خیلی قشنگی آفریده شده؛ مثلاً آن‌جایی که بچه‌ها روی دیوار بلند شده‌اند و کمک می‌کنند که دیگران را بالا بکشند، یا آن‌جایی که مادری، در گردن دخترش دنبال گردنبندی می‌گردد که باز تصویر اسطوره‌ای در ذهن خواننده می‌آید: «دختری که سینه‌هایش مشخص است و گردنبندی در میانش آویزان است، شاید برای مایی که در این حوزه زندگی می‌کنیم، آناهیتا به ذهن ما بیاید. برای من، این نکته، خیلی امیدبخش بود. اگر فقط همین می‌بود و حرف‌های احساسی فصل آخر نمی‌بود، من آن عنصر امید را می‌گرفتم.»

به گفتۀ وی، از این تصویرها در متن زیاد مشاهده می‌کنیم؛ اما بعضی جاها هم گزارشی شده‌اند. برای من که اسم کوچه‌ها و مؤسسه‌ها را می‌شنیدم و با جغرافیا ناآشنا بودم، کششی نداشت. از خودم می‌پرسیدم چند کوچۀ دیگر مانده یا با این اطلاعات چه چیزی را می‌خواهد به من بگوید. به باور وی، نویسنده می‌توانست با خلق همان تصویرهای قشنگ دیگرش، این بخش‌ها را هم از این حالت نجات بدهد: «تصویرهایی می‌داد که من هم با راوی در این کوچه‌ها حرکت کنم.»
بخش دیگر صحبت‌های خانم گلابگیر، در مورد لحن و نثر و نظرگاه داستان بود. وی اظهار داشت که لحن داستان را دوست داشتم و همچنین، نوشته‌های بوم‌نگارانه را دوست دارم. ازاین‌رو، متن داستان را دوست داشتم. نام‌آواهایی که در اینجا نام برده شده‌اند، برای جالب و قشنگ بودند. خیلی مهم است که این چیزها ثبت شوند. هم‌چنین، فعل‌ها و واژگان و فعل‌هایی که به کار برده شده‌اند، با وجودی که بومی‌اند؛ اما به گونه‌ای هستند که مرا از متن جدا نمی‌کردند.
به گفتۀ خانم گلابگیر، داستان شروع و پایان خیلی خوبی دارد، با ریتم تند و تصوی‌های زیبا، منتها در میانه ریتم کند شده است و حالت گزارشی به خود گرفته است.

گویندۀ آخر، نویسندۀ رمان «دیوارهای زخمی» بود. وی در نخست، از خانۀ ادبیات مستقل افغانستان، دست‌اندرکاران و هماهنگ‌کنندگان برنامه، منتقدان و اشتراک‌کنندگان تشکر کرد و نکته‌هایی را در مورد رمان و روند نوشتن آن بیان کرد.

قسمت پایانی برنامه، به رونمایی از رمان «دیوارهای زخمی» و جشن امضای کتاب اختصاص داشت. خانم مسکینیان، مدیر خانۀ ادبیات مستقل افغانستان، کتاب «دیوارهای زخمی» را رونمایی کرد و نویسنده، کتاب اشتراک‌کنندگان را امضا کرد.

در مورد نویسنده

مدیر وبسایت

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید