حیاتالله رهیاب
دانشجویان ادبیات در افغانستان تا چه اندازه با رضا براهنی، کتابها و کارهای او در نقد ادبی آشنایند؟
در این نوشتار کوشش میشود کارنامهی ادبی رضا براهنی اندکی نمایانده شود و کتابهایش معرفی گردد. بهگرایشها و فعالیتهای سیاسی او نمیپردازد.
رضا براهنی، نویسنده، شاعر، نظریهپرداز و منتقد ادبی ایرانی است که در افغانستان زیاد شناختهشده نیست. با نام و کارنامهی او بهجز اساتید نقد و نظریهی ادبی و دانشجویان علاقهمند این حوزه در دانشگاههای افغانستان، دیگران آشنا نیستند. این آشنایی هم مدیون کارهای درخشانیست که براهنی در نقد ادبی و خوانش انتقادی آثار کلاسیک و معاصر شاعران و ادیبان پارسی انجام داده است و از رهگذر کتابها و مقالات این بخش مورد توجه قرار گرفته است. عموماً وی با کتابهایی چون طلا در مس، تاریخ مذکّر، قصّهنویسی، خطاب بهپروانهها و چرا دیگر شاعر نیمایی نیستم؟… بیشتر شناخته میشود. براهنی، چهرهی تاثیرگذار و قابل تامل در ادبیات معاصر ایران و حوزهی ادبیات فارسی است. خط فکری و دغدغهی فرهنگی_ادبی که با گرایشهای سیاسیاش عجین است؛ از وی چهرهی شگفتیانگیزی ساخته است.
از آثار رضا براهنی میتوان: طلا در مس، تاریخ مذکّر، خطاب بهپروانهها، قصّهنویسی، چاهبهچاه، ظِلالله (اشعار زندان) و غیره را نام برد. کتابهای براهنی شاید در ایران بهآسانی بهدست بیاید ولی در افغانستان بهجز طلا در مس، کتابهای دیگرش در کتابخانهها و کتابفروشیها زیاد در دسترس نیست. همین کمیابی کتابهای براهنی نیز یکی از دلایل ناآشنایی او در میان کتابخوانان و ادبیاتدوستان افغانستان است. متاسفانه جزوههای درسی و درسگفتارهای مضمون نقد و نظریهی ادبی در دورهی کارشناسی نیز خالی از یادکرد کتابهای براهنی در زمینهی نقد شعر و شعرای معاصر ایران است. باتوجه بهوضعیت کتاب و کتابشناسی در افغانستان و نبود علاقهمندی و وابستگی دانشجویان بهکتاب و منابع، میتوان گفت ما از سیر اندیشه در قالب کتابها و توسعهی مطبوعات خیلی عقبمانده، و دوریم. با برشماری این دلایل میتوان گفت تاهنوز هم رضا براهنی برای دانشجویان ادبیات ناشناس است.
در این بخش نکاتی را در بارهی چند کتاب براهنی مینویسم.
۱. طلا در مس (در شعر و شاعری)
استاد بزرگوار ما، خ. محمد نیستانی که خدا حفظش کند، همیشه تکرار میکرد که نقد از خواندن شروع میشود. در واقع نقد در فرایندِ خوانش متن هستی مییابد. رضا براهنی، با اندیشهی انتقادی بهاشعار نیما و فروغ و شاملو… میپردازد و در نتیجه از لابهلای اشعار، معانی و موضوعاتی را بیرون میکشد. بخش اول طلا در مس در باب شاعری است و بهتعریف شعر و منتقد این روزگار میپردازد. بخش دومش، نقد و بررسی بعضی از اشعارِ نیما یوشیج، فریدون توللی، احمد شاملو، نادر نادرپور، فروغ فرخزاد، مهدی اخوان ثالث، سیاوش کسرایی، منوچهر آتشی، فریدون مشیری، سهراب سپهری، م. آزاد، یدالله رویایی، سیروس آتابای، م. ع. سپانلو، مفتون امینی، احمد رضا احمدی پرداخته است. بهپندار من براهنی غیر از نیما و فروغ و شاملو شاعرانِ دیگر را بهنحو شگفتانگیزی غربال کرده است. براهنی نشان داده است که شعرناشناسانِ متخصص بیگدار جمعی را بهبرجِ عاج نشاندهاند. برای علاقهمندان ادبیات؛ آنانیکه ادبیات را نهادی میدانند_دلالتگر بهزندگی و شعر را التذاذ خشکِ عواطفِ و احساسات تفننی نمیدانند، و میپندارند که دنیای شعر و ادبیات، جهانیست بغرنج و پیچیده و چندلایه، مطالعهی این کتاب پیشنهاد میشود.
۲. چاهبهچاه (داستان)
داستان چاهبهچاه در سال ۱۳۵۲، در تهران نوشته و دو سال بعد در سال ۱۳۵۴ در یکی از مجلات اپوزیسیون در خارج از ایران چاپ شده است. از مسیر و بستر داستان نمایان است که خیلی با رویدادها و اوضاع آن زمان جامعهی ایران همخوانی دارد و روایتیست از وضعیت جامعه. دو شخصیت بیشتر در داستان برجسته است؛ یکی حمید و دیگری دکتر. سلول، طپانچه، افسر، شکنجه و غیره بیشتر داستان را فضا و تصویر دلگیرکننده و زجرآور داده است. نوشتههای براهنی چه در قالب داستان و چه در قالب نوشتار اکادمیک و نظریهمحور، بیشتر نقدِ اجتماعی است که نگاه به ژرفساخت بنای اجتماع دارد…
۳. تاریخ مذکّر (رسالهی پیرامون تشتت فرهنگ در ایران)
تاریخ مذکّر در تابستان سال ۱۳۶۳ در تهران چاپ شد. این کتاب در پی نشاندادن تشتت فرهنگ ایران است و کوشش میکند علل و اسباب تشتت فرهنگی ایران را نشان دهد. در برگهای نخست کتاب، نویسنده، ادبیات بهویژه شعر فارسی را مردانه توصیف میکند که زبان مرد و نگاه مرد در شعر فارسی و ادوار مختلف آن مستولی است و از زبان و عاطفهی زنانه خبری نیست. نویسنده مینویسد، در ادبیات کلاسیک ما آنچه اتفاق افتاده چه خوب و چه بد از فردوسی تا حافظ است. پیش از فردوسی در شمار دورهی آغازین فردوسی و پس از حافظ در شمار دورهی موخرهی روزگار حافظ است. نویسنده میافزاید، در شعر معاصر فارسی، فقط مخاطبِ شعر احمد شاملو، زن است و مخاطبِ شعر فروغ فرخزاد، مرد است و تمام. تنها در شعر این دو شاعر نگاه و زبان و مکنونات ملموس و محسوس است و قابل تمایز که کی برای زن شعر سرود و کی برای مرد. این کتاب، با نثر روان و لحنِ انتقادی که دارد بهگونهی عجیبی سیر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران را در دورهی نویسنده بررسی میکند. در بخشهای میانی کتاب، رضا براهنی از وضعیت دانشگاهها و اساتید دانشگاهها در ایران انتقاد میکند و استادان ادبیات و علوم انسانی از جمله ملکالشعرا بهار، دهخدا، بدیعالزمان فروزانفر، صورتگر، جلالالدین همایی، نفیسی، تقیزاده و غیره نام میبرد و اساتید دور دوم ادبیات در ایران از جمله عبدالحسین زرینکوب، حمیدی، خانلری، ذبیحالله صفا و غیره را نقد میکند. کارنامهی اساتید نامبرده؛ از بهار تا صفا همه را مورد پرسش قرار میدهد. در بخشهای پایانی تاریخ مذکّر، نویسنده موضوع غربزدگی را مطرح میکند و جامعهی ایرانی را از هر جهت، جامعهی غربزده معرفی مینماید. در آخر کتاب تاریخ مذکّر، مجموع مقالات رضا براهنی با عنوانِ فرهنگ حاکم و فرهنگ محکوم چاپ شده است و دربرگیرندهی نظریات نویسنده در بارهی هنر و ادبیات و بعضی خاطرات و چشمدیدهای زندگی وی میباشد.
نتیجهگیری
رضا براهنی، نویسنده، شاعر، نظریهپرداز و منتقدِ ادبی پرکارِ ایرانی است که کارهای جدی و بهیادماندنی در ادبیات و فرهنگ ایران انجام داده است. وی بیشتر با کتابش (طلا در مس) که کتابیست در شعر و شاعری، معروف و سرشناس است. وی کتابهای زیادی در ادبیات و فرهنگ ایران نگاشته است که هر کدامشان از ارزش ادبی_فرهنگی ویژهیی برخوردار است. از آثار براهنی میتوان، طلا در مس، خطاب بهپروانهها، تاریخِ مذکّر، قصّهنویسی، چاهبهچاه، ظلالله و غیره را نام برد. خوانندگان ادبیات در افغانستان بهویژه دانشجویان ادبیات با رضا براهنی زیاد آشنا نیستند و این باعث شده تا از مطالعهی آثار براهنی بینصیب بمانند.
نظر بدهید