گزارشی از برنامۀ نقد و بررسی مجموعه شعر «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» اثر مشترک نرگس حسینی و منصوره خلیلی
برنامه تقریباً بدون مقدمه آغاز شد. زهرا زاهدی و انسیه موسویان منتقدان برنامه بودند و گردانندگی آن را هم سارا ناجی، شاعر سپیدا، به عهده داشت.
زهرا زاهدی، شاعر و منتقد، اولین منتقد این نشست بود و به دلیل اینکه مجموعه شعر «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» در قالب شعر سپید سروده شده است، او نیز در دو بخش؛ یکی در مورد شعر سپید و دیگری در مورد مجموعه شعر «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» صحبت کرد. وی در بخش اول یادآور شد که ذهن مردم جامعۀ ما ذهنی شرقی است و شرقیها معمولاً کهنگرا و کلاسیکپسندند. از این رو، بیشتر با قالبهای کلاسیک شعر فارسی دری علاقهمندند و دوست دارند شعر موزون بیشتر بخوانند و بشنوند. بنابراین، شعر سپید که سنتها و شیوههای قالبهای کهن را نادیده گرفته است و پابند وزن و قافیه نیست، در جامعۀ ادبی و فرهنگی ما کمتر اقبال پیدا میکند و کمتر مخاطب دارد. به گفتۀ خانم زاهدی اینگونه است که آثار سپیدسرایان از سوی جامعهی ادبی و فرهنگی ما کمتر خوانده میشوند و کمتر به آنها میل نشان میدهند.
به گفتهی زاهدی حتا یک غزل متوسط به مراتب بیشتر خوانده و دیده میشود تا یک قطعه شعر سپید. وی دلایل دیگری هم اشاره کرد. به اعتقاد او دلیل این واگرایی از شعر سپید، چندلایه بودن، پرازدحام بودن تصویرها و پیچیده بودن آن نیز هست. مخاطبان به خاطر چندلایه بودن شعر سپید با آن ارتباطی برقرار نمیتوانند و حال و حوصلهی چند بار خواندن یا امکان دقیق خواندن را هم ندارند. از این رو، دیگر سراغ شعر سپید نمیرود.
زهرا زاهدی همچنین عامل دیگری را نیز تأثیرگذار دانست. به گفتۀ وی عادت نداشتن مخاطبان به خواندن متون متعدد و تکذائقه بودن آنها نیز دلیل دیگری است. مخاطبان وقتی کتاب را میخوانند و چون ذهنشان با شعر کلاسیک و قالب کلاسیک عادت دارند، با شعر سپید ارتباط برقرار نمیتوانند و از خواندنشان نهتنها که سودی نمیبرند و لذتی نمیبرند، بلکه ارتباط هم برقرار نمیکنند.
بخش دیگر صحبتهای خانم زاهدی در مورد مجموعه شعر بود. به گفتۀ زاهدی برای اینکه مفهوم شعرها را دریابیم، لازم است که جهان متن را دریابیم و این نکته میسر نیست مگر با دست یافتن به واقعیتهای درون متن و بیرون متن. وی جملهها و واژگان و سایر نشانههایی که در متن به کار میروند تا مفهومی انتقال پیدا کند و معنایی خلق شود، واقعیتهای درون متن نامید و اظهار داشت که جهانبینی، باورها، نگاه شاعر نسبت به جهان و فضای اجتماعیای که در آن زندگی میکند، در نوع کاربرد و چینش این واژگان و عبارتها و جملهها تأثیرگذارند. مجموع واقعیتهای بیرونی و درونی متن باعث میشود که لایههای متن و لایههای معنایی شکل بگیرند؛ لایههایی که نیازی به گشودن دارند و مخاطب با درنگ و باربار خواندنش، این لایهها را بگشایند و معنای متن را دریابند و یا به متن معنا ببخشند.
وی در این بخش، اول به شعرهای خانم نرگس حسینی پرداخت و سپس در مورد شعرهای منصوره خلیلی سخن گفت. در مورد شعرهای نرگس حسینی گفت که من پس از خواندن شعرهای بخش اول کتاب، این حس را دارم که شاعر در مقطعی از زمان گیر کرده است. ما برههای را میبینیم که در آن اتفاقات و ماجراهای زیادی رخ میدهد و شاعر اتفاقات این برههی زمانی یا این پردهای از نمایشنامۀ زندگیاش را از زوایای مختلف روایت میکند. شاعر گویی تصویرهایی از زوایای مختلف این اتفاقات را به ما ارائه میکند. این طوری نیست که بخواهد از مقطعهای مختلف زندگیاش حرف بزند، بلکه حس میکنیم برشی از زندگی شاعر را داریم که نه قبلش را میدانیم و نه بعدش را؛ برشی که در آن عشق، تنهایی، سیاست، تجربههای زنانه، مهاجرت، فقر و… حضور دارند.
به گفتۀ خانم زاهدی در شعر سپید شاعر معمولاً قواعد نحوی را جابهجا میکند؛ مثلاً فعل را حذف میکند یا مفعول را یا هم به تکرار ذکرشان میکند. همۀ این اتفاقات را در این مجموعه میبینیم. همچنین میبینیم که هردو شاعر به خوبی از آرایههای بیانی، مثل تشبیه و استعاره و کنایه و.. استفاده کردهاند. وی نمونههایی از این کاربردها را خواند.
نکتۀ دیگری که خانم زاهدی بدان پرداخت، نامهای شعرها بود. به باور وی نام شعرها، نامهای مناسب و قابل تأملاند که میتوانند کلیدی باشند به سوی متن و خواننده را در درک معنای مورد نظر شاعر کمک رسانند.
وی افزود، خانم نرگس حسینی از مفاهیم و نمادهای اساطیری نیز استفادهی بهینه کرده است و نمونههایی از کاربرد نمادها و سمبلهای اساطیری را نیز نام برد.
خانم زاهدی در ادامۀ سخنانش افزود، نرگس حسینی از دادههای بیرونی هم استفادۀ بهجایی کرده است و آنها را با دنیای درونش پیوند داده و در خدمت دنیای درونش قرار داده است. شاعر عناصر را از هر جایی میگیرد و آنها را حول یک موضوع جمع میکند و سعی میکند مفهوم مورد نظرش را به خواننده انتقال دهد.
وی در ادامهی سخنانش نگاهی به محتوای شعر انداخت و گفت که در این مجموعه بیشتر از هر چیزی تجربهی زیستهی شاعر را میبینیم. این نکته هم یک مسألهی طبیعی است که تجربۀ زیستۀ هنرمند در آثارش راه پیدا کند. تجربهی زیستهی شاعر و هنرمند بدون شک دنیای شاعر را تشکیل میدهد و بدون شک در خلق آثارش تأثیرگذار است. در جهان نمونههای زیادی را داریم که تجربهی زیستهشان تأثیر مستقیم در آثارشان داشته است. به اعتقاد زاهدی، با خواندن این مجموعه هویت شخصی نرگس حسینی را میفهمیم. شعرهای این مجموعه به خوبی میتوانند هویت خاص نرگس حسینی را بازنمایی کنند. نرگس حسینی راوی رنجهای خودش است.
به گفتۀ خانم زاهدی یکی از ویژگیهای این مجموعه مضمونآفرینیهای ناب و بدیعی است که هردو شاعر انجام دادهاند. گاهی فقط یک موضوع به شیوۀ مختلف پرداخته و روایت کرده است. وی به صورت نمونه از سقط جنین یاد کرد که میتواند تجربۀ شخصی شاعر باشد یا چشمدید وی یا هم آرزوهای کامنیافتۀ او. درگیری شاعر را با این مسئله در شعرهای زیادی میبینیم و شاعر هر بار به شکلی بدان پرداخته است.
زاهدی همچنین افزود، یکی از مسائلی که در شعرهای خانم نرگس حسینی جلب توجه میکند، تبدیل نقش راوی است. راوی در جایگاهها و نقشهای متفاوت و مختلف قرار میگیرد و دنیای خود و دنیای پیرامونش را روایت میکند. شاعر در یک جای ننشسته است که بخواهد اتفاقات روبهرویش را روایت کند.
بخش دیگر صحبتهای خانم زاهدی در مورد شعرهای منصوره خلیلی بود. به گفتۀ وی بسیاری از نکتههایی که در مورد شعرهای نرگس حسینی ذکر شد، در مورد شعرهای منصوره خلیلی هم صادقاند. آنچه شعرهای منصوره خلیلی را از شعرهای نرگس حسینی متمایز میکند، عدم تحرک شاعر است. گویی او دوربینش را در یک محل گذاشته است و اتفاقات و ماجراهایی را روایت میکند که از جلو دوربینش میگذرد. در این بخش ما شاعری را داریم که دیگر تحرک شاعر قبلی را ندارد. با شاعری روبهروییم که از جهان پیرامونش طلبگر است و خاموشی را دوست ندارد. وی مرگ، مردن، خودکشی، مردگان، خاک و همۀ مفاهیمی که مرتبط با مرگ هستند، واژگان پربسامد در این مجموعه دانست.
به گفتۀ خانم زاهدی، در شعرهای خانم خلیلی زمان اهمیت بالایی دارد و بین گذشته و حال و آینده در حرکت است.
وی افزود، خلیلی از نمادهای مدرن استفاده کرده است و آنها را شخصی کرده است. به گفتۀ زاهدی رنگها و صداها نیز در شعرهای خانم خلیلی از اهمیت بالایی برخوردار است و از آنها استفاده کرده است.
خانم زاهدی در پایان سخنانش گفت که همان اندازهای که مرگ و مفاهیم مرتبط با آن در شعرهای خلیلی پربسامدند، زندگی و واژگان و مفاهیم وابسته به آن نیز پابهپای آن وجود دارد. گویی شاعر میداند اگر مرگ و درد و رنج وجود دارد، دلیل زندگی و دلیل شاد بودن هم کم نیست. گویی رنج و درد و شادی و سرخوشی، دو روی یک سکهاند و توأمان هم.
منتقد دیگر برنامه خانم انسیه موسویان بود. وی از مجموعۀ «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» به عنوان مجموعۀ امیدبخش و نویددهنده نام برد و اظهار داشت که این کتاب یکی از مجموعههایی است که از خواندنش لذت بردم و با در نظرداشت آثار شاعران مهاجری که پیش از این مجموعه منتشر کردهاند، تغییر رویکرد را میبینیم. در شعر شاعران مهاجر افغانستانی پیش از این رنجی بود که مختص کشور افغانستان بود و مختص ملت این سرزمین و قابل تسری دادن به ملتها و انسانهای دیگر نبود؛ اما در این مجموعه ما با رنجی روبهروییم که میتواند رنج جمعی باشد؛ رنج انسان باشد و مهم نیست در کجا زندگی میکند و مربوط کدام آب و خاک میشود.
به گفتۀ خانم موسویان، تفاوت دیگری که این مجموعه با مجموعههای دیگر دارد، زبان آن است. وی اظهار داشت، مجموعههایی که پیش از این از شاعران افغانستانی مهاجر خواندهام، همه از لحاظ زبانی دارای تشخص و فردیت بودند، تشخص و فردیتی که هم در نحو جملهها و هم در واژگان به چشم میخورد. ما با زبان اصیلی روبهرو بودیم که در مجموعههای شاعران ایرانی دیده نمیشود؛ اما آن زبان را در این مجموعه؛ شعر خانم نرگس حسینی و منصوره خلیلی نمیبینیم. زبان این مجموعه نیز مانند زبان دهها مجموعۀ دیگر است؛ مجموعههایی که توسط شاعران ایرانی منتشر میشوند و فردیتی ندارند.
خانم موسویان افزود، در شعر سپید اگر وزن و قافیه وجود ندارد، اما تخیل نقش مهم دارد؛ چیزی که در این مجموعه نیز پررنگ است. به باور وی، درست است که در این مجموعه ما وزن و قافیه نداریم؛ اما تخیل قدرتمندی داریم. ما در این مجموعه با تصویرهای ناب، تشبیههای با وجه شبههای بکر و نو، روبهروییم؛ تشبیههایی که برای اولین بار اتفاق افتاده است.
وی مجموعۀ «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» را از لحاظ اندیشه و فکر نیز غنی عنوان کرد و افزود: «با خواندن این مجموعه میدانیم که شاعران چقدر شاعران دغدغهمندند. وی افزود که احساسی که در شعرهای این مجموعه مطرح است، گاهی خیلی شخصی است و فردی، و زمانی هم صورت جمعی به خود میگیرد. در هردو صورت، آنقدر قدرتمند و قوتمند است که بتواند خواننده را با خود همراه کنند و حس همذات پنداری او را برانگیزد.
نکتۀ دیگری که خانم موسویان بدان پرداخت، نگاه زنانه و المانهای زنانه در سراسر مجموعه بود. به باور وی ما نگاه، جهانبینی و فضای زنانه را در سراسر مجموعه میبینیم که به صورت طبیعی به کار رفتهاند. هردو شاعر توانستهاند با در نظر داشت اینها تجربهها و فضای زنانه، مضمونآفرینی کنند، و این خود یک ویژگی مثبت است. زنانی که در این مجموعه به تصویر کشیده شدهاند، زنان خانهدار، کارگر، عاشقاند و زنی است در مقام فرزند یا دختری که با پدرش صحبت میکند: «همۀ اینها باعث شدهاند که عنصر احساس و عاطفه بسیار قوی باشد.»
خانم موسویان به محتوای شعر هم پرداخت و اظهار داشت: «یکسری موتیفهای تکرارشونده و اصلی در سراسر مجموعه وجود دارند. زندگی و مرگ در کنار هم، جنگ، بیپناهی، عشق، فقر و آوارگی در این شعرها به زیباترین شکل ممکن جلوهگر شدهاند.»
به گفتۀ وی عشق به شکل زیر پوستی در این شعرها وجود دارد؛ اما عشق، عشق دردناک است. عشقی است که با غم و اندوه و آوارگی و بیپناهی همراه شده است. یکی از خوبیهای این مجموعه این است که همۀ اینها در تعادل هم حضور پیدا کردهاند: «یعنی اگر از مرگ حرفی میزند، در کنارش از زایش، زندگی و رویش و باروری هم سخن میگوید: اگر چه که شادی و نشاط در این مجموعه کمرنگتر است و عنصر اندوه پررنگتر است.»
وی در اخیر صحبتهایش اظهارداشت که در کنار همۀ خوبیهایی که گفته شدند و من بسیاریهایشان را هم نگفتم، بعضی از شعرهای خانم نرگس حسینی اطناب دارند که میشد آنها را اصلاح کرد. به باور وی، اگر یک ویراستار حرفهای و آشنا با شعر سپید پیش از انتشار میخواند، به خوبی میتوانست این بخشهای کمنقشتر را یادآوری کند و با مشورت شاعر آنها را اصلاح کند.
بخش دیگر برنامه به صحبتهای نرگس حسینی و منصوره خلیلی اختصاص داشت. نرگس حسینی در ترکیه به سر میبرد. او کلیپی به مناسبت نقد و بررسی مجموعه شعر مشترکشان فرستاده بود و از برگزراکنندگان، منتقدان و اشتراککنندگان تشکر کرد و یک قطعه شعر خواند. خانم منصوره خلیلی نیز ضمن اظهار خرسندی و سپاس، یکی دو قطعه شعر خواند.
▫
هفتادوپنجمین نشست خانۀ ادبیات افغانستان در تهران، به نقد و بررسی مجموعه شعر «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» اختصاص داشت. این برنامه روز پنجشنبه، بیستوسۀ آذر/ قوس ۱۴۰۲ خ. در سالن مهرداد اوستای حوزۀ هنری، در تهران برگزار شد. در این برنامه تعدادی از فرهنگیان و شاعران مهاجر افغانستانی اشتراک کرده بودند و شاعران حاضر در برنامه نیز شعر خواندند.
▫
مجموعه شعر «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» اثر مشترک نرگس حسینی و منصوره خلیلی است که در آغاز سال ۱۴۰۲خ. از سوی انتشارات عرفان، در ۱۶۰ صفحۀ قطع رقعی در تهران منتشر شد، با شمارگان ۱۰۰۰ نسخه، همزمان در ایران و افغانستان. خانم نرگس حسینی متولد ۱۳۷۳خ. است و اکنون در ترکیه زندگی میکند و خانم منصوره خلیلی متولد ۱۳۶۳خ. است که در ایران زندگی میکند. پیش از این از وی شعرهایی در نشریات ادبی افغانستان نیز منتشر شده بود.
نظر بدهید