اسلایدر اقلیت‌های قومی حقوق بشر گفتگو

گفت‌وگو با دانش‌آموزان برتر کاج؛«آرزو داشتیم شفاخانه‌ا‌ی زیر نام داکتران کاج بسازیم»

 

محمدضیا حکیمی
محمدضیا حکیمی، یکی از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج، با به‌دست‌آوردن ۳۵۳.۹۳۱ نمره از مجموع ۳۶۰ در کانکور سال روان، در رتبه‌ی چهارم قرار گرفته است. او، در گفت‌وگو با هفته‌نامه‌ی جاده‌ی ابریشم، می‌گوید که آمادگی برای کانکور را از بهار ۱۴۰۰ شروع کرده و در این دوره، ۱۴ ساعت در روز درس می‌خوانده است.

حکیمی در روزهایی که برای راه‌یافتن به دانش‌کده‌ی دل‌خواهش، آمادگی می‌گرفته، با مشکل‌هایی نیز روبه‌رو شده است. او، می‌گوید: «اولین مشکل ما این بود که از ولایت غزنی در کابل آمده بودیم؛ زمستان‌های سرد را بدون داشتن بخاری در اتاق‌هایی که ظرفیت‌ سه نفرا را داشت، برای کم‌تر شدن مصارف اتاق، شش نفر در آن زندگی می‌کردیم. چالش دوم، این بود که زمان و مدت برگزاری امتحان مشخص نبود و هم‌زمان با همه‌گیری کرونا و تبدیلی نظام در کشور، برگزاری کانکور را بیش‌تر در ابهام و تردید قرار داد. در نهایت، حمله‌ی انتحاری بر مرکز آموزشی کاج، یکی از چالش‌های بزرگ دیگری بود که در فاصله‌ی خیلی کم؛ یعنی نزدیک به یک هفته تا برگزاری کانکور، رخ داد.» او، می‌گوید که این مشکل‌ها، باعث ایجاد بی‌انگیزگی، بی‌برنامگی و آسیب‌های روانی زیادی برای او و دیگر هم‌راهانش شد که تا زمان برگزاری کانکور، گریبان‌گیر شان بود.

محمدضیا حکیمی، یکی از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج که با گرفتن ۳۵۳.۹۳۱ امتیاز در رتبه‌ی چهارم کانکور سال روان قرار گرفته است.

حکیمی می‌گوید: «در روزی که در کاج حمله صورت گرفت، در صف آخری صنف و مصروف حل‌کردن سوال بیست‌و‌یکم ریاضی بودم که انتحاری وارد صنف شد؛ اول، صدای چند فیر گلوله آمد و بعد از یکی-دو دقیقه، مرد انتحاری داخل صنف شد و هم‌صنفی‌هایم را مورد شلیک گلوله قرار داد و بعد از آن، خود را انفجار داد. من چون در ردیف آخر صنف قرار داشتم، نجات یافتم؛ اما آسیب روانی این حادثه، نه تنها برای من، بل که برای همه هم‌صنفی‌هایم خیلی عمیق بود و تأثیر منفی روی ما گذاشت. اگر این حادثه‌ی تروریستی اتفاق نمی‌افتاد، مطمئن بودم که اول‌نمره‌ی عمومی کانکور می‌شدم.» حکمیی ادامه می‌دهد: «هنوزهم از آسیب‌های روانی حمله‌ی انتحاری، بهبود نیافته و شب‌ها چندین بار از خواب بلند می‌شوم و هذیان‌گویی می‌کنم. این مشکلات طبیعتاً به زمان بیش‌تری نیاز دارد که کاملا بهبود یابم.»

چهارم‌نمره‌ی عمومی کانکور، می‌گوید: «دوست دارم در خارج از کشور، در یک محیط امن و به دور از ترس و تهدید، تا مقطع تخصص را تحصیل کنم. می‌خواهم جایزه‌ی نوبل را در بخش طب بگیرم؛ برای مریضی سرطان و دیگر مریضی‌ها، تداوی پیدا کنم و کشف‌های زیادی در بخش طب داشته و بهترین داکتر دنیا شوم.» او در پیام خود به دانش‌آموزان، می‌گوید: «هرگز متوقف نشوید! به تلاش و درس‌خواندن خود ادامه دهید؛ برای برآورده‌کردن آرزوهای ۵۵ شهید کاج، که مسئولیت ماست و باید آن را برآورده کنیم. ما هرگز تسلیم نمی‌شویم و خون شهدا، اجازه‌ی تسلیم‌شدن را برای ما نمی‌دهد. پیام ما برای دشمنان علم و دانایی این است که هرگز، نمی‌توانید ما را متوقف کنید؛ زیرا ما به این موضوع رسیدیم که تنها راه‌حل مشکلات افغانستان، از طریق علم و آموزش ممکن است.»

حکیمی، از دولت می‌خواهد که زمینه‌ی تحصیل در بیرون از کشور را برای او فراهم کند؛ تا در محیطی آرام و امروزی، به هدف‌های تحصیلی خود دست یافته و این گونه، بتواند خدمت بیش‌تری به کشورش انجام دهد.

حمیدالله محبی
حمیدالله محبی، یکی دیگر از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج که در حمله بر این مرکز، زخم برداشته بود، با گرفتن ۳۴۱ نمره، در میان بهترین‌های کاج قرار گرفته است. او، می‌گوید: «آمادگی کانکور را از یک‌ونیم سال پیش در مرکز آموزشی کاج شروع کردم. برنامه‌ی من طوری بود که روزانه، بیش‌تر وقت خود را در کتاب‌خانه مصروف مطالعه بودم. در روزهای آخر دوره‌ی آمادگی، هر هفته، روزهای جمعه امتحان آزمایشی داشتیم. در آخرین امتحان آزمایشی، ساعت شش‌ونیم صبح از کتاب‌خانه به طرف کورس رفتم، پارچه‌ی امتحان را گرفتم و مصروف حل‌کردن سوال‌ها بودم، که ناگهان صدای چند تا فیر را شنیدم، همه مضطرب شدیم؛ چند دقیقه بعد، فرد انتحاری وارد صنف شد و مستقیم به دختران شروع به فیر کرد. در هنگام فرار بودیم که انتحاری شد و من از ناحیه‌ی کمر آسیب دیدم. به سختی خودم را در پیش دکانی در بیرون کورس، رساندم. بعد با برادرم تماس گرفتم و آن‌ها مرا به داکتر بردند و بعد از معاینه، مشخص شد که سه مهره‌ی کمرم شکسته است. داکتر یک قالب در کمرم نصب کرد و گفت: تا سه ماه را باید از آن استفاده کنی، تا بهبود پیدا کنی. به علاوه‌، این حادثه، آسیب‌های روانی عمیقی برایم گذاشت؛ چون به زمان برگزاری امتحان کانکور وقت زیادی نمانده بود و نمی‌توانستم مطالعه کنم، ترس و نگرانی تمام وجودم را فراگرفته بود.»

حمیدالله محبی، از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج که در حمله بر این مرکز -۸ میزان- زخمی شده بود، با گرفتن ۳۴۱ امتیاز در کانکور سال روان، در میان بهترین‌های کاج قرار گرفته است.

حمیدالله می‌گوید که با همه مشکل‌ها و ناخوشی‌هایی که پس از رویداد کاج درگیرش بوده، در کانکور شرکت کرده و خوش‌بختانه به رشته‌ی دل‌خواه خود راه یافته است. او، می‌افزاید که با تلاش و ادامه‌ی تحصیل خود، می‌خواهد آرمان کشته‌شدگان مرکز آموزشی کاج را برآورده کند. او، می‌خواهد بهترین پزشک افغانستان شود؛ تا بتواند زمینه‌ی درمان‌بیمار‌ی‌های دشوار را در کشور به شهروندان مهیا کند. او از دولت می‌خواهد که زمینه‌ی تحصیل در بیرون از کشور را برایش فراهم کند؛ تا به دور از ترس و نگرانی، تحصیلات خود را به پایان برساند.

دکتورس ساره بیات
ساره بیات، یکی دیگر از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج که ۳۳۰.۹ نمره را در کانکور امسال به دست آورده، از خاطره‌های روزهای آمادگی‌گرفتن و روز انفجار تا امتحان، می‌گوید: «من از یک‌ونیم سال پیش آمادگی کانکور را در مرکز آموزشی کاج شروع کردم. در این ایام، در یک اتاق مخصوص به استثنای ۴ الی ۵ ساعت که در شبانه‌روز استراحت می‌کردم، بقیه وقتم را مصروف مطالعه و آمادگی برای کانکور، می‌کردم.» او، می‌گوید که ترس از نا‌امنی، تعطیلی مکتب‌های دخترانه، تردید در باره‌ی برگزارنشدن کانکور، از مهم‌ترین چالش‌ها و نگرانی‌هایش تا پیش از برگزاری این آزمون بوده است.

ساره بیات، می‌گوید: «در روز انفجار در صف آخر صنف، مصروف حل‌کردن سوالات ریاضی بودم که صدای چند تا فیر آمد؛ بعد از چند دقیقه، انتحاری وارد صنف شد و به شلیک گلوله شروع کرد. من از ترس در زیر میز پنهان شدم؛ بعد متوجه شدم که یک قسم گاز بی‌هوش‌کننده در صنف پخش شده و صدای مهیب انفجار را شنیدم؛ دود همه جا را گرفته بود و پاره‌های آهن، از بالا به زمین می‌خورد. صدای ناله‌ی زخمیان، همه جا را گرفته بود. در یک حالت بی‌حسی و بی‌حرکتی قرار داشتم؛ دست‌وپایم برای حرکت یاری نمی‌‌کرد. در تلاش پیداکردن حمیده شدم؛ او، همیشه علاقه داشت در صف اول صنف بنشیند و می‌خواست که اول‌نمره شود. آرزو می‌کردم که کاش در بین زخمی‌ها و شهیدان نباشد؛ اما پس از چند قدمی که پیش رفتم، دیدم که جسد بی‌جان وحیده در پیش روی دروازه افتیده است؛ بعد، دلهره و اضطرابم زیاد و زیادتر شد که مبادا نرگس، نازنین، هاجره، مرضیه و ام‌البنین نباشند؛ اما دریغا و صد افسوس که همه‌ی آن‌ها شهید شدند. دیدم در حویلی کورس، کسی باقی نمانده؛ خودم را آرام‌آرام تا دیوار کورس رساندم. به بسیار سختی روی دیوار بالا شدم و خودم را طرف کوچه پرتاب کردم. از ناحیه‌ی کمر و پا آسیب شدید دیده بودم. پدرم را در کوچه دیدم که نگران به دنبالم بود؛ مرا خانه برد تا تشویش مادرم و دیگر اعضای خانواده برطرف شود. آرام‌آرام درد را بیش‌تر احساس کردم و شکسته‌بند، پایم را با چوب بسته کرد. پس از یک هفته، درد جسمی‌ام بهبود پیدا کرد؛ اما حالت روحی‌ام، چندان مناسب نبود. یک هفته به کانکور مانده بود، حالت مناسبی برای شروع دوباره‌ی درس و آمادگی‌گرفتن نداشتم؛ اما تصور چهره‌ی هم‌صنفی‌های شهیدم و آرزوها و رؤیاهای پرپرشده‌ی آن‌ها، دوباره برایم انگیزه داد که قوی‌تر از قبل ادامه دهم. روز پنج‌شنبه -۲۱ میزان- در کانکور شرکت کردم. وقتی اسم‌های هم‌صنفی‌های شهیدم را می‌خواندند و جای آن‌ها خالی بود، به شدت افسوس خوردم و این تلخ‌ترین خاطره‌ی زندگی‌ام شد.»

دکتورس ساره بیات، از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج که ۳۳۰.۹۴۴ امیتاز را در کانکور به دست آورده است.

ساره می‌گوید: «من و هم‌صنفی شهیدم نرگس، آرزو کرده بودیم که شفاخانه‌ای در افغانستان تحت نام داکترهای کاج بسازیم؛ اما او، مرا تنها گذاشت و رفت؛ اما من در تلاش و امید همین آرزو در رشته‌ی طب نسایی و ولادی، پوهنتون طبی کابل (ابوعلی سینا) راه یافتم. من باور دارم که تنها راه نجات از بدبختی، آموختن علم و دانش است.»

ساره از حکومت می‌خواهد که هر چه زودتر، دروازه‌های مکتب‌ها را به روی دختران بالاتر از صنف ششم باز کند.

فاطمه امیری
فاطمه امیری، یکی دیگر از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج که در حمله‌ی انتحاری بر این مرکز، به شدت زخم برداشته، با گرفتن ۳۱۷ نمره در کانکور سال روان، با بالاترین نمره در میان راه‌یافتگان در دانش‌کده‌ی کمپیوترساینس دانش‌گاه کابل، قرار گرفته است.
خانم امیری، متأسفانه در اثر جراحت‌های شدید در رویداد کاج، یک چشم خود را از دست داده؛ اما با این ‌حال، ناامید نشده و برای رسیدن به هدفی که سال‌های برایش زحمت کشیده بود، در کانکور اشتراک می‌کند. او، می‌گوید: «هیچ وقت قبل از ساعت دوازده‌ی شب، نخوابیدم و اکثراً تا ساعت یک الی دوی شب، مطالعه می‌کردم. هم‌چنین هیچ وقت ناوقت‌تر از پنج صبح، بیدار نشده ام. همیشه مصروف مطالعه بودم و دو سال کامل، برای کانکور آمادگی می‌گرفتم.» خانم امیری، می‌گوید در دوران آمادگی‌گرفتن برای کانکور، با مشکل‌ها و چالش‌های زیادی روبه‌رو شده است. «اول مشکلات مالی داشتم. اکثر اوقات، نمی‌توانستم کتاب‌های مورد نیاز خود را تهیه کنم و فیس کورس را بپردازم.» او، می‌گوید که تا پیش از رویداد کاج، انگیزه‌ی زیادی برای درس‌خواندن داشته است. «هدفم اول‌نمره‌شدن در کانکور و یا حداقل قرارگرفتن در میان ده نفر برتر کانکور، بود.» خانم امیری، می‌افزاید: «با نزدیک‌شدن زمان امتحان، خیلی خوش‌حال بودم و فکر می‌کردم به آرزوهایم نزدیک می‌شوم؛ اما وقتی‌ که حادثه‌ی انتحاری رخ داد، تحمل ازدست‌دادن دوستان و ازدست‌دادن چشمم، خیلی برایم سخت بود.»

فاطمه امیری، از دانش‌آموزان مرکز آموزشی کاج که در حمله بر این مرکز، زخم عمیقی برداشته، در کانکور سال روان، ۳۱۷ امتیاز را به دست آورده است.

خانم امیری در گفت‌وگو با جاده‌ی ابریشم، می‌گوید که نمی‌تواند در مورد حمله‌ی انتحاری بر مرکز آموزشی کاج صحبت کند؛ زیرا تحمل یادآوری آن روز را ندارد. او، می‌گوید که به اضافه‌ی این که زیر فشارهای روانی شدیدی قرار دارد، از نظر جسمی نیز بهبود نیافته است. خانم امیری با شکایت از درد چشم، گوش و دندان‌هایش، می‌گوید که هنوز کاملاً خوب نشده است. با این حال، او، با همت بلندی که دارد که به راهش ادامه داده و اکنون آرزوی تحصیل در بیرون از کشور را دارد. «می‌خواهم در خارج از کشور تحصیل کنم؛ چون شرایط تحصیل در داخل افغانستان، خیلی خوب نیست. دوست دارم، در یک کشور خارجی که شرایط تحصیلی بهتری داشته باشد، درس بخوانم و کشورم را از لحاظ تکنالوژی پیش‌رفت بدهم.»

در مورد نویسنده

عارف وفایی

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید