اسلایدر اقلیت‌های قومی حقوق بشر

فقر و انتحار؛ دو هیولایی که هزاره‌ها را نشانه گرفته‌اند

 

علی ضحاک

با بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، موج تازه‌ای از حمله‌های هدف‌مند انتحاری، هزاره‌ها را نشانه گرفته است. در یک سال گذشته، ۱۸ حمله‌ی انتحاری، هزاره‌ها و شیعه‌ها را در افغانستان هدف قرار داده که نزدیک به هزار کشته و صدها زخمی بر جا گذاشته است.

تازه‌ترین حمله‌ی انتحاری بر هزاره‌های افغانستان، روز جمعه‌ی هفته‌ی گذشته -۸ میزان- مرکز آموزشی کاج در غرب کابل را هدف قرار داد که ۵۳ کشته و ۱۱۰ زخمی به هم‌راه داشت که بیش‌تر قربانیان آن دختران بودند. با این که مسئولیت این رویداد خونین را هنوز هیچ گروهی بر عهده نگرفته؛ اما انگشت انتقاد بیش‌تر متوجه، گروه داعش و گروه طالبان –به‌ویژه شبکه‌ی حقانی- است. در این میان، گروه طالبان به دلیل دردست‌داشتن قدرت در افغانستان و داشتن «کندک انتحاری» که آن را جزو افتخارهای خود می‌داند، بیش‌تر از سایر گروه‌های خشونت‌گرا مسئول به شمار می‌رود.

در گذشته‌، بخشی بزرگی از حمله‌های انتحاری توسط شبکه‌‌ی حقانی گروه طالبان در افغانستان انجام می‌شد؛ البته شبکه‌ی داعش نیز در راه‌اندازی حمله‌های تروریستی در این کشور، دست بالایی دارد. با این حال، برای کشتن شهروندان بی‌دفاع افغانستان، تفاوت زیادی میان گروه طالبان و داعش وجود ندارد؛ چون از یک سو، این گروه‌ها و دیگر گروه‌های تروریستی فعال در کشور، هویت مذهبی و قومی یک‌سان، هدف مشترک و ابزارهای کاربردی مشابهی برای کشتار در دست دارند؛ در سوی دیگر، هزاره‌ها و شیعه‌های افغانستان به لحاظ قومی و مذهبی، هدفی مشترک برای همه گروه‌های تروریستی به ویژه طالبان و داعش است.

با این که هزاره‌های افغانستان از زمان امیر عبدالرحمان خان تا اکنون، در برابر تهدید نسل‌کشی قرار گرفته؛ اما در یک سال گذشته، حمله‌های هدف‌مند بر هزاره‌ها به لحاظ کمی افزایش یافته و این گروه قومی، آشکارا زیر ستم نسل‌کشی شانه خم کرده است.

حمله‌های انتحاری بر مرکزهای آموزشی و مسجدهای هزاره‌ها و شیعه‌های افغانستان، مصداق روشنی از نسل‌کشی این گروه قومی-مذهبی است. حمله‌ی انتحاری برنمازگزاران شیعه در کندوز و مزارشریف، حمله‌ی انتحاری بر لیسه‌ی سیدالشهدا و لیسه‌ی عبدالرحیم شهید و حمله‌ی انتحاری بر مرکز آموزشی موعود و کاج و ده‌ها نمونه‌ی دیگر، همه بیان‌گر نسل‌کشی ساختارمند هزاره‌ها در افغانستان است.

با این که حمله بر مرکز آموزشی کاج، با محکومیت‌های گسترده‌در داخل و بیرون از کشور روبه‌رو شده و ریچارد بنت، گزارش‌گر ویژه‌ی حقوق بشر سازمان ملل متحد برای افغانستان نیز، آن را نسل‌کشی هزاره‌ها خوانده است؛ اما، این واکنش‌ها و محکومیت‌ها، هنوز نتوانسته اسباب به‌رسمیت‌شناختن نسل‌کشی هزاره‌ها را فراهم بیاورد.

انتظار می‌رود اعتراض‌های فراگیر مردم افغانستان در سراسر جهان و کارزار «توقف نسل‌کشی هزاره‌ها» در فضای مجازی و محکومیت‌های بین‌المللی، راه را برای به‌رسمیت‌شناختن نسل‌کشی هزاره‌ها از سوی جامعه‌ی جهانی و سازمان ملل متحد، باز کند؛ در غیر این صورت، با توجه به بستر مناسبی که حاکمیت طالبان برای رشد گروه‌های تروریستی در کشور مهیا کرده، با گذشت هر روز میزان آسیب‌پذیری هزاره‌ها در برابر حمله‌های هدف‌مند این گروه‌ها، افزایش خواهد یافت.

سازمان ملل متحد با درنظردشت حمله‌های هدف‌مند و فراگیر بر هزاره‌ها در یک سال گذشته و با استناد به حمله‌هایی که در دو دهه‌ی گذشته مرکزهای آموزشی و عبادت‌گاه‌های هزاره‌ها را هدف قرار داده، باید نسل‌کشی هزاره‌ها را به رسمیت شناخته و از ادامه‌ی کشتار هد‌ف‌مند این گروه قومی-مذهبی، پیش‌گیری کند؛ نه این که تنها به صدور اعلامیه‌ها و محکوم‌کردن‌ها بسنده کند.

هزاره‌ها در کنار تجربه‌ی نسل‌کشی در افغانستان، اکنون با بدترین بحران اقتصادی نیز دست‌وگریبان استند؛ چیزی که باعث شده زندگی روزبه‌روز بر هزاره‌ها سخت‌تر بگیرد. پدران بیش‌تر قربانیان حمله‌ی انتحاری بر مرکز آموزشی کاج، کارگران ساده استند؛ تا جایی که شمار زیادی از خانواده‌های زخمیان این رویداد، توان پرداخت هزینه‌ی درمان بیماران شان را ندارند.

این روزها، ناداری از یک سو و ناامنی و تهدیدهای نسل‌کشی از سوی دیگر، هزاره‌ها در تنگنای بی‌سابقه‌ای در بیست سال گذشته قرار داده. در چنین وضعیتی، توزیع کمک‌های انسان‌دوستانه‌ی بین‌المللی نیز هم‌راه با تبعیض است و از آن جا که مدیریت روند توزیع کمک‌های انسان‌دوستانه‌ی جامه‌ی جهانی، در دست کسانی است که منافع خود شان در زیان هزاره‌ها تعریف می‌کنند، هزاره‌ها کم‌ترین سهم را از این کمک‌ها برده اند.

با این حال، همه می‌دانیم که هزاره‌ها از دیر باز به ای سو، هدفی مقدس برای طالبان به شمار می‌رود؛ هدفی که ملا نیازی، رهبر کشته‌شده طالبان تنها گورستان را لایق شان می‌دانست؛ رویکردی که کماکان از سوی دیگر اعضای این گروه دنبال شده و می‌شود. در دور اول حکومت این گروه، هزاره‌ها به صورت خاص و هدف‌مند در مزارشریف و بامیان قتل عام شد. اکنون نیز این گروه در پی نابودی و حذف فیزیکی هزاره‌ها است و کمک‌های جامعه‌ی جهانی نیز، این گروه را در راستای نقض حقوق‌بشری مردم افغانستان، به ویژه هزاره‌ها، نیرومندتر می‌کند.

با توجه به آن چه تا این جا گفته آمدیم، می‌توان به این نتیجه رسید که هزاره‌ها در زیر حاکمیت طالبانی، هیچ امنیتی ندارند و در صورت به‌رسمیت‌شناخته‌نشدن نسل‌کشی این گروه قومی از سوی جامعه‌ی جهانی به ویژه امریکا، هزاره‌ها بیش‌تر از پیش در معرض کشتارهای گسترده و هدف‌مند قرار خواهند گرفت.