نایله ناصری، متخصص ارشد جنیست و ادغام اجتماعی برنامه انکشاف تحصیلات عالی برای افغانستان در حکومت پیشین
من صبح همان روز (پانزدهم اگست) برای انجام کار شخصی خانه را ترک کردم و قصد داشتم تا بعد از انجام آن سری به دفتر زده و چند جلد کتاب و اشیای شخصیام را از دفترم به خانه بیاورم. مدتی بود که به دلیل مشکلات امنیتی کارهای خود را از خانه انجام میدادم. از آن روز تاکنون به دفترم رفته نتوانستم…
روز پانزدهم اگست روز خیلی سختی بود. هوا گرم، جادهها خالی، شهر غمگین. چنان به نظر میرسید که گویا مردم میدانند که روزهای مرگباری در پیش رو دارند. باشندگان کابل با چهرههای پژمرده بهروی جادهها پراگنده بودند. ترس و وحشت عجیبی حاکم بود. مردم به گونه غیر عادی به سرعت حرکت میکردند و شماری هم میگفتند که طالبان داخل شهر میشوند. من که یکبار در دوره آموزشی خود، حاکمیت سیاه طالبان را دیده بودم، این بدترین خبری بود که شنیدنش نه تنها غیر قابل تحمل بود که تصورش تکان دهنده بود.
اکنون با مسلط شدن طالبان زنان نه تنها فرصتهای تحصیلی، شغلی و اجتماعی شان را از دست دادند که غمانگیزتر از آن وطن و سرزمین شان را از دست دادهاند. بیوطن، بیسرزمین و بیدولت شدهاند.
نظر بدهید