اسلایدر تحلیلی

نقش تلویزیون‌ها در توسعه سیاسی

رسانه‌های تصویری یکی از مهمترین متغیرهای توسعه در کشورها به شمار می‌رود. در کشورهای دموکراتیک که رسانه‌ها از آزادی بیان برخوردار هستند می‌توانند نقش فعالی را برای پیشرفت و ترقی کشورها ایفا نمایند. رسانه‌ها به طور کلی دو نقش مؤثر، نظارت و تحریک را می‌توانند برای توسعه کشورها داشته باشند. رسانه‌ها به عنوان بخش از جامعه‌مدنی مسئولیت دارند تا برنامه‌های حکومت را نظارت کرده و حکومت را در صورت تخلف وادار به پاسخگویی نماید. نقش دوم رسانه‌ها، به ویژه رسانه‌های تصویری این است که برای مردم روحیه توسعه و پیشرفت را ایجاد کند. بنابراین؛ رسانه‌ها با ایجاد تعامل مثبت میان حکومت و مردم، انرژی کافی برای توسعه خلق نماید. بدون تردید، رساندن نیازها و مشکلات مردم به حکومت، می‌تواند زمینه ارائه خدمات به موقع از سوی حکومت برای مردم را فراهم نماید. از سوی، پخش و نشر برنامه‎های دولت و پاسخ حکومت به نیازهای مردم، باعث رضایت و حمایت مردم از دولت می‌شود.
بعد از سال ۲۰۰۱، در افغانستان فرصت خیلی خوبی برای رسانه‌های تصویری فراهم گردید. طوریکه از آن زمان تا اکنون رسانه‌های تصویری زیادی، در کشور فعالیت می‌کنند. بر اساس گزارش‌های وزارت مخابرات، تقریبا یک‌صد تلویزیون دولتی و خصوصی در کشور فعال است که در شبانه روز حدود ۲۱۵۹ ساعت برنامه را در سراسر افغانستان پخش می‌کنند.
هرچند رسانه‌های کشور با مشکلات زیادی مالی، عدم دسترسی سریع به اطلاعات، نا امنی و… مواجه است. با این وجود از نظر آزادی بیان و نشر مطالب، مناسب‌ترین وضعیت را در طول تاریخ کشور و کشورهای همسایه داشته است. بنابراین؛ بررسی فعالیت رسانه‌های تصویری بعد از دو دهه فعالیت و ارزیابی، نقش آن‌ها بر روند توسعه به ویژه توسعه سیاسی از اهمیت اساسی برخوردار است. در نوشتار حاضر می‌خواهیم این سوال را مطرح کنیم که رسانه‎های تصویری افغانستان چه نقشی را در توسعه سیاسی کشور بازی کرده است؟
برای بررسی این موضوع باید مروری به لیست برنامه‌ها و جدول پخش برنامه‌های تلویزیون‌های کشور در طول ۲۴ ساعت و یا یک هفته نماییم. با مشاهده برنامه‌های تلویزیون‌های افغانستان در‌می‌یابیم که اکثریت تلویزیون‌های کشور را تلویزیون‌های تجاری تشکیل می‌دهد. این تلویزیون‌ها از پربی‌ننده‌ترین رسانه‌های کشور است که سراسر افغانستان به خصوص مناطق پر جمعیت شهری را پوشش می‌دهند.
دومین دسته‌ای از تلویزیون‌های افغانستان از نظر تعداد و بیننده، شبکه‌های قومی است. این تلویزیون‌ها نیز خدمات ماهواره‌ای دارند و در سراسر کشور، قابل دریافت و مشاهده است.
دسته سوم از نظر تعداد و بیننده نیز متعلق به تلویزیون‌های دینی است. این دسته نیز در سراسر افغانستان نشرات دارند. سرانجام تلویزیون‌های دولتی در ردیف چهارم از نظر تعداد و بیننده قرار می‌گیرند. تلویزیون ملی افغانستان نیز در بیشتر ولایت‌های کشور قابل دسترس است.
جدول برنامه‌های تلویزیون‌های کشور نشان می‌دهد که بیشتر زمان این تلویزیون‌ها به ترتیب؛ اختصاص به سرگرمی، موسیقی، مباحث قومی، دینی، خبری و به صورت محدود علمی، داده شده است. اکنون به تحلیل تأثیر تلویزیون‌های کشور در توسعه سیاسی و به ویژه شاخص‌های فرهنگ سازی، انسجام ملی و مشارکت ملی می‌پردازیم:
فرهنگ‌سازی: از بررسی یافته‌های فوق پی می‌بریم که اکثریت برنامه‌های تلویزیونی در کشور به برنامه‌های تفریحی، موسیقی، قومی و دینی و تعداد محدودی به اخبار و آموزش اختصاص یافته است. بنابراین، تلویزیون‌های کشور نقش خود نسبت به فرهنگ‌سازی در کشور را به صورت درست و مطابق به نیازهای افغانستان انجام نداده است. زیرا این شبکه‌ها، هیچ برنامه‌ای در باره مسئولیت‌های شهرنشینی، فرهنگ شهر نشینی، ایجاد روحیه تلاش برای توسعه، آموزش مهارت‌های فنی، آموزشی، علمی، مناظره‌های علمی و … ندارد. برعکس پخش فیلم‌ها و سریال‌های جنگی و تفریحی باعث تشدید انحرافات، جرایم و اغفال مردم شده است.
به نظر می‌رسد این برنامه‌ها، بر اساس ضرورت‌ها و اولویت‌های فرهنگ‌سازی در نظر گرفته نشده است. افغانستان یکی از عقب مانده‌ترین کشورهای جهان است که هنوز از نظر اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به صورت فاحشی به کشورها و قدرت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای وابسته است. سالانه هزاران نفر در حملات تروریستی به خاک و خون کشیده می‌شود. بیکاری و فقر به بالاترین میزان خود طی دو دهه رسیده است. ملیون‌ها معلول و خانواده شهید در کشور وجود دارند که دغدغه شان زنده ماندن است. صدها هزار جوان برای یافتن لقمه‌ای نان، خود را به صحراهای خشک و اقیانوس‌های خشن می‌اندازد. ده‌ها هزار خانواده در سال به دلیل قحطی و جنگ خانه‌های شان را از دست می‌دهند و در کشور بیجا می‌شوند. تقریبا پنج ملیون معتاد در کشور وجود دارد. هر روز در شهر و کنار جاده‌ها با تعداد زیادی از افراد نیازمند(گدایی‌گر) که تعداد شان به صورت سرسام آوری هر روز در حال افزایش است، مواجه هستیم. ادارات دولتی غرق در فساد و حاکمان در صدد استحکام و استمرار قدرت خود هستند.
با این وجود آیا باز هم نیازی برای تفریح، سرگرمی و شنیدن موسیقی است؟ معمولا به تفریح، سرگرمی و موسیقی بعد از یک مدت کار طاقت فرسا، خستگی و تلاش ضرورت می‌شود. اما در افغانستان هنوز که کاری انجام نشده است. این کشور از عقب مانده‌ترین کشورهای جهان است.
آمار‌های معتبر دولتی و بین‌المللی نشان می‌دهد که فقر، بیکاری و فساد در کشور بیداد می‌کند. پس چگونه خسته شده‌ایم که نیاز به تفریح داشته باشیم؟ و یا به چه اندازه از آرامش، آسودگی و رفاه برخورداریم که نیاز به سرگرمی داشته باشیم؟ آیا در میان خون و خاکستر لازم است که موسیقی بشنویم؟ اگر از عقل سلیم و خرد سالم برخوردار باشیم پاسخ همه پرسش‌های فوق منفی است. یعنی در شرایط نیستیم که به تفریح، سرگرمی و موسیقی نیاز داشته باشیم.
انسجام ملی: همچنین کشور با توجه به سابقه چند دهه جنگ، خشونت و اختلافات قومی، نیاز شدید به همبستگی، وحدت و یکپارچگی دارد. اما این نیاز مهم به چه اندازه از سوی تلویزیون‌های کشور برآورده می‌شود؟ تعدادی از تلویزیون‌های کشور اهداف قومی دارند و در جهت برآورده شدن مقاصد و منافع رهبران قومی نشرات دارند. بدون تردید، این رهبران دیدگاه مشترک نسبت به تأمین منافع عمومی ندارند و همواره از احساسات مردم جهت برآورده شدن اهداف شخصی خود استفاده می‌کنند. این شبکه‌ها، برعکس در جهت تشدید اختلافات قومی و برجسته کردن آن عمل می‌کنند. به همین دلیل، طی دو دهه اخیر که رسانه‌ها فعالیت گسترده در کشور دارند این اختلافات فروکش نکرده و احساسات قومی همچنین فعال باقی مانده است. تنش‌های قومی در کشور، به اندازه هر تهدید دیگر مانند؛ تروریسم، فقر، وابستگی و… خطرناک است. هرچند کشمش‌های قومی طی دو دهه اخیر همواره مانع مهمی برای توسعه بوده است اما این عامل در صورت تشدید ممکن به فروپاشی و یا ایجاد فاجعه بزرگی در کشور درآید.
به قول کار رالف دارندورف هر جامعه و کشوری برای وحدت داخلی، نیاز به تعریف و شناسایی یک دشمن خارجی دارد. بر این اساس رسانه‌ها می‌توانست خیلی نقش مهم و فعالی را برای وحدت و یکپارچگی افغانان و معرفی دشمنان داشته باشند. تا بدین وسیله هم از آسیب‌های اختلافات قومی در کشور بکاهند و هم جلو سربازگیری و نفوذ دشمنان از مردم افغانستان را بگیرند. بنابراین؛ رسانه‌ها می‌توانستند خیلی نقش مؤثر در سیاست خارجی داشته باشند. قدرت و تأثیر تصمیم گیرندگان سیاسی در روابط خارجی و داخلی وابسته به حمایت مردم است. به علاوه در کشور با توجه به امکانات و آزادی رسانه‌ها، امکان ایجاد روحیه توسعه و احساس نفرت مشترک نسبت به دشمنان و تهدید‌های خارجی وجود داشت.
مشارکت ملی: تلویزیون‌های افغانستان با پخش برنامه‌های تفریحی و موسیقی مردم را از سیاست و فعالیت‌های شهروندی دور نگهمیدارد. در حالیکه می‌توانست با پخش برنامه‌های انگیزشی مردم را به سوی فعالیت‌های توسعه‌ای و مشارکت سیاسی جهت بدهند. مردم باید به صورت واقعی، ضرورت یک حکومت دموکراتیک و حمایت گسترده از آن را درک کنند. اگر مروری به میزان مشارکت مردم در انتخابات طی چهار دوره و میزان سهم‌گیری آنان در فعالیت‌های شهروندی نماییم، در می‌یابیم که مشارکت مردم به گونه معنا‌دار کاهش یافته است. همچنین روحیه توسعه و مشارکت در فعالیت‌های گروهی، همدیگر‌پذیری به صورت فاحشی کاهش یافته است. همه این آسیب‌ها به دلیل عدم تمایل رسانه‌ها به مسائل و برنامه‌های توسعه‌ای است. در عصر کنونی یگانه مجرای که از طریق آن این انگیزه به مردم تداعی و انتقال داده می‌شود رسانه‌ها و به خصوص تلویزیون است.
با توجه به مباحث فوق، ما نیاز اساسی به سامان دادن کشور داریم. مهمترین مشکلات ما عدم انسجام، بی‌تفاوتی نسبت به منافع ملی، فساد اداری، عدم پاسخگویی و احساس شهروندی است. ما به امنیت و آرامش، وحدت و انسجام، صنعت و تجارت، مسئولیت و مشارکت و خودکفایی و استقلال نیاز داریم. بنابراین، لازم است که رسانه‌ها و تلویزیون‌های کشور به نشر مطالب که برآورنده اهداف فوق باشند بپردازند.
رسانه‌ها، باید روحیه توسعه، همدیگر‌پذیری، مشارکت، مسئولیت و خلاقیت را در شهروندان به وجود آورد. رسانه‌ها باید بیشتر زمان و برنامه‌های شان را به تهیه و شناسایی اولویت‌های جامعه، مستندهای آموزشی، چگونگی فرایند پیشرفت و ترقی کشورهای توسعه یافته و تجربیات آن‌ها بپردازند. از نوآوری، خلاقیت و تلاش مردم جاپان، آمریکا، استرالیا، هند، چین، فرانسه، آلمان، مالزی، ترکیه و سنگاپور در توسعه بگویند. از رشد سریع شرکت‌های فراملی و استعداد بنیان گزاران، مهارت مدیران و تلاش کارگران آن برنامه تهیه کنند. برنامه‌های رشد خلاقیت، استعداد یابی و مسابقات هوشی برگزار کنند. جوایز را که به برنامه‌های تفریحی و موسیقی اختصاص می‌دهند، چرا به مسابقات علمی و تشویق کودکان و جوانان هزینه نمی‌کنند. در طی دو دهه کودکان مخترع و جوانان خلاق زیادی را در گوشه‌های کشور مشاهده کردیم به چه اندازه از آن‌ها استقبال صورت گرفت و به استعداد آنان چه پاسخی داده شد؟
به نظر من، تلویزیون‌های کشور با پخش برنامه‌های تفریحی، موسیقی و شخص محور به علاوه اینکه روحیه مشارکت، همدیگر پذیری، توسعه، وحدت و شگوفایی را در مردم به وجود نیاورده است، نقش فعالی را در اغفال مردم از توسعه و سرگرم نگهداشتن آنان به تفریح و سرگرمی داشته است. این تلویزیون‌ها، فرصت‌های توسعه را از مردم گرفته و با پخش سریال‌های جنگی و سرگرم کننده، روحیه خشونت پروری و قانون گریزی را در مردم به وجود آوردند. به همین دلیل ممکن است افزایش جرایم شهری به علاوه عدم کارایی دولت، با پخش سریال‌های جنگی و جنایی ارتباط مستقیم داشته باشد.

در مورد نویسنده

عارف وفایی

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید