پخش و گسترش نابهنجار ویروس کرونا که وضعیت غیر قابل تصور را بر تمام کشورهای جهان تحمیل کرده است، انسان را وادار به بازنگری در مورد تاثیرات این ویروس بر اقتصاد ابر قدرتها میکند، زیرا در سایه بحران کرونا ابر قدرتها دچار چالشهای میشود که تصور آن در گذشته خارج از اندیشه و گمانی زنی بود. بحران کرونا قوانین خاص و منحصر به خود را را در همه جا تحمیل کرد، ابر قدرتها از ترس دشمنی نا مرئی که با چشم دیده نمیشود از کار و فعالیتهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دست کشیدند، شرکتها و کارخانجات تعطیل شدند، شهرها قرنطینه شد. در زمانی که اقتصاد در حال به زانو درآمدن است، دولتها در حال امضای میلیاردها دلار پول برای خانوارها و شرکتها هستند تا آنها بتوانند قرنطینه را پشتسر بگذارند. در همین زمان با ادامه تعطیلی کارخانهها، ادارات و فروشگاهها، درآمدهای مالیاتی دولت نیز به سرعت در حال کاهش است. مدتها پس از اینکه کووید-۱۹ بار خود را ببندد و خطر آن از بین برود نیز کشورها باید با آثار این ویروس دست و پنجه نرم کنند.
افزون بر آن، این ویروس مرگبار هیچ تبعیضی میان تمام ممالک مختلف دنیا قائل نشد و با همه به گونه یکسان و برابر رفتار میکند، در این میان تفاوتی میان جهان اول و جهان سوم، فقیر و ثروتمند، حاکم و محکوم و یا ستمگر و ستمدیده وجود ندارد. ویروس کرونا با پیروان همهی مذاهب و ادیان برخورد مساوی دارد و از هیچ گروه و کیش معینی جانبداری نمیکند، سینماها، کلیساها، نایت کلپها، مشروب خانهها، مکاتب ، میدانهای ورزشی، و…. را بر تمام گروههای بشری بسته است و همگان را وادار کرده است که به گونه ی انفرادی در جستجو کار ها خود باشیم و یا در خانه ها خود بمانیم و در اینجاست که آهنگ فرهاد دریا در مورد ویروس کرونا به ذهن آمد« خانه جایی ماست ــ کـرونا ده بیـروناست».
امروز نیاز انسان به ضرورتهای زندگی در چارچوب مواد اولیه مانند آب و غذا، پوشاک در حد نیاز و ابزارهای بهداشتی کاهش یافته است و کمتر کسی به دنبال تجمّلات و خود آرایی میگردد. با تشدید بحران بیماری کرونا بشر دیگر نیازی به انباشتن پول در بانکها احساس نمیکند و آرزوی داشتن موترهای لوکس، قایقهای مدرن و صدها مورد تجمّلی دیگری نمیشود و حتی سلاحهای هستهای و موشکهای پیشرفته نیز در این بحران، هیچ استفاده و کاربردی ندارد، بالاترین آرزوی افراد جامعه، نجات از شر ویروس مرگبار کرونا و زنده ماندن است.
این بیماری هلاک کننده آنقدر همه گیر شده است که دامن اکثریت کشورهای جهان را گرفته است. در حال حاضر که همه کشورها درگیر این ویروس هستند دولتها دو نگرانی عمده دارند؛ اول سلامت افراد جامعه و دیگری متوقف نشدن چرخه تولید و اقتصاد است که تبعات مخربی همچون بیکاری گسترده را به همراه دارد، حتی این بیماری در قدم نخست، بر پر جمعیتترین کشور جهان و یکی از پیشتازترین قدرتهای نظامی و اقتصادی جهان و رقیب سر سخت آیالات متحده آمریکا یعنی چین تاخت و با تمام قدرت و فناوری خود باز هم خسارات سنگینی اقتصادی و جانی متحمل شد. چین که به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا شناخته در سه ماه اول سال ۲۰۲۰ در مقایسه با سه ماه اول سال گذشته اقتصادش ۸/۶ درصد کوچکتر شده است. در گزارش صندوق بین المللی پول، رشد اقتصادی چین ۲/۱ درصد در سال جاری اعلان شده که کمترین میزان از سال۱۹۷۶ به این سو میباشد این آمار و ارقام نشان میدهد که بازگرداندن اقتصاد جهان روی ریل و ایستادن این اقتصاد روی پاهای خود چقدر مهم است.
سپس رو بطـرف کشورهای پر قدرت اروپایی کرد اروپای که خواستگاهی بزرگترین انقلاب در تاریخ صنعت و فناوری یعنی انقلاب صنعتی بود که تلفات بسیار سنگین تا هنوز بر جا گذاشته است؛ تاکنون بیش از یک میلیون مورد ابتلا به کرونا به طور رسمی در اروپا تأیید شده که بیش از نیمی از مجموع موارد ابتلا در جهان است. بسیاری از رهبران قدرتمند جهان معتقدند که وضعیت جهان را میتوان به قبل یا پس از کرونا تقسیم نمود. مکرون میگوید«روزی که پیروز شویم، روز پیش از کرونا نیست»، تغییرات بسیار عمیق خواهیم داشت.
بعداً روی بطرف بزرگترین هژمونی دنیا یعنی آمریکا کرد، آمریکای که مدام وقت به جهانیان یاد آوری میکرد که من بهترین، قویترین و مهمترین کشور جهان هستم یعنی در اقتصاد سرآمدترین، در علم و صنعت بالاترین و در نیروی نظامی قویترین هستم اما گزارشها از تلفات مردم آمریکا در مقابل دشمن نا مریی حاکی از آن است که آمریکا هم در مقابل این ویروس ضربه سنگینی خورده است، در حال حاضر آمریکا با حدود بیش یک میلیون نفر مبتلا به کرونا، با بیشترین فوت شدگان در جهان و بیش از بیست و پنج میلیون نفر بیکار، تبدیل به کانون اصلی کووید ۱۹ در جهان شده است. این بیماری همه گیر در آستانه نابود کردن ریاست جمهوری دونالد ترامپ است و پیامدهای مهمی نه فقط برای آمریکا بلکه برای کل جهان در پی دارد. فقط شرایط آمارهای اقتصادی وحشتناک نیست، بلکه وحشت واقعی در بازار کار است. بسیاری از مردم آمریکا به ترامپ اعتقاد داشتند چرا که او برای آنها شغل درست کرده بود، لیکن در حال حاضر تعداد بیکاران به ارقام وحشتناکی رسیده است، بطوری که آینده سیاسی جمهوریخواهان سخت به مخاطره افتاده است. توجه به این نکته مهم است که اعتراضات جهانی در ۱۰ سال گذشته در بسیاری از موارد ریشه در بحران مالی جهانی ۲۰۰۸ – ۲۰۰۹داشته و این امر باعث عدم برخورداری فرصت اقتصادی و نارضایتی از دولتها شده است. مهمترین مساله در ذهن معترضین در کشورهای جهان، نبود فرصت اقتصادی، افزایش نابرابری و فساد نخبگان بوده است. در حال حاضر نیز به دلیل افت شدید درآمدها دراثر تعطیلی کرونایی و بدهکاری سنگین بازار مسکن به موسسات مالی و اعتباری آمریکا در ماههای آینده شاهد شروع موج حراج خانههای بدهکار و سقوط قیمت مسکن، شبیه بحران ۲۰۰۸ خواهیم بود.
در مورد کشورهای در حال توسعه نیز گزارشها حکایت از نامناسب بودن وضعیت اقتصادی و اجتماعی کشورهای درگیرکرونا دارد. بحران کووید ۱۹ و تاثیرات اقتصادی ناشی از آن، احتمالا بسیاری از نارضایتیهای اصلی را که موجب اعتراض گسترده سیاسی در یک دهه گذشته شده بود، را تشدید میکند. در نتیجه مهمترین نگرانی دولتها، چگونگی مواجه با مطالبات ناشی از خسارات کرونا و اعتراضات در پساکرونا است، که چندان دور نمیباشد.
بحران کرونا همهی کشورها را در یک ردیف قرار داد و سازمان ملل برای اولین بار شاهد تنش میان مخالفان و متحدان با این دشمن مشترک نیست بلکه تأکید رؤسای همه کشورها بر افزایش همکاری و همبستگی برای برچیدن بساط این ویروس مرگبار از جهان است.
براساس گزارش صندوق بین المللی پول، برای اولین بار در تاریخ معاصر جهان همه کشورهای توسعه یافته، در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور همزمان در رکود قرار گرفتهاند. این یک فاجعه جدی برای اقتصاد جهان است که باعث میشود رشد اقتصادی سال ۲۰۲۰ به پایین ترین سطح خود از زمان رکود بزرگ سال ۱۹۳۰ برسد و میانگین جهانی رشد اقتصادی،منفی ۳ درصد باشد.
سرانجام، دیر و یا زود بحران بیماری همهگیر کرونا همچون سایر بیماریهای واگیردار گذشته، رخت از جهان بر خواهد بست، اما زندگی اجتماعی بشر، دیگر به شیوه گذشته نخواهد بود و شاید این واقعیت تکان دهنده، درس عبرتی برای بشر باشد و در نتیجه، بسیاری از تنشها و درگیریهای عصر کنونی در آینده تکرار نشود..
نظر بدهید