اسلایدر حقوق بشر زنان نسل‌کشی هزاره‌ها

اعتراض بدون پشتوانه؛ نگاهی به تجربه‌ی زندان یک دختر معترض

دو هفته پیش به قید ضمانت از زندان طالبان آزاد شده و اکنون مخفیانه در خانه‌ی یکی از نزدیکانش در ولسوالی شهرستان دایکندی زندگی می‌کند. حوریه –نام مستعار-، دو هفته پیش زمانی که برای خرید مواد خوراکی به بازار رفته بود، توسط طالبان بازداشت و به حوزه‌ی امنیتی منتقل شد.

حوریه که هنگام بازگشت طالبان، دانش‌جوی سال آخر رشته‌ی پزشکی در دانشگاه پزشکی کابل بود، از رفتن به دانشگاه باز ماند و سپس به هدف دادخواهی برای حقوق دختران و زنان، وارد جنبش‌های اعتراضی شده و به شکل‌های مختلف با سیاست سرکوب طالبان مخالفت خود را آشکار کرد. او، در ابتدا وارد جنبش زنان مقتدر افغانستان شد و پس از مدتی به جنبش پنجره‌ی امید پیوست و در دسمبر ۲۰۲۳ مکتب مخفی پنجره‌ی امید را در روستای نالج‌برگر ولسوالی میرامور دایکندی راه‌اندازی کرد. حوریه در این مکتب، مضمون‌های ساینسی و زبان انگلیسی را به دختران بالاتر از صنف ششم تدریس می‌کرد.

حوریه در شمار زیادی از اعتراض‌های خیابانی و اعتراض‌هایی که در فضای بسته در برابر طالبان برگزار شده، شرکت کرده است. او، در یکی از اعتراض‌هایش در واکنش به بسته‌ماندن مکتب و دانشگاه به روی دختران، تصویر هبت‌الله آخوندزاده، رهبر طالبان را در نزدیکی مکتب آصف مایل می‌سوزاند. پس از این، استخبارات طالبان در تعقیب او می‌افتند و سرانجام در پانزدهم اکتبر سال روان به همین دلیل از شهر نیلی، مرکز دایکندی بازداشت می‌شود.
نیروهای طالبان، پس از بازداشت خانم حوریه، گوشی هم‌راه او را گرفته و با زور رمز عبورش را می‌گیرند؛ در حالی که همه مواد مربوط تدریسش و تصویرهایی از فعالیت‌های اعتراضی‌اش در آن موجود بود. طالبان پس از دیدن این سندها، حوریه را به شدت زیر شکنجه می‌گیرند. می‌گوید: «مرا به حدی شکنجه می‌کردند که از هوش می‌رفتم. آن‌ها مرا با آب تر می‌کردند، تا آثار شکنجه در بدنم باقی نماند.»

هنوز دور چشم‌های حوریه کبود است و درست نمی‌بیند. می‌گوید که نشانه‌های لت‌وکوب در بدنش باقی مانده و با گذشت هر روز وضعیت جسمی و روانی‌اش بدتر می‌شود.

حوریه می‌گوید که در روزهای نخست بازداشت‌شدنش، نیروهای طالبان او را به شدت شکنجه می‌کردند و در مورد فعالیت‌هایش از او خواستار معلومات می‌شدند؛ این که به آن‌ها بگویند که از کجا وچه گونه پول دریافت می‌کند تا به دختران بالاتر از صنف ششم درس بدهد. در پاسخ این بازپرس هم‌راه با شکنجه، حوریه به نیروهای طالبان، می‌گوید: «عضو جنبش زنان پنجره‌ی امید هستم و از طرف آن جنبش رایگان درس می‌دهم. برای شان می‌گفتم: ملا هبت‌الله مرا بدبخت و بی سرنوشت کرد. من قبلاً عکس او را سوختاندم، تا مکتب‌ها باز شود‌؛ اما باز نشد و من به رضای خدا برای شان درس می‌دهم.»

طالبان حوریه را هفت روز در بازداشتگاه در یک سلول انفرادی نگه می‌دارند و در این مدت او را بارها و بارها شکنجه می‌کنند. «روز یک بار برایم غذا می‌آوردند؛ اما من هیچ نمی‌خوردم. خوابم نمی‌برد و همیشه بیدار بودم و می‌ترسیدم؛ سروصدا می‌کردم؛ جیغ می‌زدم.» هر باری که حوریه از ترس جیغ می‌کشید، نیروهای طالبان در سلولش را باز می‌کردند و او بی‌امان به سمت در می‌دوید؛ اما آن‌ها از موهایش کشیده و او را داخل می‌بردند. می‌گوید که هفت روز بودن در بازداشت طالبان، به او مانند هفت سال گذشته است. زمانی که وضع روانی حوریه وخیم‌ می‌شود، شماری از بزرگان قومی از او به طالبان ضمانت می‌کنند و این گونه او، می‌تواند به خانه بازگردد. با این حال، حوریه هنوز هم در شوک پس از حادثه به سر می‌برد و ترسان ترسان شب‌وروزش را می‌گذراند.

حوریه در روزهایی که زنان افغانستانی، بیش‌ترین محدودیت حقوق‌بشری را تجربه می‌کنند، به مبارزه در برابر سیاست زن‌ستیزانه طالبان آغاز کرد و از وجودش در این راه مایه گذاشت.

یکی از خواهران حوریه نیز بنیادگذار یکی از جنبش‌های اعتراضی علیه طالبان در بیرون از افغانستان است و برادرش نیز، چندی پیش از سوی طالبان بازداشت شد و اکنون در بند طالبان به ‌سر‌ می‌برد.

حوریه می‌گوید که برای برپایی عدالت در افغانستان مبارزه کرده است؛ اما این روزها انگار خودش بیش‌تر از دیگران به عدالت نیاز دارد. می‌گوید که اکنون خود و خانواده‌اش به دلیل فعالیت‌های حقوق‌بشری او و خواهر و برادرش امنیت ندارد. «من عدالت می‌خواهم؛ فقط همین‌.» حوریه که به قید ضمانت آزاد شده، به دلیل این که طالبان پس از بیرون‌شدن او از افغانستان یا آغاز به فعالیت‌های حقوق‌بشری تضمین‌کنندگانش را شکنجه نکند، درون چهاردیواری گیر کرده و راهی پیش رویش نمی‌بیند؛ وضعیتی که کماکان سرانجام زندگی هر مبارزی در افغانستان است.