ادبیات فرهنگ و هنر نسخه الکترونیکی

لایق و آرزوی جهان نو

جاده‌ی ابریشم:
یکم- مرگ سلیمان لایق ضایعه بزرگ و جبران ناپذیر در شعر نو فارسی در افغانستان وارد کرد. بعید است که نسل جدید بتواند جاگاه لایق را پر کند. اگر واصف باختری را شاعر اخلاق و فلسفه بدانیم؛ اما لایق شاعر توده‌های ستمدیده، کارگران زحمت و نسل انقلابی و مبارز بود. برای ارج گذاشتن به کارنامه درخشان ادبی و فرهنگی لایق؛ هفته نامه جاده ابریشم شماره ۱۶۴ را به کارنامه ادبی و سیاسی سلیمان اختصاص داده بود(سال پنجم، شماره ۱۶۴، شنبه، ۱۲میزان ۱۳۹۹). جدای از کارنامه سیاسی لایق و در کل جریان‌های چپ افغانستان که تاریخ، مردم و نسل‌های بعدی قضاوت کردند و خواهند کرد، اما لایق یک چهره ادبی و فرهنگی برجسته و وارسته نیز بود که آثار گرانسنگ و ارزنده‌ای در زبان پشتو و فارسی دارد. قضاوت‌ها تا هنوز ایدئولوژیک و قومی است که به چهره‌ی ادبی و فرهنگی لایق کمتر پرداخته شده است.
دوم- سلیمان لایق یکی از شاعران عصیان‌گر و انقلابیِ زبان فارسی و یکی از بنیان‌گذاران حزب دموکراتیک خلق افغانستان بود. این حزب همگام و همصدا با سوسیالیست‌های جهان شعار «تغییر جهان» را سر می‌دادند. مصداق همان سخن کارل مارکس که گفته بود: فلاسفه جهان را فقط با شیوه‌های گوناگون تفسیر کرده‌اند، حال آنکه مساله برسر «تغییر» است.
پرسش که سوسیالیست‌ها چگونه جهان را تغییر می‌دادند و «جهان نو» خلق می‌کردند، به روایت مارکسیسم استناد می‌کردند که حامیان اصلی «تغییر جهان» پرولتاریا یا طبقه کارگر استند. ولفگانگ لئونارد در کتاب «چرخش‌های یک ایدئولوژی» می‌نویسد که پرولتاریا و طبقه کارگر در کشورهای پیشرفتۀ سرمایه‌داری به صورت اکثریت جمعی در می‌آیند. آنان در یک نقطۀ عطف تاریخی صد البته با پشت سرگذاشتن مرحله میانی(دیکتاتوری پرولتاریا) توسط انقلاب از سرمایه‌داری به سوسیالیسم می‌رسند. آنگاه آرام آرام جهان تغییر می‌کند. آرمان نو، جهان نو و انسان نو به وجود می‌آید. جامعه بی‌طبقۀ کمونیستی شکل می‌گیرد که در آن انسان‌ها از ستم و استثمار و تبعیض و نابرابری و بی‌عدالتی رنج نمی‌برند و آزادانه زندگی می‌کنند، انسان‌ها برحسب توانایی شان کار می‌کنند و برحسب نیازهای شان از امکانات برخوردار می‌شوند.

آرمان جامعه بی‌طبقه‌ی کمونیستی، طرح جهان نو و انسان نو را جریان‌های چپ افغانستان با تشکیل حزب دموکراتیک خلق و بعد گرفتن قدرت سیاسی شعار می‌دادند که با ظهور بنیادگرایان چون مجاهدین و گروه تروریستی طالبان تحقق پیدا نکرد و صدای «تغییر» با سقوط حکومت داکتر نجیب الله برای همیشه خاموش شد.

سلیمان لایق همصدا با رفقای حزبی و فکری‌اش، برای جهان نو، انسان نو و روح نو تلاش و مبارزه می‌کرد که در شعرهایش انعکاس یافته است. لاق از دوستان‌اش می‌خواهد که به دنیای فرسوده‌ی کنونی پایان دهیم و با مبارزه و انقلاب طرح «جهان نو» و انسان نو و روح نو را بریزیم و بگوییم و تطبیق کنیم. شعر که لایق به بارق شفیعی تقدیم می‌کند، نیز طرح جهان نو را مطرح می‌کند:

دل ما زورق دریای خون به
سر ما رهرو راه جنون به
بیا طرح جهان نو بریزیم
که این فرسوده دنیا واژگون به
***
همه یک دست و یک آواز شوند
یک جهان دگر آباد کنند
این وطن را و در آن انسان را
از بلای ستم آزاد کنند

سلیمان لایق آخرین صدای انسان نو و آخرین بازمانده منادیان جهان نو در افغانستان بود که در ۵ سپتامبر سال ۲۰۱۹ در اثر یک حمله انتحاری طالبان در شش‌درک شهر کابل زخمی و پس از مدتی در بستر بیماری در یکی از بیمارستان‌های آلمان چشم از جهان پوشید و آرزوی جهان نو را با خود برد. لایق مانند سایر رفقای حزبی‌اش قربانی تفکر تروریسم و بنیادگرایی شد. بنیادگرایی و تروریسم با حمایت کشورهای بیرونی هزگر نمی‌خواهد و نمی‌گذارد که ارزش‌های جدید در افغانستان نهادینه شود و مردم در آرامش و آسایش و رفاه زندگی کنند.

همانگونه که امروز امارت سیاه طالبانی کشور را به گروگان گرفته و زنان را در خانه زندانی کرده‌اند. همان‌سان که بعد از کودتای هفت ثور و شکل‌گیری حکومت کمونیستی در افغانستان نیز احزاب جهادی به حمایت مالی و تسلیحاتی پاکستان و امریکا تصمیم گرفتند که در برابر اشغال‌گران شوروی و بی‌دینان جهاد کنند.کمک پاکستان و امریکا به مجاهدین افغانستان قابل توجه و چشم‌گیر بوده است که پاکستانی‌ها چندین حزب جهادی و اسلام‌گرا را انتخاب کردند و برای شان تجهیزات و تسلیحات دادند تا در افغانستان دست به جنگ و جهاد علیه حکومت کمونیست‌ها و خلقی‌ها بزنند. نگذاشتند که جهان نو و انسان نو در افغانستان شکل بگیرد و صدای انسانیت را بلند کنند.
نوت: نسخه‌ی پی دی اف را از اینجا دانلود کنید.

در مورد نویسنده

مدیر وبسایت

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید