اسلایدر خبری گزارشها

موج تازه‌ای مهاجرستیزی در ایران؛ یک مهاجر افغانستانی در «میدان قیام» تهران لت‌وکب شد

عکس: شبکه‌های اجتماعی

جاده‌ی ابریشم: پس از انتشار قتل یک شهروند ایرانی در منطقۀ «میدان خراسان» تهران، توسط سه برادر افغانستانی، به تاریخ ۲۷ سرطان ۱۴۰۳ خورشیدی، موجی از مهاجرستیزی و بدرفتاری و حمله به مهاجران افغانستانی در ایران به راه افتاده است که شامل ضرب‌وشتم و حمله به آنان می‌شود.

پیشتر، به گفتۀ منابع، تازه‌ترین مورد ضرب‌وشتم مهاجران افغانستانی، شب گذشته (هفتم اسد ۱۴۰۳ خورشیدی) در منطقۀ دوازدهم تهران، در منطقۀ «میدان قیام» اتفاق افتاده است که در آن، یک شهروند افغانستانی مورد ضرب و شتم واقع شده است.

به گفتۀ منبع، فرد زخمی باشندۀ اصلی ولسوالی جرغی و برجگی ولایت غزنی است. تصویر منتشرشده از این شخص نشان می‌دهد که از ناحیۀ سر آسیب دیده است و سر و صورتش خون‌آلود است و دردمندانه به سوی دوربین نگاه می‌کند.

پیش از این نیز در منطقۀ پانزدۀ شهر تهران، حمله‌های مشابهی از سوی شهروندان ایران بر مهاجران افغانستانی صورت گرفته بودند. در تصویرهایی که از این حمله‌ها در صفحه‌های اجتماعی منتشر شده بودند، زخم و جرح و جای چاقو بر بدن تعدادی از آن‌ها پیدا بود.
پیشتر خبرگزاری تسنیم، نزدیک به سپاه‌پاسداران، گزارش داده بود که قتل یک شهروند ایرانی، در اثر درگیری با سه مهاجر افغانستانی اتفاق افتاده است که دلیل آن هزینه‌های ساختمان بوده است. مجرمان، که باهم برادرند، توسط پلیس دستگیرشده‌اند و تحقیقات در مورد این پرونده ادامه دارد.

پس از این حادثه، دولت ایران نیز واکنش نشان داد. روند جمع‌آوری و اخراج مهاجران افغانستانی را سرعت بخشید. آن‌ها را در مکان‌های مختلف مورد بازرسی قرار می‌دهند، کارت‌شناسی و پاسپورت می‌خواهند و اگر اسناد اقامتی نداشته باشند، دستگیر و از ایران اخراج می‌کنند.

این روزها، مهاجران افغانستانی در ایران، روزهای سختی را پشت سر می‌گذارند؛ روزهایی که پر از ترس و نگرانی است و پر از دلهره. مهاجران افغانستانی با ترس و لرز از خانه‌های‌شان بیرون می‌شوند و سر کار میروند یا برای خرید. کوچه‌ها و خیابان‌ها، وسایط حمل و نقل عمومی و فروشگاه‌ها برای‌شان ترسناک‌اند. دل و جرأت گشت‌وگذار در مکان‌های عمومی را ندارند و اگر هم می‌روند، بیمی هر لحظه دامنگیرشان است؛ بیمی این‌که یکی به آن‌ها حمله کند، بیم این‌که توهین‌های نژادپرستانه شوند، بیم این‌که پولیس بیاید و از آن‌ها کارت و پاسپورت بخواهد و تمام وسایلشان را بگردند و گوشی‌شان را کنترل کنند. نمی‌دانند چه وقت و از کدام سو، یکی از این‌ها سر می‌رسد.