ادبیات فرهنگ و هنر

قصه‌گویی فرهنگ دیرینۀ ماست

گزارشی از برنامۀ گپ‌وگفت جواد خاوری، نویسندۀ افغانستانی
نشست از همان اول به شکل پرسش و پاسخ آغاز شد. همین ویژگی‌اش هم باعث شد که تنوع داشته باشد و مشارکت مخاطبان هم بیشتر باشد. در واقع، مخاطبان، سخنور را به سخن آوردند و حرف‌هایی را از زیر زبانش بیرون کشیدند. از تجربه‌ها و سرگذشت نویسندگی‌اش مستفید شدند و نظرش را در مورد مسائل مختلف ادبی و تاریخی پرسیدند. این نشست، با حضور جواد خاوری، داستان‌نویس معاصر افغانستان، و جمعی از اهالی داستان و شعر و فرهنگ، روز پنج‌شنبه، بیستم فروردین ماه ۱۴۰۳خ. در سالن برنامه‌های خانۀ ادبیات افغانستان، در تهران برگزار شد.

نخستین پرسشی که مطرح شد، دربارۀ تازه‌ترین رمان خاوری؛ یعنی «دختران خاک» بود که به تازگی از سوی نشر تاک و کافۀ ۶۰ در کشور سویدن، در ۴۰۹ صفحۀ رقعی، منتشر شده است؛ این‎که این رمان به چه می‌پردازد؟ آیا دربارۀ زنان افغانستان است یا به مسئلۀ دیگری می‌پردازد؟

از این‌جا بود که صحبت‌های خاوری آغاز شد. اول دربارۀ رمانش توضیحاتی ارائه کرد و یادآور شد که «دختران خاک» به چه چیزی می‌پردازد. از این بخش هم، نقبی زد به سوی جایگاه قصه و قصه‌گویی در فرهنگ و تاریخ ما و این‌که مبادا این فرهنگ و این سنت را با رشد تکنولوژی و دیگرگونی ابزارهای زندگی و آموزش و پرورش و وسایل ارتباطی و… از دست بدهیم و کم‌کم، سنت قصه‌گویی از زندگی و اجتماع‎مان رخت بربندد. او در این باره و دربارۀ این‌که چگونه می‌توان این سنت و فرهنگ ستوده را از فراموشی و نابودی نجات داد، به صورت مبسوط سخن گفت. خاوری اظهار داشت که من با تجربه‌ای که در حیطۀ پژوهش‌های ادبیات شفاهی داشتم، در رمان‌ها و مجموعه داستان‌هایم سعی کردم از این سنت به شکل مدرنش، رد قالب داستان کوتاه و رمان بهره‌ ببرم.
در ادامۀ برنامه، اشتراک‌کنندگان هرکدام پرسش‌هایی را در مورد تجربۀ خاوری در امر نوشتن و این‌که چگونه می‌توان نویسندۀ خوبی بود، مطرح کرد. این پرسش باعث شد که خاوری به بخش مهم دیگری از ساحت نویسندگی بپردازد. به گفتۀ وی، برای این‌که ما نویسندۀ خوبی باشیم، باید چند کار را هم‌زمان انجام دهیم. آثار گوناگون؛ از تاریخ گرفته تا فلسفه، از قصه و اسطوره گرفته تا رمان‌ها و داستان‌ها، و… را بخوانیم. یک نویسندۀ تازه‌گام و حتا نویسندۀ باتجربه، همیشه ضرورت دارد که آثار دیگران را بخواند و از نوآوری‌ها و بدعت‌ها و مسیرهای دیگران آگاه باشد. از این طریق است که به راه خودش می‌رسد.
به همین شکل، در کنارش باید نوشتن را تمرین کند. باید بنویسید و باربار نوشته‌اش را بازخوانی و بازنویسی کند تا پخته شود. اگر این کار را نکند، با کم‌حوصلی، نمی‌شود اثر داستانی خلق کرد. یک رمان وقتی به جامعه عرضه می‌شود؛ حاصل بی‌حوصلگی یا کم‌حوصلگی نویسنده‌اش نیست. بلکه حاصل تلاش و نویسنده‌اش است که سال‌ها، شب‌ها و روزهایش را بر آن وقف کرده است. بارها آن را خوانده و اصلاح کرده و کامل کرده است. اگر کسی این پشت‌کار را نداشته باشد، بهتر است سودای نویسنده شدن را از سرش دور کند. یک اثر ادبی، یک متن فیس‌بوکی نیست که در یک ساعت کامل شود و به مخاطب عرضه شود. یک اثر ادبی، یک جستار، یک مقاله یا یک گزارش هم نیست که در دو سه ساعت، یا یک هفته کامل شود. یک اثر ادبی، پشت‌کار می‌طلبد و سخت‌کوشی. از این رو، سومین چیزی که یک نویسنده باید داشته باشد، پشتکار و حوصله است. اثرش را باربار بخواند و اصلاح کند. بخش‌هایی را که دوست ندارد یا حس می‌کند به درد نمی‌خورد، با بی‌رحیمی تمام کنار بگذارد.

خاوری بنابر درخواست تعدادی از اشتراک‌کنندگان، به پیوند رمان و داستان با تاریخ و واقعیت جهان بیرونی نیز اشاره کرد. وی در نخست، به تفاوت تاریخ و ادبیات داستانی پرداخت و سپس به ارتباط آن‌ها اشاره کرد. به باور وی، تاریخ بخشی از اتفاقاتی جهان واقع است. مورخ، از میان ده‌ها و صدها رخداد جهان واقعی، بخشی از آن‌ها را بر اساس منافع و ذوق و علاقه‌مندی‌اش انتخاب می‌کند و در کتابش ثبت می‌کند. چه بسا که مورخان از ثبت جزئیات رخدادها و همۀ اتفاقات غافل هم می‌مانند؛ زیرا آن‌ها به اتفاقات و رخدادهای مهم توجه می‌کنند؛ اما ادبیات خود واقعیت نیست، بلکه مبتنی بر واقعیت است. حوادث و اتفاقات داستانی ترکیبی از واقعیت و تخیل نویسنده است. آن‌چه در داستان روایت می‌شود، شاید نتوانیم خود همان حادثه یا رخداد را در جهان واقع پیدا کنیم؛ اما ده‌ها رخداد شبیه آن وجود دارد. نویسنده با الهام از رخدادهای جهان واقع، به مدد تخیلش، رخدادهای داستانی را با جزئیات تمام روایت می‌کند. از آن‌جایی که عرصۀ داستان، عرصۀ پرداختن به جزئیات است و عرصۀ پرداختن به همۀ اقشار جامعه، حتا می‌تواند بهتر از تاریخ در شناخت اجتماع و فرهنگ آن کمک برساند.

برنامۀ دیدار و گفت‌وگو با خاوری، برنامۀ جذابی بود. اشتراک‌کنندگان و مخاطبان آثار خاوری، پرسش‌هایی را در مورد دیگر آثار خاوری و همین‌گونه مسائل دیگر مطرح کردند و خاوری نیز با حلاوت و شیرینی خاص خودش، به آن‌ها پاسخ ارائه کرد.

جواد خاوری، یکی از داستان‌نویسان و پژوهشگران فرهنگ افغانستان است. در سال ۱۳۴۶ خورشیدی در بامیان متولد شده است. دیپلم ادبیاتش را از مشهد گرفته و در حوزۀ علمیه درس‌هایش را ادامه داده است. از او مجموعه داستان‌های «گل سرخ دل‌افگار»، «مرگ مفاجات» و رمان‌های «طلسمات»، «بود و نبود» و به تازگی «دختران خاک» منتشر شده‌اند. هم‌چنین، کتاب‌های پژوهشی «امثال و حکم مردم هزاره»، «شگفتی‌های بامیان»، «قصه‌های مردم هزارۀ افغانستان» و «مجموعه دوبیتی‌های هزارگی» را منتشر کرده است.

خاوری اکنون در کشور ناروی ساکن است. این چند روز، به تهران آمده بود و با اهالی فرهنگ و ادب دیداری داشت.