حقوق بشر زنان

مسلخ زنان؛ گزارشی از سرکوب دختران معترض در بلخ توسط طالبان

تو هنوز ما را درست نشناختی؛ هر کسی که علیه ما و برای بدنام‌ساختن ما اندک‌ترین حرکاتی را انجام دهد، سر او را می‌بُرّیم.
گفته‌های یکی از اعضای طالبان

نویسنده: سارا بلخی
تاریخ: از سنله‌ی ۱۴۰۰ تا میزان ۱۴۰۱
محدودیت‌هایی که هم‌هنگام با طالبان وارد افغانستان شد و دست پاکستان را بیش‌تر از پیش در ساختارهای اداری-امنیتی کشور درازتر کرد، دریچه‌ی جدیدی فراروی کشتار و ترورهای مخفی و آشکارِ مدیریت‌شده علیه شهروندان افغانستان گشود. نقض حقوق انسانیِ شهروندان، سرکوب، تبعیض و محدودیت‌های کشنده بر وضعیت زندگی روزمرّه باعث شده که شماری از باشندگان بلخ به‌ویژه زنان، در برابر این وضعیت راه‌پیمایی‌های اعتراضی به راه بیندازند و خواستار اعاده‌ی حیثیت مدنی و حقوق اساسی‌شان شوند. طالبان اما برای مهار این اعتراض‌ها، کوشیده‌اند که از روش‌‌های سنتی‌شان مانند سرکوب هم‌راه با خشونت، شکنجه، زندانی‌کردن و کشتن بهره بگیرند.

در گزارش حاضر، به دو راه‌پیمایی بزرگِ اعتراضیِ زنان و دختران در بلخ می‌پردازیم که هر دو مورد، با خشونت سرکوب شده و معترضان زیادی از آن، بازداشت، زندانی، شکنجه و کشته شده‌اند.

۱٫ در ۱۳سنبله‌ی ۱۴۰۰، اطلاعیه‌‌ای مبنی بر راه‌اندازی اعتراض‌ زنان در بلخ علیه حکومت طالبان و دولت پاکستان، به دلیل استخدام دیپلمات‌های پاکستان در اداره‌های افغانستان، در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی و گروه‌های وتس‌اپ، از سوی فعالان مدنی مزارشریف به ‌نشر رسید.

زیوا وفایی، فعال حقوق زن در بلخ، به جاده‌ی ابریشم می‌گوید که او می‌خواست در راه‌پیمایی اعتراضی شرکت کند؛ اما خانواده‌اش با وی مخالفت کرده و اجازه نمی‌دهد به جمع معترضان بپیوندد. خانم وفایی می‌گوید که از طریق تماس با دوستانش دریافته بود که نزدیک به ۷۰ دختر و پسر در این اعتراض علیه طالبان و حکومت پاکستان اشتراک کرده بودند. او می‌افزاید: «اشتراک‌کنندگان در این راه‌پیمایی مسالمت‌آمیز، چیزی جز حقوق خود را مطالبه نمی‌کردند؛ اما این حرکت اعتراضی از سوی طالبان، به خشونت کشیده شد و ۴۰ دختر و پسر اشتراک‌کننده در این راه‌پیمایی، از سوی نیروهای طالبان بازداشت شدند».

طالبان پس از بازداشت معترضان در شهر مزار شریف، خبرنگارانی را که برای پوشش اخبار راه‌پیمایی، به محل تجمع معترضان آمده بودند، تهدید می‌کنند که اگر این خبر جایی نشر شود، همه‌ی آن‌ها را خواهند کشت. بنابراین، خبرنگاران نتوانستند این خبر را رسانه‌ای کنند؛ اما پس از گذشت سه-چهار ماه، بخشی از جزئیات این خبر از سوی دخترانی که بازداشت‌ شده بودند، در شماری از رسانه‌ها نشر شد.

1.دختران بلخ، چند روز پس از انفجار مرگبار در مرکز آموزشی کاج در غرب کابل، دست به اعتراض مدنی زدند. تاریخ تظاهرات: ۱۱ میزان ۱۴۰۱/عکس: ارسالی به جاده‌ی ابریشم

رسانه‌ی زن‌تایمز، با نشر گزارشی در ۹ اکتبر ۲۰۲۲، به نقل از یک شاهد عینی در بلخ، نوشته بود که در پی دو اعتراض در ۱۵ سنبله و عقرب ۱۴۰۰، جسد ۱۱۵ زن به یکی از شفاخانه‌های شهر مزارشریف منتقل شده است.

منبع معتبری به جاد‌ی ابریشم می‌گوید که با یکی از دوستانش به نام سکینه که در اعتراض ۱۵ سنبله‌ی ۱۴۰۰ در شهر مزار شریف شرکت کرده بود، پس از رهایی از زندان طالبان، صحبت کرده است. او که از نزدیک سکینه را دیده می‌گوید: «سکینه هم‌کارم که در زمان رژیم جمهوری در یکی از کلینیک‌های شخصی کار می‌کرد و پس از بازگشت طالبان به قدرت، شغل‌اش را از دست داده‌ بود نیز، به ‌دلیل شرکت در این راه‌پیمایی اعتراضی، از سوی نیروهای طالبان بازداشت شده و برای دو ماه، در زندان این گروه زیر شکنجه‌ قرار داشت». این منبع می‌افزاید؛ روزی که سکینه از زندان طالبان با ضمانت رها می‌شود، به دیدنش می‎رود و می‌بیند که حالت روحی خوبی نداشته است. سکینه، ظلمی که بر او و دیگر دختران در زندان گذشته را با دوست‌اش چنین در میان می‌گذارد: «در یک اتاق تاریک که بوی خون می‌داد، ۲۰ دختر زندانی بودیم. از بقیه دختران خبر نداشتیم که در کدام اتاق زندانی بودند. ما را یک زن با شلاق و شوک برقی، بی‌رحمانه شکنجه می‌کرد. بارها از سوی افراد طالبان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتیم».

طبق گفته‌های منبع، سیاهی و کبودی‌های بدن سکینه، نشان‌ می‌داد که او در زندان بی‌رحمانه شکنجه شده بود. سکینه در ادامه‌ی حرف‌هایش گفته است: «در این زندان، زنان، روزها و شب‌ها وحشیانه شکنجه می‌شدند و از اتاق کناری ما، صدای جیغ ‌و فریاد زنان شنیده می‌شد. سه تن از هم‌کاران ما، بر اثر شکنجه‌های شدید، پیش چشمانم جان دادند». این منبع می‌افزاید که سرگذشت سکینه از زندان طالبان بسیار غم‌انگیز بوده است. وقتی این منبع به سکینه پیشنهاد می‌کند که بگذارد آن چه بر او و هم‌فکرانش رفته، رسانه‌ای شود، برادر سکینه با این کار مخالفت می‌کند و به او می‌گوید: «این قضیه‌ به خود ما مربوط می‌شود. آیا این لکه‌ی بدنامی خانواده ما را رسانه‌ها می‌توانند پاک کنند»؟

2.دانشجویان دختر که می‌خواستند به جمع معترضان بی‌پیوندند، توسط طالبان در داخل دنشگاه بلخ زندانی می‌شوند. تاریخ تظاهرات: ۱۱ میزان ۱۴۰۱/ عکس: ارسالی به جاده‌ی ابریشم

منبع چنین ادامه می‌دهد: «من در پاسخ او [برادر سکینه]، گفتم که اگر ستمی که بر سکینه رفته، رسانه‌ا‌ی نشود، در حقش جفای بزرگی است. پس از شنیدن این [سخن]، برادر سکینه من را دشنام داده، از خانه‌اش بیرون کرد». منبع می‌گوید که یک هفته بعد، خبر کشته‌شدن سکینه را می‌شنود: «او، از سوی برادرش با ضرب گلوله کشته شده بود. دلیل آن هم، پاک‌کردن لکه‌ی بدنامی بود که پس از گرفتار و شکنجه‌شدن سکینه، بر دامن خانواده‌اش نشسته بود». به گفته‌ی منبع، برادر سکینه، در کنار این که در ارتباط به قتل خواهرش مجازات نشد، به صف طالبان نیز پیوست و اکنون، به عنوان معاون اداری طالبان در بلخ کار می‌کند.

نرگس، یکی دیگر از معترضان بود که سه روز را در زندان طالبان به سر برده بود. منبع معتبری به جاده‌ی ابریشم می‌گوید: «طالبان پس از رهایی، از او خواسته بود که با یکی از افراد این گروه، ازدواج کند؛ اما نرگس این پیشنهاد را نپذیرفته بود». منبع می‌افزاید که طالبان پس از گذشت دو روز، پشت در خانه‌ی نرگس ۲۲ساله رفته و او را به اجبار به عقد نکاح یکی از افرادشان درآورده بودند. «نرگس، نزدیک به ۲۲ سال داشت و دانش‌جوی سال اول دانش‌کده‌ی اقتصاد در یکی از دانش‌گاه‌های خصوصی بود. مادر نرگس گفته بود که پس از گذشت ماه‌ها، نتوانسته دخترش را ببیند و نمی‌داند که او زنده است یا خیر».
یافته‌های جاده‌ی ابریشم، نشان می‌دهند که سکینه و نرگس متعلق به گروه قومی هزاره‌های بلخ بوده‌اند.

3.نیروهای قطعه‌ی بدری(انتحاری) طالبان را نشان می‌دهد که اطراف دختران معترض در مزار شریف را محاصره کرده‌اند. تاریخ تظاهرات: ۱۱ میزان ۱۴۰۱/ عکس: ارسالی به جاده‌ی ابریشم

۲٫ منابع محلی در بلخ، در ۱۱ میزان ۱۴۰۱ گزارش دادند که طالبان، شماری از معترضان دختر را که در واکنش به حمله‌ بر آموزشگاه کاج در غرب کابل- ۸ میزان ۱۴۰۰- در شهر مزار شریف راه‌پیمایی کرده بودند، بازداشت کرده و به جای نامعلومی انتقال داده‌اند. بر اساس این گزارش، طالبان، موبایل‌های معترضان دختر را شکسته و شماری از آن‌ها را به‌شدّت لت‌وکوب کرده‌اند. چند ساعت پیش از بازداشت معترضان در مزارشریف توسط طالبان، دختران از خوابگاه دانشگاه بلخ نیز، به رسانه‌ها گفته بودند که طالبان دروازه‌ی خوابگاه را به روی‌شان کاملاً بسته‌‌اند، تا نتوانند به معترضان بپیوندند.

منابع محلی افزوده بودند که قطعه‌ی ‌سرخ طالبان در بلخ، ده‌ها معترض دختر را که دانش‌جو بودند، پس از این که به زور سوار آمبولانس نظامی کردند، به مکان نامعلومی انتقال دادند. هم‌زمان با این رویداد، یکی از منابع محلی، به جاده‌ی ابریشم گفته بود که طالبان به معترضان دختر بازداشت‌شده، گفته‌‌اند که بدون ضمانت خانواده‌های‌شان، آزاد نخواهند شد. طبق این گزارش، هرچند طالبان با قفل‌زدن به درِ خوابگاه و درهای خروجیِ دانشگاه بلخ، مانع بیرون‌شدن دانش‌جویان دختر شده بودند؛ اما دانش‌جویان دختر بیرون از خوابگاه‌، به‌تنهایی به جاده‌‌ها ریخته و شعار «توقف نسل‌کشی هزاره‌ها» را سر داده بودند. دانش‌جویان دختر دانشگاه بلخ، برای راه‌اندازی راه‌پیمایی اعتراضی‌شان فراخوان داده بودند.

زیوا وفایی، یکی از اشتراک کننده‌گان راه‌پیمایی اعتراضی ۱۱ میزان ۱۴۰۱ در شهر مزارشریف، به جاده‌ی ابریشم می‌گوید: «صبح روز دوشنبه ۳ اکتبر ۲۰۲۱، شهر مزار شریف چهره‌ی نظامی به خود گرفته بود، انگار کودتا شده بود. طالبان در هر خیابانی، یک موتر نظامی مستقر کرده بودند و نظامیان‌شان، در هر سو دیده می‌شدند». خانم وفایی، می‌افزاید که پس از حمله‌ی مرگ‌بار انتحاری بر مرکز آموزشی کاج در غرب کابل که در آن، ۵۸ دانش‌آموز کشته و نزدیک به ۱۲۶ تن دیگر زخمی شده بودند، تجمع اعتراضی برگزار کرده بودند: «من و گروهی از زنان، از چند روز قبل، اطلاعیه‌های تجمع اعتراضی را در فضای مجازی پخش کرده بودیم. اعتراض ما در برابر کشتار هدف‌مند قوم هزاره، نقص گسترده‌ی حقوق زنان وحذف ‌آن‌ها از ساختارهای مهم اجتماعی و منع دختران از آموزش بود».

به گفته‌ی خانم وفایی، طالبان پس از این‌که آگاه می‌شوند که دختران راه‌پیمایی اعتراضی برپا می‌کنند، تصمیم می‌گیرند‌ که این اعتراض‌ها را باید سرکوب کنند: «قرار بود که تجمع اعتراضی را از دانشگاه بلخ آغاز کنیم؛ اما طالبان از برنامه‌ی ما آگاه شده بودند؛ اطراف دانشگاه را محاصره کرده و دانش‌جویان دختر را در خوابگاه حبس کرده بودند. به ناچار، جای دیگری را برای برگزاری تجمع اعتراضی مشخص کردیم». به‌گفته‌ی وفایی، دختران هر کدام، شعارهای خود را میان آستین خود انداخته و از ایست‌های بازرسی طالبان رد شدند.

اعتراض دختران در بلخ، طالبان را دست‌وپاچه می‌کند و جنگ‌جویان این گروه، تصمیم می‌گیرند که تجمع اعتراضی را سرکوب کنند. خانم وفایی می‌گوید: «حوالی ۰۹:۰۰ صبح بود که اعتراض را آغاز کردیم؛ نزدیک به ۵۰ زن و دخترِ بیش‌تر جوان بودیم. در کنار ما، شش نفر از پسران جوان از دانش‌جویان دانشگاه بلخ نیز حضور داشتند». به‌گفته‌ی او، در یک‌ سال سلطه‌ی طالبان، این نخستین بار بود که مردان در کنار معترضان زن می‌ایستادند و با آن‌ها در اطراف شهر، شعار توقف نسل‌کشی هزاره‌ها را سر می‌دادند: «جاده‌ها، از مردان پر بود و بسیاری از آن‌ها، ما را با توهین و تحقیر بدرقه می‌کردند. طالبان از دیدن ما دست‌پاچه شده بودند، انگار که با توپ‌ ‌و تفنگ، به آن‌ها حمله کرده‌ایم؛ در‌حالی‌که تنها کاغذهایی در دست داشتیم که روی آن، شعارهای‌مان نوشته شده بود. ده‌ها نیروی مسلح طالبان، ما را در مرکز شهر محاصره کردند».

4. در این تصویر نیروهای قطعه‌ی بدری طالبان، دختران معترض را در مقابل قومندان امنیه‌ی بلخ به اسارت گرفته است. تاریخ تظاهرات: ۱۱ میزان ۱۴۰۱/ عکس: ارسالی به جاده‌ی ابریشم

تهدید و لت‌وکوب معترضان
بر اساس گفته‌های خانم وفایی، طالبان برای سرکوب راه‌پیمایی اعتراضی ۱۱میزان ۱۴۰۱ در مزارشریف، ابتدا می‌خواهند معترضان پسر را دست‌گیر کنند؛ اما آن‌ها پیش از دست‌گیری موفق به فرار می‌شوند. بعد از آن، طالبان سراغ دختران رفته و به تهدید، لت‌وکوب و دست‌گیری آن‌ها اقدام می‌کنند. خانم وفایی، ادامه می‌دهد: «یک عضو طالبان، به ما نزدیک شد و پرسید: چه مشکل دارید که در جاده جیغ‌ و فریاد می‌زنید؟ سپس گفت: شما زن استید و باید در خانه باشید؛ این‌جا در جاده چه می‌کنید»؟ وفایی، به عنوان نماینده‌ی تجمع اعتراضی، به این عضو طالبان می‌گوید: «فرصت دهید که قطع‌نامه‌ی‌مان را برای شما بخوانیم و شما که ادعای حکومت‌داری می‌کنید، مکلّف استید که صدای اعتراض‌مان را بشنوید». طالب، سلاحش را به سمت خانم وفایی نشانه می‌گیرد؛ اما «قطع‌نامه‌ای که در آن، از نکوهش محرومیت زنان و دختران از تحصیل و کار و نسل‌کشی هزاره‌ها نوشته بودم را به خوانش گرفتم». خانم وفایی، قطع‌نامه‌ را تا نیمه‌های آن خوانده بوده که یک طالب مرد، عصبانی می‌شود و با تهدید به او می‌گوید: «اگر ادامه بدهی، شلیک می‌کنم». خانم وفایی، در ادامه‌ی حرف‌هایش، می‌گوید: «چند کلمه‌ی دیگر که ادامه دادم، فرمانده‌ی طالب، با قنداق اسلحه‌اش به سرم کوبید. با التماس هم‌کارانم، خواندن قطع‌نامه را متوقف کردم. به دختران گفتم همه برویم به سمت خانه‌های مان»؛ اما نیروهای طالبان اجازه نمی‌دهند که دختران به خانه‌های‌شان بروند. فرمانده‌ی طالبان، به دختران می‌گوید: «از جای‌تان تکان نخورید»!

هنگامی که طالبان نمی‌گذارند معترضان دختر، به سمت خانه‌های‌شان بروند، خانم وفایی به فرمانده‌ی طالبان می‌گوید: «ما را به چه جرمی در بند می‌کشید و این جا نگه می‌دارید. اعتراض ما مسالمت‌آمیز بود و تمام شد؛ حالا باید خانه برویم». او، اما پاسخ تکان‌دهنده‌ای از طالبان دریافت می‌کند: «تو هنوز ما را درست نشناختی؛ هر کسی که علیه ما و برای بدنام‌ساختن ما اندک‌ترین حرکاتی را انجام دهد، سر او را می بُریم.» ملیشه‌‌ی طالب در ادامه گفته است: «همین جا کنار جاده منتظر باشید»!
بعد از چند لحظه از محاصره‌ی معترضان دختر در مزار شریف، واحد نظامی بدری- واحد ویژه‌ی طالبان که شماری از اعضای آن افراد انتحاری‌‌اند- به محل تجمع اعتراضی دختران می‌آید. خانم وفایی، در مقابل نیروهای انتحاری طالبان می‌ایستد و به آن‌ها می‌گوید: «مگر ما با توپ ‌و تفنگ در مقابل‌تان آمدیم که این نیروهای موجود را بسنده ندیدید و واحد بدری‌تان را خواستید؟ ما جز یک برگه‌ی شعار، هیچ چیز دیگری نداریم». طبق گفته‌های خانم وفایی، طالبان به او گفته که آدم‌هایی مثل او باید کشته شود: «ما دشمن انسان‌های فاحشه‌ا‌ی چون شماها استیم و تو باید مردار (کشته) شوی؛ چون تمام فساد زیر پای تو و امثال تو است و این اعتراضات را خودت راه‌اندازی کرده‌ای».

دست‌گیری و شکنجه‌ی معترضان
خانم وفایی می‌گوید؛ در‌حالی‌که معترضان دختر گیرمانده در محاصره‌ی نیروهای طالبان، خواهان بازگشت مسالمت‌آمیز به‌ خانه‌های‌شان بودند، فرمانده‌ی طالبان، به نیروهایش دستور می‌دهد که معترضان دختر را به زور وارد ساختمان محل فرماندهی‌اش کرده و شکنجه کنند: «دختران گفتند: نه! ما به خانه‌های خود می‌رویم». در این لحظه، نیروهای واحد بدری طالبان، به تجمع دختران نزدیک می‌شوند و با کوبیدن شلاق و قنداق تفنگ، دختران را به درون محوطه‌ی فرماندهی می‌برند. زیوا می‌گوید: «وقتی آن‌‌جا داخل شدیم، دیگر امیدی برایم باقی نماند و گفتم که این‌‌جا، جایی است که سال گذشته، فروزان صافی و ده‌ها دختر معترض دیگر آورده شده بود که تعدادی از آن‌ها، از سوی طالبان به قتل رسیدند و تعداد دیگری، تا اکنون ناپدید استند. در نخست، چند نیروی طالبان آمدند و گوشی‌های هم‌راه‌مان را جمع‌آوری کردند؛ بعداً اسم، آدرس خانه و بقیه مشخصات ما را روی ورقی نوشتند».

دخترانی که در فرماندهی امنیه‌ی طالبان در مزار شریف، بازداشت شده بودند اصرار می‌کردند که به خانه بروند؛ اما افراد طالبان، پیوسته به آن‌ها می‌گوید: «شما سیا‌سر استید و مردان شما بی‌غیرت استند که زنانی چون شما را زنده مانده‌‌اند».

خانم وفایی، می‌گوید که از ضربه‌ای که یکی از طالبان هنگام خوانش قطع‌نامه به سرش زده بود، احساس درد و سرگیجه می‌کرده و با التماس به طالبان گفته است: «به ما اجازه بدهید که برویم، دیگر توان ایستادن نداریم.» در همین حین، یک عضو طالبان با نگاه خشم‌آلودی، به خانم وفایی می‌گوید: «حرف نزن فاحشه، با خودت زیاد حساب‌ و کتاب داریم».

طالبان، نزدیک به سه ساعت دختران را در فرماندهی امنیه، شکنجه‌ی روانی می‌کنند، گوشی‌های همراه آن‌ها را بررسی و سپس همه را آزاد می‌کنند. وفایی می‌گوید: «در این جریان، همه عکس‌ها‎ و ویدیوها از جریان تظاهرات از موبایل‌های دختران به اجبار حذف شدند. مشخصات تماس همه، از موبایل‌های‌شان کاپی‌برداری شد. من حافظه‌ی موبایلم و تماس‌هایم با افراد حساس را قبل از رفتن به تظاهرات، حذف کرده بودم».
نیروهای طالبان مرتضی کریمی، دانش‌جوی دانش‌کده‌ی ژورنالیزم و یکی از شرکت‌کنندگان راه‌پیمایی اعتراضی را بازداشت و کاکایش را به ضرب گلوله می‌کشد.

خانم وفایی می‌گوید: «به اتاق خوابم رفتم و دوباره وارد فضای مجازی شدم. یکی از دختران در گروه وتس‌اپ نوشته بود که مرتضی کریمی، ناپدید شده است. حسین کریمی، کاکای مرتضی که کارگر بود و پس از دست‌گیری پسر برادرش برای جست‌وجوی مرتضی به اداره طالبان مراجعه کرده بود، به‌صورت بی‌رحمانه‌ای توسط نیروهای این گروه کشته شد».

طبق گفته‌های خانم وفایی، طالبان یک روز پس از راه‌پیمایی، تلاش می‌کنند که برگزارکنندگان آن را پیدا کنند. آن‌ها از طریق اسنادی که از مبایل‌های دختران جمع‌آوری کرده بودند، به اطلاعات بیش‌تری در مورد هویت و محل سکونت شرکت‌کنندگان راه‌پیمایی دست یافته و به تعقیب و دست‌گیری آن‌ها اقدام کردند. وفایی در زمان مصاحبه با جاده‌ی ابریشم، گفته است: «من و شماری از همراهانم، اکنون آواره و زیر تعقیب استیم؛ جرم ما هم دادخواهی مسالمت‌آمیز برای ابتدایی‌ترین حقوق انسانی ما است».

یافته‌های جاده‌ی ابریشم می‌دهد که برخورد طالبان با زنان در بلخ، اکنون به مراتب بدتر شده و در نزدیک به دو سال گذشته زنان زیادی در این ولایت و ولایت‌های هم‌جوار، به‌ شکل مرموزی توسط نیروهای طالبان و افرادی وابسته به آن‌ها کشته شده و شماری هم به ازدواج اجباری با فرماندهان طالبان وادار شده‌‌اند، به تعدادی هم تجاوز جنسی کرده‌اند. اکثریت قریب به اتفاق زنان قربانی در مزار شریف، از قوم هزاره بودند که شرح برخی از آن رویدادها در گزارش اصلی مربوط به کشتار ساختارمند هزاره‌ها در بلخ، به تفصیل آمده است.

در مورد نویسنده

مدیر وبسایت

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید