مرد عامی: گپهایی که در هفتهی گذشته گفتیم، برای من آموزنده بود، مخصوصا دربارهی موضوع فرهنگ فکر کردم، ولی به نتیحه نرسیدم.
مورخ: بدون شک فرهنگ یک موضوع پیچیده است. حقیقت این است که در تاریخ همیشه خلقهای بیفرهنگ و با فرهنگ وجود داشتهاند. مثلا آریاییها پایهگذار فرهنگ و تمدن در تاریخ هستند.
مرد عامی: در کابل یک دوست جوان داشتم که کرم کتاب بود. میگفت که کتاب هیتلر زیر عنوان « نبرد من» را خوانده است. همچنان می گفت که هیتلر در کتابش نوشته که حامل اصلی فرهنگ در تاریخ فقط و فقط آریاییها هستند. سامیها از نظر هیتلر از بیخ بیفرهنگ اند. با شنیدن حرفهای او فهمیدم که چرا آریایی بودن در افغانستان افتخار است.
نظارهگر: و بسیاری از آلمانیها از آریایی بودن پشیمان و شرمسار…
مورخ: شوخی نکنید، آریاییها در تاریخ واقعا وجود داشتهاند. مورخان ثابت کردهاند که ما از نژادآریایی هستیم.
نظارهگر: منظور شما از «ما» تاجیکهاست و یا پشتونها؟
مورخ: البته تاجیکها، پشتونها با جعل تاریخ میخواهند آریایی نمایی کنند.
مرد عامی: شما میدانید و گفتم که اهل مطالعه و کتاب نیستم. ولی راستش من هم به ریشههای آریایی ما علاقه داشته و دارم. افسوس که سواد کافی ندارم تا آثار تاریخی را مطالعه کنم. ولی شنیدهام مرحوم کهزاد، مرحوم غبار ودیگران به این موضوع توجه داشتهاند. همان دوستم در کابل از « دایرهالمعارف آریانا» هم زیاد یاد میکرد. دوستم میگفت که در«دایره المعارف آریانا» صد فیصد ثابت شده که زبان پشتو ریشههای آریایی دارد و به همین دلیل پشتونها آریایی اند. واما بعضی از پشتونها باور دارند که از تبار بنی اسراییل هستند. شما مورخ هستید، نظر شما در این باره چیست؟
مورخ: همان طوری که گفتم یک جعل و دروغ تاریخی است. سانسکرت با زبان پشتو چه ربطی دارد؟ واژهسازیهای خندهآور و تاریخسازی محض است. فارسی زبان هندواروپایی است. اینکه پشتونها یهود هستند و یا نه، باید بیشتر تحقیق شود.
مرد عامی: شنیدهام که خون و ژن انسانها اصلا با هم تفاوت ندارند. پس چگونه تحقیق کنند؟
مورخ: تحقیقات باستان شناسانه و تاریخی.
مردعامی: دربارهی تاریخسازی و جعل تاریخ سخنی از آقای کرزی یادم آمد: آقای حامد کرزی در یک سخترانیاش گفته بود که « دیگران تاریخسازی میکنند، ولی ما تاریخ واقعی داریم.»
نظارهگر: گستاخی نشود استاد، تاریخ را مورخ با عینکی که برچشمدارد، مینویسد. بگمانم معنای سخن آقای کرزی این است که گویا دیگران همه مصروف افسانه بافیهای تاریخی هستند و فقط ما هستیم که تاریخ واقعی داریم. واما جالب توجه این است که بدون استثنا همه ملتگرایان این ادعا را دارند. یک سیاستمدار از جنوب آفریقا گفته است که آفریقا، مخصوصا جنوب آفریقا، زادگاه تمدن بشریت است.
به اجازهی شما میخواستم در رابطه با همین آریاییگرایی بگویم که بعضی از تاریخنگاران در اواخر قرن بیستم در غرب نشان دادهاند که آریاییها مردمان چادرنشین در جنوب و جنوب غرب هندوستان بودهاند. مردمان بسیار خشن و جنگجو که به آریایی بودن خود هم واقف نبودهاند. با این حساب گویا پایهگذارتمدن در تاریخ مردمان وحشی و خشن بودهاند.
مورخ: فرهنگ و انسان فرهنگی با توحش سازگار نیست. انسان فرهنگی با غلبه بر طبیعت فرهنگ میآفریند. اصولا انسان با فرهنگ با توحش و وحشتگستری سازگار نیست.
نظارهگر: بازهم به اجازهی شما استاد: مگر امپراطوری روم که در وحشت گستری بیهمتا بوده و دیگران را «بربر» میخواند، نمادی از تمدن و فرهنگ در دورهی باستان نبوده و نیست؟ و در عصر ما فرهنگ سرمایهداری حاکماست که همه چیز را دود میکند، ولی منتقدان سرمایهداری نشان دادهاند که ضد انسانی است و جنگ و خشونت را در دامن خود میپرورد.
مرد عامی: آها، حالا منظور ترا فهمیدم. میخواهی بگویی که ثروت، قدرت، تمدن و فرهنگ باهم در مکاتبهاند.
نظارهگر: من هم باید در این باره بیشتر تحقیق کنم، ولی اسناد تاریخی نشان میدهند که هرتمدنی نطفههای توحش را در خود میپرورد.
و شاید به همین دلیل بوده که یک متفکر آلمانی، که شاهد وحشتگستری نازیها در قرن بیستم بوده است، نوشته است:
هیچ سندی از فرهنگ وجود ندارد که در آن رد پای توحش به چشم نخورد.
ادامه دارد…
نظر بدهید