تموز ما چه غریبانه و چه سرد گذشت
کبودجامه از این تنگنای درد گذشت
جادهی ابریشم: سرانجام امروز ششم اسد سال ۱۴۰۲ خورشیدی پیکر زندهیاد استاد واصف باختری، یکی از شاعران برجسته و نامدار معاصر افغانستان و یکی از ستونهای ادبیات معاصر این سرزمین، با حضور وابستگان، نزدیکان و تعداد زیادی از اهالی فرهنگ، ادب و هنر، در عالم غربت، در شهر لس آنجلس امریکا به خاک سپرده شد.
استاد محمدشاه واصف باختری که متولد ۱۳۲۱خ. در شهر مزار شریف بود، شامگاه پنجشنبه ۲۹ سرطان ۱۴۰۲ خ. در شهر لس آنجلس امریکا چشم از جهان فرو بست و جامعهی شعر و ادب و فرهنگ افغانستان و زبان فارسی را در سوگ نشاند.
در این مراسم، منیژه باختری، دختر استاد واصف باختری در جمع اشتراککنندگان مراسم خاکسپاری پدرش سخن گفت. وی در نخست از حضور اشتراککنندگان اظهار سپاس و قدردانی کرد و سپس یادآور شد که خانوادهی استاد واصف باختری به خاطر تسلط ددمنشان طالب و وضعیت ناگوار موجود نتوانستند آخرین خواستهی ایشان را به انجام رسانند و پیکر او را طبق خواستهاش در وطنش دفن کند تا هر صبح و شام نسیم کشور و زادگاهش بر مزارش بوزد. وی اظهار امیدواری کرد که روزی بتواند این خواستهی استاد باختری را جامهی عمل بپوشد.
منیژه باختری در ادامهی سخنانش زندگینامهی مختصر استاد واصف باختری را خواند و به کارنامهی ادبی، هنری و فرهنگی ایشان پرداخت. ضمن دعوت از دوستان و همراهان پدرش که شعری، متنی، نامهای از ایشان دارند، در اختیار خانوادهی باختری قرار دهند، وعده سپرد که در آینده سعی خواهد کرد که تمام آثار و نوشتههای استاد واصف باختری را به دست نشر بسپارد.
تموز ما چه غریبانه و چه سرد گذشت
کبودجامه از این تنگنای درد گذشت
نسیم آن سوی دیوار نیز زخمی بود
چو از قبیلهی اشباح خوابگرد گذشت
ز دوستان گرانجان کجا برم شِکوه؟
کنون که خصم سبکمایه هر چه کرد، گذشت
دلم نه بندهی افلاک شد، نه بردهی خاک
ز آبنوس رمید و ز لاژورد گذشت
بگو که کَید شغادان به چاهسارش کُشت
مگو که وای ببین رستم از نبرد گذشت
در این غروب، غریبانه، دل هوای تو کرد
حریف لاله ز رگهای برگ زرد گذشت
چو دل به دست ز کویت گذر کنم گویی
یکی ز شیشهفروشان دورهگرد گذشت
قسم به غربت واصف که در جهان شما
یگانه آمد و تنها نشست و فرد گذشت
نظر بدهید