عصمت الطاف، دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی
با شور و اشتیاق خاصی گردهم میآیند تا شعر بخوانند، تازهترین آفریدههای ادبیشان را با یکدیگر شریک کنند، از ادبیات گپ بزنند، همدیگر را ببینند و پراکندگی مهاجرت و غربت را پس بزنند. در فضای ادبی و شعری قرار بگیرند و با نفسهای گرم و شیرینی شعر بر لب، عرق شوق بر رخسار، همدیگر را در آغوش بگیرند و لحظههایی کنار هم بنشینند و ثانیههایشان را پیوند بزنند با زبان و ادبیات و فرهنگ کشورشان، با افغانستان؛ کشوری فروافتاده در کام هیولای خفقان و وحشت، جنگ و ناامنی، و فقر و بدبختی؛ و افغانستانی که اصحاب فکر و اندیشه، فرهنگیان، شاعران و قلمبهدستانش مانند برگهای پاییزی، از بدنهاش کنده شدهاند و اسیر چرخبادهای تند آوارگی و غربتند و در گوشه و کنار جهان پراکنده.
بیستوسه شاعر و دیگر فرهنگیان و ادبدوستان مهاجر افغانستانی را میگویم که صبح روز سیزدهم جوزای سال ۱۴۰۲ خ. برابر با سوم جون ۲۰۲۳ م، به همت اتحادیهی صلصال، از سراسر کشورهای اروپا؛ مانند هالند، فرانسه، بلژیک، ایتالیا، جرمنی، انگلیس، … و شهرهای مختلف سویدن، دعوت شدند و در شهر اوپسالای سویدن گردهم آمدند و برای هم شعر خواندند. چند شاعر فارسیزبان ایرانی و دو شاعر سویدنی نیز آنها را همراهی میکردند. شاعران و فرهنگیان و هنرمندان مهاجر افغانستانیتبار در حالی دور از وطن و زادگاه و فرهنگ و مخاطبان فارسیزبانشان گردهم میآیند که در زادگاه خودشان، چنین رخدادی میسر نیست و حتا نمیتوان یکپنجم این جمعیت را در کابل، غزنی، هرات یا مزار گرد آورد و باهم شعر خواند یا قصه گفت. پیداست که این وضعیت، برای یک فرهنگ، ادبیات، تاریخ و یک ملت چقدر ویرانگر و ناامیدکننده است.
وقتی از علی رضایی، مدیر اتحادیهی صلصال، در مورد دستاندرکاران برنامه و اهداف جشنوارهی بینالمللی شعر صلصال پرسیدم، با انرژی و هیجانی که میشد در صدایش حس کرد، از محمدشریف سعیدی، سید ضیا قاسمی، کامله یوسفی، معراج حبیبی، عبدالواحد رحیمی، علی حبیبی، میثم حبیبیان، ریحانه یوسفی، لطیفه نیکزاد و منیر واحدی نام برد که پشت صحنه کار میکرده و در برگزاری جشنواره تلاش میکردند. او افزود:«نشست به صورت یک روزه برگزار شد، از ساعت یازدۀ پیش از چاشت تا سهونیم پس از چاشت به طول انجامید. پس از ختم جشنواره، بین ساعت ششونیم بعد از چاشت تا هشت و نیم شب، نشست ادبی و گفتوگوی آزاد داشتیم با نهادهای ادبی سویدنی؛ مانند انجمن قلم سویدن، اتحادیهی نویسندگان سویدن، خانهی ادبیات اوپسالا، مرکز ادبیات اوپسالا و جشنوارهی بینالمللی ادبی اپسالا. این نهادها در واقع، نهادهای همکار نیز بودند».
از او خواستم که در مورد اهداف برگزارکنندگان جشنواره نیز به من بگوید. رضایی در حالیکه عجلهای در گفتارش حس میشد، گفت:«حفظ و پاسداری زبان فارسی، ترویج و گسترش زبان فارسی، معرفی ادبیات افغانستان به جامعهی سویدن، پیوند دادن نسل بعدی مهاجرانی که در جامعهی سویدن به دنیا میآیند و آشنایی و انس گرفتن آنها با زبان، ادبیات و فرهنگ افغانستان از جمله اهداف ما را تشکیل میدهند.»
وی مکثی کرد و افزود:«ما سعی میکنیم، شعرهایی این جشنواره را به زبان سویدنی ترجمه کنیم و شعرهای سویدنی را به زبان فارسی برگردانیم. محصول جشنواره را یک کتاب دوزبانه میشود که چاپ و منتشر میکنیم. این کتاب هم به شاعران و مهمان توزیع میشود، هم به نهادهای فرهنگی ـ ادبی سویدن فرستاده میشود و هم به فروش گذاشته میشود.»
به باور وی این جشنواره زمینهای را فراهم میکند تا شاعران تلاش بکنند، کار کنند، شعر بسرایند و محصول کار و تلاششان را به مخاطبان همزبانشان ارائه کنند. «ما در جشنوارهی بینالمللی شعر صلصال زمینهای را فراهم میکنیم که کارهای ادبی شاعران فارسیزبان افغانستانی پراکنده در کشورهای مختلف اروپا، دیده شوند. آنها را گردهم میآوریم تا برای هم شعر بخوانند و قصه کنند تا اینکه همبستگی ایجاد شود، هم بین خودشان و هم بین نهادهای فرهنگی و شاعران.»
اتحادیهی صلصال شش سال است که میزبان شاعران فارسیزبان افغانستانی و ایرانی در شهر اوپسالای سویدن است. خیلی دلم میخواست نگاه مقایسهای هم نسبت به این سالها داشته باشم. رضایی در جوابم گفت:«استقبال و جنبوجوش و کیفیت برنامه، امسال به مراتب بهتر از سالهای گذشته بود. کتاب جشنواره هم بهتر از سالهای پیش آماده و منتشر شد و نشست جداگانهای هم با نهادی ادبی و فرهنگی سویدن برگزار گردید. تا از این طریق به آنها بگوییم که چه کارهایی میکنیم و هم از آنها بشنویم در زمینهی فعالیتهای خودشان و اینکه چگونه شاعران و نویسندگان تازهآمده از افغانستان میتوانند عضویت انجمن نویسندگان سویدن و اتحادیهی نویسندگان این کشور را به دست آورند. در نهایت، چگونه زمینهی همکاری و مراوده فراهم میشود».
اینکه برگزاری چنین جشنوارههایی، چه تأثیری بر روند آفرینش اثر هنری و خلق آثار فاخر ادبی، به خصوص سرایش شعر دارد و تا چه اندازه میتوان امیدوار بود که این تلاشها، تأثیرگذارند، سید ضیا قاسمی، دبیر جشنوارهی بینالمللی شعر صلصال در این باره گفت:«همهی شاعران و همهی هنرمندان در مقطعی نیاز دارند که بازخورد مخاطب را از نزدیک ببینند و هم اینکه از نزدیک کارهای جدید همدیگر را ببینند، نقطهنظرهای همدیگر را بشنوند. این جشنوارهها باعث میشوند که چنین فضایی فراهم شود. از سویی، چون شاعران و هنرمندان افغانستانی در جامعهای زندگی میکنند که محیط زبانی خودشان نیست و برخورد با مخاطب همزبان میسر نیست؛ چنین جشنوارههایی باعث میشوند که این امکان فراهم شود که مخاطبان همزبان، آثارشان را بشنوند و بازخوردهای آنها را شاعر ببینند. در اینجا گفتمان ادبی هم شکل میگیرد، تجربیاتشان به همدیگر منتقل میشوند و انگیزهی بیشتری برای خلق آثار دیگر نیز ایجاد میشود و این تجربهها سبب میشوند که در کار شاعران شاهد رشد باشیم».
شاعران زیادی در ششمین جشنوارهی بینالمللی صلصال دعوت شده بودند؛ اما فقط شاعران ذیل توانسته بودند اشتراک کنند:
محمدشریف سعیدی، سید ضیا قاسمی، محبوبه ابراهیمی، حمیده میرزاد، مگنوس دالهروس(شاعر سویدنی)، رباب محب، کوروش همهخانی، نعیمه دوستدار، سمیه رامش، کریمه شبرنگ، ایرج علینژاد، مصطفی هزاره، فخری برزنده، شمیم فروتن، غفران بدخشانی و صنم عنبرین.
نظر بدهید