اسلایدر تحلیل جامعه و سیاست

صلح و هراس از پیروزی طالبان

یکی از الزامات مهم و اساسی زندگی در جهان کنونی، صلح و همزیستی مسالمت آمیز است. هرچند منازعه در تاریخ بشر به عنوان یک امر درونی، همواره وجود داشته و موتور محرکه تغییرات و تحولات کلان اجتماعی و سیاسی نیز بوده اند. قرار داد اجتماعی و صلح پایدار از جمله مسایل است که در اثر تداوم جنگ و منازعات پیچیده بوجود آمده و باعث نظم و ثبات پایدار گردیده است. اگر به‌خواهیم که صلح را معنی کنیم، به اعتبار اکثر از دانشنامه‌ها به معنی آشتی، دوستی، همزیستی مسالمت آمیز، مقابل جنگ و کینه آمده و آنتی تز خشونت آشکار و پنهان و به یک تعبیر کارکردی ناظر به نبود مرگ است. اندیشمندان در باره صلح دیدگاه‌های متفاوت دارد. از آن جمله کانت و فارابی دو متفکر است که در ارتباط به صلح پایدار و ضد خشونت تیوری‌های مهم را خلق کردند. به نظر فارابی، صلح نه امر بیرونی و برساخته حاصل قرار داد که قبل از آن امر درونی و با اراده قوای انسانی قابلیت تحقق می‌یابد. کانت که تز مهم را در باره صلح پایدار ارایه کرده و دیدگاه جهانی را تحت نام« صلح دموکراتیک» مطرح کرده، می‌گوید که صلح زمانی بر قرار خواهد شد که جنگ به عنوان ابزار پیشبرد سیاست کشورها و گروه‌های درگیر منازعه کاملا کنار گذاشته شود و در یک معنی کوتاه صلح فقدان جنگ و صلح پایدار فقدان دایمی جنگ است. به طور خلاصه می‌توانیم پیش شرط صلح پایدار در دیدگاه کانت را به صورت خلاصه چنین بیان کنیم؛ یکی، هیچ پیمان که دستاویزی برای جنگ در آینده باشد، اعتبار ندارد. دوم حاکمیت و استقلال دولت آسیب نبیند. سوم رقابت مسلحانه ممنوع گردد. و به طور عموم صلح در صورت قابل تحقق می‌باشد که در آن قانون( تضمین حقوق افراد، مبارزه با پدیده‌های تهدید کننده ) محور زندگی انسان‌ها باشد. صلح با توجه به اهمیت و ضرورت که امروز در جهان دارد، یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین مباحث نهادهای مهم سیاسی و جزء استراتژی کشورها به شمار می‌رود. در افغانستان با توجه به منازعات سیاسی و خشونت‌های که در چند دهه بر مردم کشور رفته، امروز جزء اولویت مهم دولت و کشورهای حامی و به خصوص ایالات متحده آمریکا است. امریکا بعد از سال ۲۰۰۱ به این سو برای شکست القاعده و گروه‌طالبان به عنوان تهدید کنندگان امنیت ملی ایالات متحده و جهان به افغانستان حمله کرد. در مدت کوتاه تمام پایگاه‌های مهم طالبان را در مناطق مختلف هدف قرار داد و طالبان بعد از پنج سال امارت اسلامی با شکست فاحش رو برو گردید. اما حمله آمریکا به عراق سایه سنگین را بر پاکسازی طالبان و امنیت داخلی کشور انداخت. طالبان به عنوان یک گروه تروریستی و مخالف حکومت دو باره خود را سامان داده و جنگ بازتولید شد. خشونت فاجعه بار طالبان و جنگ هفده ساله، قربانیان بی شمار را به جا گذاشته و اما با وجود چنین قربانی، امروز افغانستان صاحب نهادها و ساختارهای حکومتی و ارتش قدرت مند است. حقوق بشر، آزادی‌های فردی و جامعه مدنی با دادن قربانیان زیاد بدست آمده اند. آنچه رییس جمهور در کنفرانس ژنیو سویس از کشتن شدن ۴۵ هزار سرباز جدا از تلفات ملکی یاد آوری کرد، همه به دفاع از دموکراسی و آزادی‌های مدنی بوده اند. حال مدتی می‌شود که نماینده ویژه آمریکا زلمی خلیل زاد با طالبان وارد گفتگو شده و در این گفتگو دولت افغانستان به عنوان طرف اصلی درگیر جنگ نادیده گرفته شده است. گزارش‌های که از توافقات خلیل زاد با طالبان در جلسه چند روزه قطر به رسانه‌ها درز کرده و زمزمزه‌های حکومت موقت موج از نگرانی و تهدیدات بلند را در برابر ارزش‌های بوجود آمده در هفده سال گذشته بوجود آورده اند. نهادهای مدنی، جوانان و نسل جدید کشور به دنبال یک صلح پایدار و مبتنی بر حفظ ارزش‌های هفده ساله می‌باشد. بعد از رسانه‌شدن گفتگوهای طالبان در قطر، کارشناسان سیاسی و نهادهای مدنی نظرات مختلف را ارایه کرده و این‌که چگونه بتوانیم هم به صلح دست یابیم و هم جنگ را به عنوان یک مسأله تهدید کننده مهار، یکی از مهمترین مسآله بوده اند. از طرف دیگر چطور می توانیم صلح پایدار و ایجاد یک نظم مبتنی بر ارزش‌های دموکراتیک را با آمدن طالبان حفظ کرد؟ نکته دوم چگونه بتوانیم از جنگ و خشونت در کشور مشروعیت زدایی کرد؟ افغانستان به عنوان یک کشور و طرف اصلی قضیه با موضوع صلح چی‌گونه برخورد کند؟
۱٫ یکی از جدی‌ترین پرسش که امروز در گفتگوهای صلح گنگ و در هاله از ابهام می‌باشد، ارزش‌های مانند حقوق بشر، آزادی‌های مدنی و روندهای دموکراتیک است. جایگاه زنان به عنوان نصف از جمعیت کشور نیز تا هنوز مطرح در گفتارهای طالبان و توافقات که انجام شده روشن نبوده اند. افغانستان امروز با هفده سال گذشته تفاوت‌های اساسی کرده است. نسل با ارزش‌ها و دغدغه‌های متفاوت و اما با دورنمایی روشن ظهور کرده و دارای ارتباط گسترده جهانی است. در بهترین دانشگاه‌های جهان تحصیل کرده و دارای تخصص و به لحاظ فکری گرایش‌های فکری متفاوت دارد. فراغت هزارها دانشجو از دانشگاه‌های کشور در واقع تحول کلان و اساسی است. آمدن طالبان و در نظر نگرفتن دیدگاه‌های این نسل، نه تنها صلح به عنوان یک امر درونی قابل تحقق نیست، بلکه سطح منازعات را تشدید و جنگ را بازتولید خواهد کرد. نکته دیگر امروز در گفتارهای سیاسی و شهروندی کشور، حقوق بشر و قانون دارای نقش برجسته است. کمسیون حقوق بشر در تمام ولایات پرونده‌های جنایی و نقض حقوق بشر را بررسی می‌کند، اما در گفتگوهای صلح جایگاهی حقوق بشر و جنایت‌های که در این مدت از طرف طالبان بالای نیروهای امنیتی و مردم صورت گرفته نیز در هاله از ابهام است. طالبان با توجه به خشونت‌های که علیه زنان انجام داده و سنگسار را تبدیل به یک امر فرهنگی کرد، زنان به عنوان بخش از جامعه نقش شان در گفتگوهای صلح کجا است؟ هر ازگاهی که زنان به عنوان نیم از جمعیت کشور در روند گفتگوهای صلح نادیده گرفته شود، نه تنها که به صلح پایدار نمی‌رسیم، بلکه ابعاد جدید تر از جنگ و خشونت شکل تازه تر پیدا خواهد کرد و صلح پایدار غیر ممکن خواهد شد.
۲٫ خطر دیگر که از آمدن طالبان وجود دارد، طالبان در تبانی با باداران منطقه ای خود، بار دیگر جنگ و شعله خشونت و تباهی را روشن و فاجعه تلخ‌و وحشتناک‌تر صورت خواهد داد. گروه طالبان امروز دارای آدرس‌های مختلف است. روسیه، ایران، پاکستان و عربستان سعودی همه در مسأله افغانستان دخیل می‌باشد. روسیه در دو سه سال اخیر با طالبان ارتباط برقرار کرده و به دنبال تأمین منافع خود در آسیایی میانه و به عنوان یک بازی‌گر منطقه ای می‌باشد. وحید مژده کارشناس مسایل سیاسی می‌گوید:« روسها پس از آن برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ با طالبان در تماس شدند و کسانی از طالبان را به مسکو دعوت نمودند و صحبت هایی با آنها صورت گرفت» .به عقیده مژده روسها از طالبان دو مطالبه داشتند: اول اینکه جلو جنگ‌جویان نهضت اسلامی ازبکستان که قبلأ با طالبان بودند گرفته شود تا دیگر مشکلی برای آسیای میانه ایجاد نکنند. مطالبه دوم روسها از طالبان این بود که طالبان جلو ترافیک مواد مخدر را به آسیای میانه بگیرند. هم‌چنان ایران نیز به تازگی با طالبان ارتباط نزدیک داشته و گفته می‌شود که طالبان غرب کشور از آدرس ایران حمایت و تجهیز می‌گردد. در صورت که طالبان از آدرس پاکستان با آمریکا گفتگو کند و در این میان منافع روسیه و ایران تأمین نگردد، امکان ثبات پایدار و پایان جنگ ممکن خواهد بود؟ در جواب این پرسش نمی توان به زودی پیش بینی کرد. احتمال این وجود دارد که بعد از آمدن بخش از طالبان پاکستانی، طالبان ایرانی و روسی آتش جنگ را روشن نگهدارد.
۳٫ پراکندگی گروه‌ها و عدم اجماع سیاسی در کشور نیز می‌تواند جایگاهی گروه‌های مخالف دولت و کشورهای که حامی طالبان و سیاست متخاصم در افغانستان دارد، در یک موقعیت بهتر قرار می‌دهد. امروز جریان‌های سیاسی جهادی و خانوادگی از پروسه صلح و در حاشیه قرار دادن دولت افغانستان استقبال کرده است. عطا محمد نور در بیانیه نشست قطر را گام مهم در راستای ثبات و امنیت و پایان حکومت اشرف غنی خوانده اند. محمد محقق و حنیف اتمر و امثالهم بدون یک مطالعه استراتژیک و با مخالفت که با آقای غنی دارد، هیچ‎‌گاه به ارزش‌ها و اصولی که در این هفده سال گذشته ساخته شده توجه نکرده، بلکه از طرح طالبان استقبال کرده است. رفتن به بن دوم و ایجاد حکومت موقت در واقع رفتن به هفده سال عقب بدون ضمانت‌های حقوقی است. واقعیت این است که اشرف غنی در چهار سال حکومت اش گروه‌های جهادی و ارباب مافیا را در وضعیت بد قرار داده و منافع شخصی آنها را با خطر روبرو کرده است. امروز نه عطا محمد نور به شکل که در گذشته به بلخ قاچاقبری می‌کرد، می‌تواند و نه یونس قانونی و کریم خلیلی به آسانی با غصب زمین شهرک ساخته می‌تواند، بلکه روند حکومت داری به طرف شفافیت و قانون مداری در حرکت است. این موضوع رهبران جهادی را کنار هم قرار داده و مخالفت آن ها با حکومت در شرایط مهم وسرنوشت سازی کنونی جایگاهی دولت افغانستان را با انزوا منطقه ای و بین المللی روبرو کرده و طالبان به عنوان یک گروه تروریستی که در طول چند دهه جوی خون را در کشور جاری کرده بود، امتیاز می‌گیرد و از یک موقعیت بلند و قوی در مناسبات صلح با همه گفتگو خواهد کرد. این مسأله می تواند در تحقق اهداف طالبان نیز موثر واقع گردد. دولت باید به دنبال اجماع ملی متشکل از جوانان، نهادهای مدنی، زنان و گروه‌های سیاسی باشد.
۴٫ طالبان در هفده سال گذشته جنگ را توجیه دینی و مذهبی می‌کرد و ماشین کشتار طالبان با مذهب و فتاوای دینی فعال بود. حتی می‌تواند طالبان با دراختیار قرار گرفتن دستگاه تبلیغ و مدارس دینی و مساجد در وضعیت کنونی نیز به توجیه دینی اعمال و رفتار خود ادامه بدهد. امارت اسلامی و سیاست‌های پاکستانی را با روح مذهبی و توجیه دینی، اعمال و تطبیق کند. اما نهادهای دینی و علمای کشور با توجه به حساسیت مهم ملی در برابر طالبان ایستاد شود. طالبان در گفتگوهای صلح با نادیده گرفتن دولت افغانستان با ایالات متحده که در ادبیات امارت اسلامی یک دولت کفر می‌باشد، گفتگو کرده است. این موضوع باید به لحاظ دینی طالبان را به حاشیه قرار دهد، اما سکوت معنی دار شورای علما در واقع نشان توجیه کننده فسق، فساد و خشونت طالبان بالای یک دولت مسلمان است. دکتر امین احمدی رییس دانشگاه ابن سینا در سلسله نشست‌های تحت عنوان« صلح پیچیده؛ مشروعیت زدای از جنگ افغانستان» که از طرف دانشگاه ابن سینا برگزار شده بود گفت که :« طالبان بر کدام پیش فرض مذهبی سرباز و مردم ملکی را قربانی می‌کند.» به گفته دکتر احمدی مشروعیت کنونی جنگ، مذهبی است و توجیه دینی می‌شود. اگر این سوال حل شود، مشروعیت جنگ از بین می‌رود. دکتر احمدی به لحاظ دینی جنگ بالای ملت مسلمان را غیر مشروع و در ادبیات دینی و مذاهب سنتی غیر قابل توجیه می‌داند و جواز شرعی ندارد. حال با توجه به خطر که از طرف گروه طالبان و دولت‌های متخاصم در گفتگوهای صلح وجود دارد، حکومت باید اجماع ملی و اجماع دینی را علیه طالبان بوجود آورد و تا مشروعیت دینی و جنگ را زیر سوال برده و جواز شرعی جنگ طالبان را مورد پرسش قرار دهد.
۵٫ جنگ و منازعات کشور ریشه تاریخی دارد. بعد از دهه نود و شکست حکومت کمونیستی درقالب جهاد و جنگ‌های طالبانی تغییر شکل داد. اما یک مسأله به خوبی در منازعات کشور برجسته به نظر می‌رسد، مداخله دولت پاکستان است. دکتر نجیب بعد از اعلان مصالحه ملی و تعهد ملل متحد برای ایجاد یک دولت موقت در دام توطیه سیاسی پاکستان غرق و سرانجام قربانی شد. طالبان بعد از گرفتن کابل، دکتر نجیب را در چهار راهی پشتونستان اعدام کردند. رییس جمهور غنی در بیانیه اش بعد از نشست و شریک کردن اطلاعات گفتگوهای قطر توسط زلمی خلیل زاد، از این مسأله به عنوان عبرت تاریخی یاد کرد. اما واقعیت این است که تاریخ گاهی تکرار می‌شود. امریکا درجنگ افغانستان دچار مشکل و خسارات سنگین مالی را متحمل شده و ادامه جنگ برای ترامپ غیر قابل توجیه است. به این دلیل بسیار شتاب آلود به دنبال ختم غایله افغانستان است. اگر آمریکا پیش شرط طالبان را بپذیرد و آمریکا نیروهای خود را از کشور بیرون کند، احتمال تکرار دهه نود و سقوط کشور در دام منازعات قومی و خشونت‌های و حشتناکتر خواهد افتاد. احتمال وجود دارد که بعد از رفتن نیروهای حمایت قاطع و آمریکا از صحنه جنگ، پاکستانی‌های به خوبی می تواند از امکانات ارتش برای نابودی نظم در کابل استفاده کرده و کنترل را به نفع خود بوجود آورد. پاکستان به دلیل منافع اقتصادی و ترانزیتی از افغانستان به طرف آسیایی میانه و منازعات که با دولت هند دارد، به دنبال یک دولت طرفدار پاکستان در کابل است و به آسانی چنین کار را انجام خواهد داد. رهبران سیاسی و حکومت باید علیه چنین توطیه ای احتمالی نیز ایستادگی و برنامه ریزی کند. با اجماع ملی علیه طالبان و سیاست‌های متخاصم می تواند افغانستان را نجات و چشم انداز جدید خلق کرد و در غیر به ورطه از بی ثباتی میدان بازی میان کشورها و بازیگران منطقه‌ای تبدیل خواهد شد.

در مورد نویسنده

محمد احمدی

نظر بدهید

برای ایجاد نظر اینجا کلیک کنید